رضا استادی: آنچه اینروزها در سینمای ایران با عنوان «فیلمهای پُرمخاطب» شناخته میشود، آثاری عمدتاً با مضمون طنز و کمدی است که در روایت داستان و قصهای عمدتاً آشنا و تکرارشده، چند متلک سیاسی، تعدادی شبههافکنی، چند نقد و تحلیل سطحی را چاشنی کار میکنند و عمدتاً هم به فروشهایی میلیاردی دست پیدا میکنند.
البته باید توجه داشت که شوخیهای نیمهجنسی هم بخش تکرارشونده دیگری در این قبیل فیلمهاست که عمدتاً به «نمک کار» تعبیر میشود و اینروزها در بیشتر فیلمهایی که روی پرده رفتهاند، میشود نمونههایی از آنها را دید. اینکه مخاطب امروز از تماشای ریختن چای داغ در فلان جای بازیگر به خنده میافتد یا از حضور دو بازیگر در خانه و لمس بدنی آنها به وجد میآید، موضوعی است که نشان از یافتن «رگ خواب» مخاطب ایرانی توسط برخی فیلمسازان دارد و ظاهراً دستگاههای فرهنگی مسئول هم نسبت به این وضعیت انعطاف لازم را دارند که چنین صحنههایی را در تبلیغات رسانهای این محصولات بگنجانند. بعضی وقتها آدم شک میکند که واقعاً مسئولان شورای نظارت، این فیلمها را قبل از صدور مجوز دیدهاند یا نه؟!
یادآوری دهه 60 نوستالوژیک
در چنین شرایطی فیلمی مانند «رگ خواب» بهتعبیر واقعی «اثری خاص» به حساب میآید؛ فیلمی که بهشدت یادآور سینمای حسی و نوستالژیک دهه 60 است که زمانی در اوج خود، فیلمهایی مهم، دوستداشتنی و در عین حال مخاطبپسند تهیه میکرد. رگ خواب قصه ساده و سرراستی دارد؛ قصهای که به شکلهای مختلف در سینمای ایران تکرار شده است، قصهای که یکوجه آن «زن مطلقه» و وجه دوم آن «مرد عاشقپیشه» است که بهواسطه چاشنی «عشق» به یکدیگر گره میخورند و ماجراهایی را خلق میکنند. نمونههای فراوانی از این نوع قصه را میتوان در سینمای ایران سراغ گرفت و حتی در دورهای مشخص، تولید چنین فیلمهایی یک «مُد» رایج در سینمای ایران بود، اما «رگ خواب» بهجای تمرکز بر ماجراها و اتفاقهای هیجانانگیزی که میتواند در چنین چهارچوبی رخ دهد، تلاش کرده است تا به لایههای شخصیتی قهرمان اصلیاش «مینا» رسوخ کند و شمایلی از یک زن آسیبدیده و شرایط هولناک چنین زنانی را بعد از طلاق به تصویر بکشد؛ موضوعی که بهواسطه حضور لیلا حاتمی در این نقش و تلاش او برای خلق تصویری ملموس از این شخصیت، بهشدت تأثیرگذار و جذاب از کار درآمده است و میتواند بهعنوان فیلمی شاخص از اینگونه از سینمای اجتماعی در ذهنها ماندگار شود.
هوشیاری کارگردان در انتخاب
«حمید نعمتالله» سازنده رگ خواب، بستری شهری را برای روایت داستان خود انتخاب کرده است؛ یعنی دقیقاً همان جغرافیایی که در آن بهواسطه تضادهای فرهنگی میان زنان و مردان، پدیده طلاق رشد عجیبی دارد. سرآمد شهرها نیز در کشورمان تهران است که بهگفته مسئولان و آمارهای غیررسمی، از هر سه ازدواج یکی به طلاق منجر میشود. در فیلم اشارهای به علت طلاق مینا از همسرش نشده است. موضوع فیلم هم ایجاب نمیکند که از این زاویه به قصه نگاه شود. داستان از جایی آغاز میشود که مینا در شرایط جدید بعد از طلاق، بهدنبال یافتن شغل و مکانی برای زندگی است و در این مسیر با جوانی به نام «کامران» آشنا میشود که قرار است ناجی او باشد. انتخاب بازیگری مانند «کوروش تهامی» جای هیچ شک و شبههای را باقی نمیگذارد که کامران بهعنوان دوست مینا قرار است همدم مناسبی برای او باشد. مخاطب در حین ارتباط میان این شخصیتها احتمالاً منتظر وقوع قصهای عاشقانه است که با پایانی خوش و خوب، تماشاگر را با حجم بالایی از انرژی از سینما به بیرون بفرستد. حتی غیبتهای گاه و بیگاه کامران هم شک و شبههای در مخاطب ایجاد نمیکند که ممکن است احتمالاً کاسهای زیر نیمکاسه باشد. فیلم اینوجه از ماجرا را با خونسردی کامل روایت میکند. حتی کامران بهجز سیلی محکمی که از زن صاحب رستوران میخورد هم بابت کاری که انجام داده، تنبیه نمیشود. گویی این نوع از سوءاستفاده از زنان مطلقه هم عرفی پذیرفتهشده در جامعه است که ازسوی طبقات مختلف نیز پذیرفته شده است.
یک آفرین مخصوص برای لیلا حاتمی
البته کارگردان هوشمندانه بهسراغ محاکمه کامران و نشاندن او در مقام متهم نرفته و درعوض بخش مهمی از فیلم را به نمایش توان بازیگری لیلا حاتمی اختصاص داده که با هنرمندی تمام، اوج اضمحلال و سقوط شخصیتی اینچنینی را به تصویر میکشد و از بخش مهمی از فیلم بهعنوان محملی برای نمایش میزان آسیبپذیری بالای چنین شخصیتهایی بهره میگیرد؛ سقوطی که گویی پایانی برای آن متصور نیست و علاوهبر آسیبدیدگی عاطفی میتواند تا جایی پیش رود که شخصیتی با وجاهت لیلا به فردی کارتنخواب تبدیل شود.
نوشتن درباره جنبههای فنی و احیاناً هنری فیلم «رگ خواب» فایده چندانی برای مخاطب ندارد. فیلم تمام تلاش خود را صرف کرده تا تصویری ملموس و حسی از قهرمان خود ارائه دهد. این تصویر تکاندهنده در ذهن مخاطب میماند و حتی میتواند تماشاگری را که بر سر دوراهی طلاق ـ فرق نمیکند زن یا مرد ـ ایستاده، متنبه کند.
اگر علاقهمند به تماشای آثاری بهجز آنچه قریحه رایج سینمای ایران ترویج میکند هستید، دیدن این فیلم را از دست ندهید.
نظر شما