قدس آنلاین - من و خیلی از آدمهای دیگر این سرزمین، آرزو داریم سرمایهای داشته باشیم تا کاری را شروع کنیم که به آن کار هم میگویند کار تولیدی و اصلاً هم کار بدی نیست، اما من و خیلی از آدمهای دیگر این سرزمین آن سرمایه را که از قضا کم هم هست نداریم. مثلاً خود من اگر ۲۰ میلیون تومان داشته باشم، سراغ پرورش مرغ و بوقلمون و گل، قارچ و این جور کارها میروم که با روحیه ام جور در میآید اما ندارم. خیلی وقتها هم با خودم کلنجار میروم که ای بابا ۲۰ میلیون هم در سرزمینی که حتی من و خیلیهای دیگر رقم اختلاس برخی دوستان را نمیتوانیم به عدد بنویسیم و بشماریم زیاد است؟ البته خودم قبل از هر کس دیگری جواب میدهم: «نه بابا پولی نیست.» حالا تا این جای ماجرا را داشته باشید تا بگویم چند روزی است حتی دیگر این پرسش را هم از خودم نمیپرسم. شاید فکر کنید پولی به چنگ آوردهام و دنبال پرورش بوقلمون رفتهام نه هیچ اتفاق فرخندهای نیفتاده است، اما خبری خواندهام که باعث شده است مثل سیستم ویندوز از رده خارج شدهای در کل هنگ کنم. حالا ماجرا چه بوده است که بنده هنگ کردهام، اکنون عرض میکنم.
چند روز قبل طرح جمعآوری متکدیان در کرمان اجرا شد. از قول فرماندار رفسنجان نقل شده است در جریان دستگیری متکدیان، یکی از متکدیان به مأموران پیشنهاد ۱۵ میلیون تومان رشوه داده تا او را رها کنند و به کارش ادامه دهد.
حالا متوجه شدید چرا هنگ کردهام. طرف با گدایی کردن آن قدر پول در آورده است که حالا میتواند ۱۵ میلیون تومان رشوه پرداخت کند و من و خیلیهای دیگر با این که از صبح ساعت هشت از خانه بیرون میزنیم و برای به دست آوردن لقمه نانی تلاش میکنیم، همیشه خدا هشتمان گرو ۹ است. مالیاتمان را هم قبل از پرداخت حقوقمان از حقوقان کم میکنند تازه من و خیلیهای دیگر با تلاش و کوشش تخصصی یاد گرفتهایم و شاگردی کردهایم اما طرف نه ابزار خاصی نیاز دارد و نه شاگردی کرده است.
به قول جناب شاعر روزگار غریبی است نازنین. گدا هم نشدیم که حالا ۱۵ میلیون تومان برای رشوه دادن داشته باشیم، البته من اگر ۱۵ میلیون میداشتم سراغ پرورش گل و قارچ و شتر مرغ و این جور موارد میرفتم.
نظر شما