۲۷ تیر ۱۳۹۶ - ۱۴:۴۴
کد خبر: ۵۴۸۵۶۰
جست‌وجوی کودکی‌ گمشده‌
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

سفر، جاده. ماشین‌ها در جاده‌ها با سرعت پیش می‌روند. مدت‌هاست سفرهای تابستانی آغاز شده است. پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های بسیاری در شهرها و روستاها مهمان‌های عزیزی دارند. نوه‌ها به دیدن آن‌ها می‌روند. وقتی بیشتر خوش به‌حال خیلی از این بچه‌ها می‌شود که دست در دست پدربزرگ و مادربزرگ وارد باغ‌های پر از درختان مختلف می‌شوند؛ درختان گیلاس، آلبالو، زردآلو و سیب.

رفته‌رفته گل‌های زیبای آفتابگردان رشد می‌کنند و بالا می‌آیند. جالیزارها پر از بوته‌های خیار و خربزه و هندوانه می‌شوند. دلنشین‌تر زمانی است که این سفرها طولانی‌تر می‌شوند. نوه‌ها چند هفته همانجاها می‌مانند. هم از بودن در روستاها لذت می‌برند و هم گاهی در بعضی از کارها کمک می‌کنند.

چقدر پدربزرگ‌ها برای این باغ‌ها و مزارع زحمت کشیده‌اند. آبیاری درخت‌ها و یونجه‌زار و مزارع گندم کار سخت و پردردسری است.

آنان شبانه‌روز کار می‌کنند. دوست ندارند بچه‌ها و نوه‌های عزیزشان به زحمت بیفتند و گرفتار کارهای کشاورزی شوند. اما باید کمکشان کرد. باید گاهی پابه‌پایشان در دشت و صحرا رفت. کار کردن درکنار آن‌ها شیرین و پر از خاطرات خوب است. خوردن غذا به‌همراه پدربزرگ و بقیه که در باغ یا مزارع سرگرم کار هستند، بسیار دلچسب است. گاهی غروب‌ها پختن سیب‌زمینی در دیواره‌های تنورهایی که در حیاط بعضی خانه‌ها و باغ‌های روستایی وجود دارد، تماشایی است. باید رفت. باید به روستاها و روستاییان اهمیت داد و به آنان فکر کرد. باید با زندگی در روستا آشتی کرد. هوای پاکیزه و خوب، دشت‌های زیبا و پر از سبزه و گل‌های رنگارنگ، کوه‌های سربه‌فلک‌کشیده و دوست‌داشتنی، شب‌های پر از ستاره، همه این‌ها را می‌شود در روستاها دید. بیایید به زندگی در روستا فکر کنیم. من اهل روستا هستم و بزرگ‌شده در شهر. همیشه برای جست‌وجوی کودکی‌ گمشده‌ام به روستا می‌روم، اما تا امروز پیدایش نکرده‌ام.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha