در اینکه ورزشکردن کیفیت زندگی را بهتر میکند و یا اینکه اگر ورزش کنید احساس بهتری در زندگی خواهید داشت، شک دارید؟ در اینکه ورزش تضمین سلامتی و حتی خوشتیپیتان میشود، چطور؟ شک دارید؟ ۶۰ درصد افراد اضافهوزن دارند و بهترین و سادهترین راه حل آن ورزشکردن است. اما یک جای کار گره دارد، آن هم اینکه تصمیم ما برای ورزش هیچوقت عملی نمیشود. اگر تا به حال بیش از ۵۰ بار تصمیم گرفتهاید که در یک باشگاه ورزشی ثبتنام کنید و نشده، اگر تا به حال ۵۰۰ بار تصمیم گرفتهاید که از فردا روزی یکربع در تراس خانه یا حیاط خودتان حرکات ورزشی انجام بدهید و نشده و اگر بارها و بارها به خوبیِ ورزش فکر کردید ولی سراغش نرفتید، باید بگویم که شما تنها نیستید. افراد زیادی هستند که هر بار تصمیم میگیرند و باز به خاطر نداشتن وقت، گرمای هوا، سرمای هوا و چند دلیل دیگر فراموش میشود. این بار میخواهم چند روش توپ و کاربردی را بگویم؛ روشهایی که با کمک آنها و البته عزم و اراده خودتان میتوانید ورزش را به یک برنامه ثابت روزانه تبدیل کنید.
موتور روشن!
یکی از اولین و مهمترین کارها این است که ورزش را دوست داشته باشید. برای دوستداشتن هم به زیباییها و اثرات خوب آن خیلی فکر کنید. بعد هم این است که انگیزه ایجاد کنید برای خودتان؛ مثلاً همین که بگویید من میخواهم زندگی لذتبخشی داشته باشم، من میخواهم سالم زندگی کنم و اینطور چیزهایی که برایتان انگیزههای خوب ایجاد میکند. از طرفی، به این هم توجه کنید که وقتی می توانید انگیزههای قوی ایجاد کنید که نسبت به خود و بدنتان حسابی احساس مسئولیت کنید. منظورم این است که ایمان بیاورید که بدن به شما امانت داده شده و باید بهخوبی از آن مراقبت کنید. از طرفی هم خوب مراقبتکردن باعث میشود این بدن برای خودتان هم بهتر و بیشتر کار کند و شما را به سایر اهدافتان در زندگی برساند. پس هوای بدنتان را داشته باشید.
کلاه به سر
یک راه ساده این است که برای خودتان ورزش بسازید یعنی یکجورهایی سر خودتان را کلاه بگذارید. اجازه بدهید بیشتر توضیح میدهم. دنبال روشهایی باشید که بدنتان را فعالتر میکند. مثلا اینکه اگر با اتوبوس یا تاکسی قرار است جایی بروید، یک ایستگاه جلوتر پیاده شوید و باقیمانده مسیر را پیاده بروید. یا اینکه با بچههای کوچک خانواده به پارک بروید، آنها خودبهخود شما را به ورزش وادار میکنند.
پیچیدهاش نکنید
خیلی ماجرا را سخت و پیچیده نبینید. ورزشکردن، فعالکردن بدن است. حالا اینکه شما تصور کنید ورزش نیاز به تجهیزات عجیب و گرانقیمت دارد، رژیم غذایی خاصی میطلبد یا اینکه حتماً باید یک مربی شخصی داشته باشید، اشتباه بزرگی است. ورزش را ساده ببینید و ساده شروع کنید. از همین کارهای دمدستی که خودتان هم میدانید و میتوانید اجرا کنید، شروع کنید. بسیاری از تمرینات ورزشی بهراحتی قابل جستوجو هستند و میتوانید آنها را در خانه هم اجرا کنید.
ورزش را تبدیل به تنبیه نکنید
این فکر که ورزش کار سخت و طاقتفرسایی است را باید از ذهنتان بیرون کنید. از ورزش هیچوقت به عنوان تنبیه استفاده نکنید تا برایتان سخت نباشد. مثلاً به خاطر اینکه فلان کار را انجام ندادهام، از کلاس تا خانه را پیاده بروم و تنبیههای این مدلی را کلاً بیخیال شوید و به فکر تنبیههای دیگری برای کارهای نکردهتان باشید.
ورزش را لذتبخش کنید
از فعالیتهای بدنیای شروع کنید که با آنها لذت بیشتری میبرید. سعی کنید شرایط به سمتی نرود که مجبور باشید ورزش کنید. مثلاً اگر از تحرک در فضای باز لذت میبرید، سراغ این نوع فعالیتها بروید. اگر با آب میانه خوبی دارید و با شنا به وجد میآیید، خب معطل نکنید. ورزشهای گروهی یا انفرادی را هم با توجه به خلق و خو و روحیه خودتان یکی را انتخاب کنید. اگر آدم درونگرایی هستید و دوست دارید کماکان در لاک خودتان بمانید، پیادهروی و کوهنوردی پیشنهادات خوبی برای شما هستند.
عجله نکنید
بعضیها پیشنهاد میکنند برای اینکه ورزش برای شما لذتبخش بشود، برای خودتان جایزه بخرید. راستش ما هم از جایزه و کادو و سورپرایز و خرید خوشمان میآید ولی لازم نیست تنها برای تصمیمی که گرفتهاید، پاداش بخرید. اول اجازه بدهید یک ماه بگذرد و بعد به خودتان جایزه بدهید. برای عملکردن، به خودتان پاداش بدهید. لازم نیست به محض آنکه تصمیم گرفتید ورزش کنید، بروید یک جفت کفش ورزشی گرانقیمت بخرید. اجازه بدهید ببیند چقدر دوام میآورید، بعد به فکر پاداش باشید.
با این کار هم انگیزه خودتان برای ادامه بیشتر میشود و هم اینکه ارزش جایزهدادن را برای دفعه بعد از بین نبردهاید.
هر چیز قابل اندازهگیری
یک راه حل خوب این است که هدفهایتان را واقعی کنید و بنویسید. مثلاً بنویسید من ورزش میکنم که از پوکی استخوان جلوگیری کنم، من ورزش میکنم که از بیماریهای قلبی فرار کنم. یا مثلاً یک آزمایش چکاپ کامل از بدنتان بگیرید و دور از جان محترم و شریفتان، زبانم لال، گوش شیطان کر (دیگه چی بگم؟!) اگر یکی از نتایج کمی از نرمال فاصله گرفته بود، نرمالکردن آن را به عنوان هدف مشخص کنید و یک یا ۲ ماه دیگر دوباره بروید آزمایش بدهید. یا اینکه وزنتان را اندازه بگیرید و رسیدن به حد ایدهآل را هدف خودتان قرار بدهید. هرقدر هدفها مشخصتر و قابل اندازهگیریتر باشند، رسیدن به آنها هم راحتتر است.
دفترچه یادداشت
وقتی اهدافتان قابل اندازهگیری باشند، بهراحتی میتوانید وضعیت خودتان را بسنجید. مثلاً مقدار و زمان ورزش هر روز را یادداشت کنید، وزنتان را هر هفته اندازه گرفته و یادداشت کنید. با این روشهای سنجشی، دارید کاری میکنید که خودتان با خودتان رقابت کنید و دیگر خبری هم از رقابتهای ناسالم نیست.
رفیقِ پایه
یکی از راهها این است که با یک نفر پایه و خوشقول کار را شروع کنید. اگر کسی باشد که از شما در کار جدیتر و پیگیرتر است، خیلی بهتر میشود. او میتواند موتور محرکه شما باشد. از طرفی، چون او از هدفتان خبر دارد، برای حفظ آبرو هم که شده به سمت اهدافتان حرکت میکنید. سپس انتظارات معقول داشته باشید.
داشتن انتظارات منطقی
انتظارات شما از خودتان باید عاقلانه و منطقی باشد. قرار نیست از همین الان اصلاً خسته نشوید یا هر کاری که مربی میتواند انجام بدهد، شما هم بتوانید. در نظر بگیرید که این افراد سالهاست ورزشکار هستند و قدرت و انعطاف بدنیشان با ما فرق میکند. اگر از این مقایسهها و انتظارات عجیب داشته باشید، زود احساس عقبافتادگی میکنید و کمکم هم بیخیال ماجرا میشوید.
سنگ بزرگ نشانه نزدن است
آهسته و پیوسته برنامه ورزشیتان را سنگینتر کنید. اگر از همان اول روزی ۳۰۰ تا دمبل و ۱۵ کیلومتر پیادهروی را در برنامه بگذارید، مطمئن باشید روز دوم نرفته بیخیال میشوید. ولی نباید اینطور باشد. تا جایی که میتوانید برنامه ورزشی خود را ذرهذره سخت و سنگین کنید. راستش وقتی برنامه را سخت میچینیم، برای شروعکردنش خیلی این دست آن دست میکنیم چون نمیدانیم از پس این برنامه سنگین برمیآییم یا نه.
نظر شما