قدس آنلاین - «سرزمین من/ اقیانوس ندارد/ دریایی نه/ اما سرچشمه تمام رودهای جهان/ چشمهای زنان سرزمین من است...»*
ادبیات و شعر متعهد چیزی را در بیرون از خود دنبال میکند و فرامتنی را خارج از متن نشانه رفته است. از اینرو ادبیات و شعر متعهد تنها ارزش متنی ندارد، بلکه علاوهبر آن، حاوی ارزشهای فرامتنی هم هست. فرامتنها خود در جکم نشانهاند و در معنایابی متن دخالت میکنند. بهعبارت دیگر متن متعهد بدون اشراف بر فرامتن، ناقص و ابتر میماند.
ادبیات و شعر سیاسی از زیرشاخههای مهم ادبیات متعهد هستند. چنین متنی از یک دیدگاه سیاسی خاص ریشه میبندد و آرمانی سیاسی را پیش رو دارد و یا متأثر از شرایط سیاسی خاصی است که شاعر را تحتتأثیر قرار داده است.
با اینهمه ادبیات و شعر متعهد و سیاسی، بیانیه سیاسی یا اجتماعی یا ایدئولوژیک نیست. متن ادبی پیش و بیش از هرچیز به ادبیات و متنیت خود تعهد دارد.
عاطفه و احساس رنج و اندوه، جانمایه و درونمایه پررنگ شعر «مریم احمدی» است، اما این برای شعریت متن کافی نیست. اگر این عاطفه و احساس با آن مبالغه عظیم و تکاندهنده انتهایی همراه نمیشد، متن درنهایت یک نثر ساده ادبی بیشتر نبود.
عظمت دردمندی شاعر برای اجرایی شاعرانه، به تصویری عظیم نیاز داشت که «احمدی» بهخوبی از پس خلق آن برآمده است. او در این راه حتی از جغرافیای خاص کشورش افغانستان هم بهرهای شاعرانه برده است.
میدانیم که این کشور به هیچیک از آبهای آزاد راه ندارد و همین امر دستمایه خلق این شعر شده است. اندوه زنان پسر از دست داده، شوی مرده، برادر مرده و پدر از دست داده آنقدر فراگیر و بیکران است که همین سرزمین خشک را سرچشمه تمام رودهای جهان ساخته است؛ چشمهایی همیشه اشکبار که تمام رودهای جهان را تغذیه میکنند.
واقعاً بهتر از این نمیشد بدون شعار سیاسی، اوضاع اسفبار سیاسی یک سرزمین را نقد کرد و در عینحال روحی از عاطفهای رنجدیده را بر متن جاری ساخت. یک شعر، تأکید میکنم، یک «شعر» سیاسی کامل!
*سرمه در فنجان/ مریم احمدی/ انتشارات تاک(کابل) / ۱۳۹۵/ صفحه ۱۲۳.
نظر شما