۴ سال از فیلم جنجالی «هیس دخترها فریاد نمیزنند» گذشت. هرچند نقدهای جدی به ساختار فیلم وارد بود ولی موضوع و دغدغه خانم کارگردان آنقدر جدی بنظر میرسید که بتوانیم تا حدودی از مشکلات فیلم چشمپوشی و پوران درخشنده را تحسین کنیم.
حالا ۴ سال از ساخت «هیس» میگذرد و پوران درخشنده با یک دغدغه اجتماعی و خانوادگی دیگر به سینما آمده است. طلاق عاطفی خلاصة یککلمهای خوبی برای «زیر سقف دودی» است ولی راستش را بخواهید، این بار دیگر نمیتوانیم به بهانه اهمیت موضوع پرداختشده توسط خانم کارگردان، بیخیال ضعفهای فیلم شویم. حالا دیگر با اطمینان میتوانیم ادعا کنیم که «زیر سقف دودی» یک فیلم بد در کارنامه پوران درخشنده است.
کلاس درس خانم کارگردان
اگر نگاهی به کارنامه فیلمسازی پوران درخشنده و البته دغدغههایی که او در مصاحبههایش با رسانهها از آنها حرف میزند، بیندازید، متوجه میشوید که آیا میتوانیم او را بهراحتی یک کارگردان تمامعیار در موضوع دغدغههای اجتماعی بدانیم یا نه؛ کارگردانی که برخلاف بسیاری از کارگردانهای خانم سینمای ما، تنها به بیان دغدغه زنها در جامعه نمیپردازد و سعی میکند مخاطبان فیلمهایش تمام اعضا خانوادههای ایرانی باشند. ولی خب راستش را بخواهید، داشتن دغدغه خوب برای ساخت یک فیلم سینمایی خوب کافی نیست! مشکل اصلی بیشترِ فیلمهای پوران درخشنده وجود لحن پند و اندرز در دیالوگهای شخصیتهای مختلف داستان است.
گاهی خانم کارگردان به همین پند و اندرزها که از زبان بازیگران خارج میشود هم بسنده نمیکند و بازیگر دیگری را در نقش وکیل فیلم «هیس دخترها فریاد نمیزنند» یا دکتر مشاور «زیر سقف دودی» به داستان اضافه میکند تا مقابل دوربین بایستد و متن بلندبالای یک مقاله علمی و آموزشی در مورد روابط درست در خانواده را بخواند! اینجاست که باید گفت فیلمساز محترم سینما را با کلاس درس اشتباه گرفته است!
چالشهای خانوادگی
داستان فیلم درباره زنی خانهدار (شیرین) است که در زندگی خانوادگی با فرزند و همسرش بهتدریج دچار مشکل میشود. او به دنبال پیداکردن راهی برای ایجاد ارتباط با آنهاست که موفق نمیشود و به بحران میرسد. تلاش مجدد شیرین برای برونرفت از این بحران او را با چالش جدیدی روبهرو میکند و... . همانطور که گفتیم، داستان را میتوانیم در یک کلمة طلاق عاطفی که چند سالی میشود در بین چالشهای خانوادههای ایرانی قرار گرفته است، خلاصه کنیم. احتمالاً متوجه شدهاید که داستان فیلم ظاهراً نکته شگفتانگیزی ندارد که مخاطبان برای رفتن به سینما ترغیب شوند. حالا دیگر چند سالی میشود که کمتر میتوانیم در موضوعات فیلمهای اجتماعی شگفتی خاصی را پیدا کنیم و اکثراً به سوژههای تکراری در این ژانر سینمایی میپردازند. چیزی که فیلمهای اجتماعی را به ۲ دسته خوب و بد تقسیم میکند، مدل طرح داستان و جزئیاتی است که فیلمنامهنویس و کارگردان از شخصیتها و اتفاقاتی که در طول داستان برایشان میافتد، برایمان در فیلم به تصویر میکشند و همینجا بزرگترین مشکل فیلم «زیر سقف دودی» شروع میشود.
شخصیتهای فیلم بهشدت درگیر مشکل تکبُعدی بودن هستند یعنی هیچگونه پیچیدگی در ویژگیها و رفتار شخصیت آنها وجود ندارد و فیلمنامهنویس، آنها را رباتی فرض کرده که طبق یک برنامهریزی مشخص تصمیماتی را در طول فیلم اخذ میکنند.
مثلاً فرهاد اصلانی که شخصیت «بهرام» و شوهر خانواده را بازی میکند، پرخاشگری تکراری در محیط خانواده دارد و هیچ فرقی برایش نمیکند که چه اتفاقی در خانواده میافتد و او فقط عصبانیت یکنواخت خودش را دارد. یا «آرمان» با بازی ابولفضل میری که بهشدت از ضعف بازیگری رنج میبرد، کار را به جایی میرساند که مخاطب هیچگونه حسی نسبت به شخصیتهای داستان ندارد.
ضعف شدید کارگردان
تا دلتان بخواهد دلیل و مدرک برای نشاندادن ضعف کارگردانی پوران درخشنده در فیلم وجود دارد که البته به چند تایی از آنها اشاره کردیم. یکی دیگر از مهمترین ضعفهای کارگردان، نبود تقریباً هیچ تصویر زیبا و چشمنواز در طول داستان کشدار فیلم است. فرض کنید که به جای تماشای فیلم بر پرده عریض سینما، فیلمنامه را بهصورت یک نمایشنامه یا یک داستان روی صفحات کاغذ میخواندیم. چه تفاوتی با شکل بصری آن وجود دارد؟ شاید میزان خستگی ما از خواندن داستان آن همان اندازه باشد که از دیدن نسخه مصور آن روی پرده. «زیر سقف دودی» در یک نگاه کلی چیزی فراتر از مجموعهای از گفتوگوهای ۲ نفره نیست که البته خیلی از همین گفتوگوها هم تأثیری در جلورفتن داستان ندارد. از طرف دیگر، داستان فیلم هرچند یک موضوع اجتماعی را بیان میکند ولی فیلمساز حسابی خودش را از موضوعات روز عقبمانده نشان میدهد؛ صحنههای پارتی دختر و پسرهای جوان، قرصخوردن آنها، لاغری زن جوان و... تمام سعی و تلاشی است که پوران درخشنده انجام داده است که خودش را بهروز نشان دهد که متأسفانه با شکست مواجه شده است.
او هیچ غافلگیریای در طول داستان برای مخاطبان ندارد، از همان ابتدا دستش را برای وجود یک زن دوم در زندگی بهرام رو میکند و البته در ماجرای فروش سوله توسط آرمان هم آنقدر ناشیانه موضوع را مطرح میکند که همة ما از همان ابتدا متوجه میشویم که قرار است کلاهی سر پسر خانواده برود!
الکیالکی سیمرغ
قطعاً تا به اینجا متوجه شدهاید که فیلم چقدر از نظر نویسندة این مطلب ضعیف و غیرقابل تحمل بوده است. داستان «زیر سقف دودی» زمانی جالب میشود که متوجه شوید در جشنواره سال گذشته ۶ نامزدی سیمرغ برای آن در نظر گرفته شده بود و البته جالبتر اینکه نام فیلم در بین نامزدهای بهترین فیلم جشنواره سال گذشته بوده است. بزرگترین نکته مثبت نامزدی این فیلم برای سیمرغ بهترین فیلم، این موضوع است که شما میتوانید با یک بار تماشاکردن «زیر سقف دودی» کیفیت جشنواره فجر سال گذشته که با انتقاد زیاد منتقدان همراه شد را درک کنید. هرچند مریلا زارعی بازی قابل قبولی از خود در فیلم به نمایش گذاشته است ولی خب همه خوب میدانند که سیمرغ او و بهترین چهرهپردازی برای این فیلم، تنها یک توجیه برای نامزدی فیلم در بخش بهترین فیلم بود و بس. وگرنه وقتی بازی درخشان لیلا حاتمی «در رگ خواب» وجود دارد، هیچ نیازی به دادن سیمرغ به مریلا زارعی نبود!
نظر شما