قدس آنلاین - یادداشت ذیل به بررسی برخی از زوایای نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال میپردازد.
دو ماه پس از انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، طبیعی است که بازار تحلیلهای انتخاباتی هنوز داغ باشد؛ در این مدت نیروهای جریان انقلاب کوشیدهاند با ارزیابی از شرایط و موقعیت، به این سؤال پاسخ دهند که چرا با وجود مشکلات متعدد اقتصادی و معیشتی، بار دیگر اکثریت رأی دهندگان به حسن روحانی رأی دادند؟
دو ماه از انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم میگذرد و طبیعی است که بازار تحلیلهای انتخاباتی هنوز داغ باشد؛ در این مدت نیروهای جریان انقلاب کوشیدهاند با ارزیابی از شرایط و موقعیت، به این سؤال پاسخ دهند که چرا با وجود مشکلات متعدد اقتصادی و معیشتی، بار دیگر اکثریت رأی دهندگان به حسن روحانی رأی دادند؟
در پاسخ به این سؤال طیف وسیعی از دیدگاهها مطرح شده است؛ از ضعف تبلیغات در جریان انقلاب، ناتوانی در رساندن پیام و اقناع اکثریت در خصوص کارآمدی و توانایی برای حل مسائل گرفته، تا اقدام ضدملی طرف مقابل در دامن زدن به گسلهای سیاسی- فرهنگی و ایجاد کمپین پر قدرت تبلیغ منفی و زیر سؤال بردن کارنامه انقلاب اسلامی برای کسب رأی و اغواگری، تخلفات متعدد انتخاباتی، دادن وعدههای فریبنده شب انتخاباتی به مردم و رها کردن مجدد آنها از فردای انتخابات (مانند وعده وصل کردن مجدد یارانه افرادی که از دریافت یارانه محروم شده بودند) و... و.
*روایت حجتالاسلام رئیسی از انتخابات
حجتالاسلام رئیسی بهتازگی در مصاحبهای تحلیل خود را در این خصوص بیان کرده و گفته است:
«مادراین انتخابات اشکالهایی داشتیم، مثلاً زمان دوره تبلیغات زمان کوتاهی برای معرفی ایدهها و برنامههای من بود و من کارتبلیغاتی را به علت رعایت قانون شروع نکرده بودم.
نظرسنجیهای یک ماه مانده به انتخابات نشان میداد بسیاری از مردم اساساً مرا نمیشناختند، بهخلاف طرف مقابل که چهار سال در قدرت بود و انواع و اقسام ابزارهای تبلیغاتی را هم در اختیار داشت؛ حتی صداوسیما که باید ملی و فراجناحی باشد، به دلایلی از جمله گروکشیها در خصوص بودجه و گاهی گرایشهای خاص تحلیلی، در مقاطع نزدیک به انتخابات متأسفانه به روابط عمومی و ستاد تبلیغی دولت تبدیل شده بود...
ما نتوانستیم طرز تفکر خود در موضوع تحول در مدیریت کشور را به مردم انتقال بدهیم... نکته دیگر اینکه «تبلیغ منفی» در کارهای انتخاباتی دنیا به یک امر رایج تبدیل شده است؛ یعنی کاندیداها نگاه میکنند به وضع خودشان و محاسبه میکنند با رأی پایهای که دارند بهطور طبیعی نمیتوانند برنده شوند؛ خب، تدبیر رایج در این شرایط چیست؟ این است که رأی دهندگان مردد را بترسانند و طرف مقابل را خطرناک نشان دهند... این وضع، قابل پیشبینی بود اما حقیقتاً خود بنده این حجم از تخریب و ترساندن مردم را پیشبینی نمیکردم؛ چرا؟ چون پیش خود میگفتم که اولاً طرفِ رقابت، فردی است که لباس دین و روحانیت را به تن دارد و لااقل در این قضیه حد نگه میدارد؛ نه اینکه کاری نمیکند، بلکه بالأخره تا یک جایی جلو میرود، ثانیاً ایشان از اول انقلاب مسئولیت داشته، بنابراین لااقل حریم نظام و اصول اخلاقی انتخابات را نگه میدارد؛ ثالثاً اکنون رئیسجمهور است و شئونات رئیسجمهور را حفظ خواهدکرد؛ در انتخابات و خصوصاً ۱۰ روز آخر هر سه محاسبه ما بهم خورد.»
این روایت و تفسیر نامزد اصلی جریان انقلاب از روند و نتیجه انتخابات است و همانطور که گفته شد میدان برای بحث جدی و متکی بر دادههای صحیح در ارزیابی انتخابات باز، و لازمه حرکتهای آینده احصاء نقاط قوت و ضعف حقیقی است؛ اما آنچه که در فرآیند تحلیل انتخابات، مضرّ و آسیبزننده است، ابراز شبهتحلیلهایی است که نقطه عزیمت آنان، دادههای عینی و دقیق نیست، بلکه از خاستگاه علائق شخصی و مسائل ذهنی و غیرقابل اثبات بیان میشود.
مثلاً در این مدت، رئیس و یکی دیگر از اعضای اصلی ستاد دکتر قالیباف این گزاره را مطرح کردهاند که بر اساس نظرسنجیها، رئیسی باید به نفع قالیباف کنار میرفت، زیرا ۵۰ درصد آرای قالیباف به سبد روحانی رفت اما اگر رئیسی کنار میرفت بخش عمده رأی او به سبد روحانی نمیرفت.
اولاً برادران فوقالاشاره ممکن است چنین باوری داشته باشند اما جای بحث در خصوص این مطالب در داخل جریان انقلاب است نه واگویه کردن آنها با رسانههای جریان رقیب (مصاحبه با شرق و ایسنا).
ثانیاً و مهمتر اینکه، دادههای عینی و قطعی موجود اساساً نظرات دوستان ما را تأیید نمیکند و اگر بنا بر تحلیل کمّی از روزهای منتهی به انتخابات باشد، تجمیع نظرسنجیهای معتبر در آن روزها که در نهایت منجر به تصمیم خردورزانه و مجاهدانه دکتر قالیباف در ترک صحنه شد، مخالف پیشنهاد دوستان منتسب به ایشان است.
*وضعیت نظرسنجیها در آخرین روزهای انتخابات
پیمایشهای سازمان صداوسیما بهعنوان معتبرترین مرکز افکارسنجی (صداوسیما نتیجه انتخابات را با کمترین خطا و در حد دهم درصد پیشبینی کرد) نشان میدهد روند آرا دکتر قالیباف در ۱۰ روز آخر شیب نزولی گرفت و شیب صعودی رأی حجتالاسلام رئیسی ادامه یافت. به این چند نمونه توجه کنید:
۱۷ اردیبهشت:
روحانی ۳۶.۳
قالیباف ۱۹.۸
رییسی ۱۶.۷
۲۳ اردیبهشت:
روحانی ۴۳.۸
رییسی ۱۹.۲
قالیباف ۱۵.۳
که این روند با افزایش آراء آقای رئیسی به حدود ۲۲ درصد در روز ۲۴ اردیبهشت ادامه یافت.
همچنین جمعیت عظیم تجمعات مردمی در قم، اراک، شیراز، اصفهان، تهران و مشهد در استقبال از حجتالاسلام رئیسی، حتی در صورت کنار رفتن دکتر قالیباف، تکلیف آراء مردد در قطب مقابل آقای روحانی را روشن میکرد و از آنجا که افراد تمایل دارند رأی خود را به سبدی بریزند که احتمال موفقیت آن بیشتر است، این برآورد قطعی وجود دارد که در صورت باقی ماندن دکتر قالیباف در صحنه، تا روز انتخابات میزان آراء باقی مانده از او کاهش پبدا میکرد.
این در حالی است که بر اساس نظرسنجی ارائه شده از سوی یک مرکز افکارسنجی معتبر طرف قرارداد با ستاد دکتر قالیباف، تا روزچهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ماه یعنی ۲ روز پس از کناره گیری ایشان، بیش از ۸۵ درصد از حامیان آقای قالیباف تصمیم انتخاباتی خود را گرفته بودند، که از این میزان، ۷۰ درصد آقای رئیسی و ۱۵ درصد آقای روحانی را برگزیده بوده و ۱۵ درصد نیز هنوز تصمیم نگرفته بودند.
*وحدت؛ بزرگترین دستاورد انتخابات ۹۶
در نهایت توجه به این موضوع لازم است که در انتخابات اخیر، نیروهای جریان انقلاب، شیرینی همگرایی و کار مشترک را چشیدند و با قرار گرفتن در کنار یکدیگر، همدلی و کار جمعی را بیشتر تمرین کردند. حضوررئیسی در انتخابات و سپس کنارهگیری قالیباف، تمنای چندین ساله مزبور در وحدت و همدلی و عمل مشترک و بدون سایش و فرسایش و دور شدن سایه شوم نزاع و فشل از جبهه انقلاب را محقق کرد.
بیتردید، شکر این نعمت در پاسداشت آن است؛ ما اگر انتخابات را در ظاهر باختیم، اما به توفیقی همچون وحدت و همدلی دست یافتیم؛ این توفیق یقیناً کم از آن پیروزی نیست، چراکه بخشی از ناکامیهای جریان انقلاب در این سالها حاصل رخت بربستن برکت از کارهای این جبهه در اثر همین اختلافات و تنازعات عبث بوده است.
ثبت رکورد ۱۶ میلیون رأی و ایجاد یک بلوک قدرتمند ۴۰ درصدی در برابر رئیس جمهور مستقری که از امکانات بسیاری برای تمدید ریاست خود بهره برده است، بلاشک نشانه پیروزیهای بزرگ پیش رو برای تفکر انقلابی است که برای دستیابی به آن باید این همگرایی را پاس بداریم و ادامه دهیم.
آیه شریفه در خصوص جنگ احد اشاره دارد که یکی از علل لغزش در روز احد، تزلزل درونی آن افراد قبل از جنگ بدست شیطان و در اثر اعمال خودشان بود (ان الذین تولوامنکم یوم التقی الجمعان انمااستزلهم الشیطان ببعض ماکسبوا) شاید یک علت ناکامیها و موقعیت سیاسی متزلزل جبهه انقلاب در نزد مردم، تزلزل در درون جریان انقلاب و همین اختلافها بوده است. پس باید قدر نعمت وحدت را که در این انتخابات حاصل شد، بدانیم و برای حفظ و تقویت آن برنامه داشته باشیم و شیرینی کار مشترک جریان انقلابی و ایثارگری دکتر قالیباف را با دادههای غلط و شبهتحلیلها، تلخ نکنیم و این همدلی و کار مشترک را پایهای برای مجاهدتهای آینده در جریان انقلاب قرار بدهیم.
*پژوهشگر حوزه رسانه و فعال سیاسی
نظر شما