به گزارش قدس آنلاین، ایران کشوری سرشار از منابع و ثروتهای طبیعی و مرکز ارتباط و اتصال کشورهای منطقه است که از ذخایر عظیمی برخوردار هستند. البته به دلیل ضعف سیاستمداران ایران، همواره راه نفوذ برای کشورهای بهره بردار و سودجو باز بوده است. در هر دوره تاریخی، یکی از آنان قدرت بیشتری یافته و با سیاست فریب و نیرنگ و تهدید و تجاوز، ایرانیان را از ماترک خود محروم کرده است. نهضت اسلامی امام خمینی(ره) و همراهی و حمایت مردم از ایشان انقلاب عظیمی به راه انداخت که چون تبری بر دست متجاوزان فرود آمد. انقلاب ایران، با شعار نه شرقی نه غربی به همه قدرتهایی که در طمع غارت ثروتهای این سرزمین بودند نشان داد، باید حقوق ملت ایران و حد خود را در ارتباط با آن بشناسند. به دلیل سود سرشاری که ایران برای کشورهای غربی و بخصوص آمریکا که در سالهای نزدیک به انقلاب گوی سبقت را از همه رقیبان ربوده بود؛ به دنبال داشت، پذیرش حقانیت و احترام به خواست مردم در تعیین نوع حکومت برای غربیان قابل قبول نبود، از این رو سیاست نرم و نفوذ را پیاده کردند. اگرچه رو بازی کردن آنان چندان دوام نداشت و تدابیرشان در نهان با همان نیات گذشته بود.
در اوایل انقلاب، به دلیل تعدد نظرات سیاسی و فعالیت گروههای گوناگون که هریک دنباله رو و مبلغ جریان فکری خاصی بودند؛ بخشی از ساختار سیاسی کشور همسو با خواستههای آمریکا عمل مینمود و اعتقادی به ارزشهای انقلابی نداشت. نهضت آزادی و اعضای دولت موقت که دارای تفکرات لیبرالی بودند، این سیاست را دنبال میکردند. گروههای لیبرال بر این باور بودند که مخالفت مردم با آمریکا برگرفته از فضای انقلابی است و برای آینده کشور نیاز به برقراری رابطه با دولتهای غربی وجود دارد.
این جوسازی لیبرالها در حالی بود که مردم انقلابی و امام خمینی(ره) در مقابل سیاستهای نفوذ به نظام و چپاول ثروتهای ایران توسط آمریکا و غربیان قیام کرده بودند. سخن اصلی و خواست انقلاب، ارتباط دیپلماتیک دو کشور مبنی بر احترام متقابل بود و این تفکری بود که با منافع آمریکا در ایران و منطقه در تضاد بود. مخالفت دولت موقت و بازرگان با اقدامهای انقلابی از جمله تسخیر لانه جاسوسی آمریکا یا رد وزیران لیبرال که بر گسترش ارتباط با آمریکا تأکید داشتند، یا مخالفت با عملکرد شورای انقلاب؛ به این دلیل بود که این همه را مخل روابط با غرب و آمریکا میدانستند. آمریکا نیز این جریان را مروج تفکرات و نماینده خود در انقلاب میدید و از آنان حمایت مینمود.
امام خمینی(ره) نیز اعتقادی به تفکر این گروه نداشت و آنان را دشمنی با انقلاب میدانستند: «من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف میکنم که بعضی از تصمیمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشتهاند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن براحتی از میان نمیرود. گرچه در آن موقع هم من شخصاً مایل به روی کار آمدن آنان نبودم، ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم و الان هم سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمام اصولش و حرکت به سوی آمریکای جهانخوار قناعت نمیکنند، در حالی که در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادعا هنری ندارند. امروز هیچ تأسفی نمیخوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبودهاند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروهها و لیبرالها میخوریم.»
رهبر معظم انقلاب نیز که درآن سالها در شورای انقلاب فعالیت میکردند و از نزدیک با عملکرد دولت موقت و تفکرات آنان آشنایی دارند، از همکاری نکردن و همراهی نکردن بازرگان به عنوان نماینده تفکر لیبرالی با نهادهای انقلابی و اغتشاش در ساختار سیاسی و تهدید به کنارهگیری وی از قدرت سخنها گفتهاند. «... ما میگفتیم مثلاً فلان وزیر را قبول نداریم و مواجه میشدیم با یک پاسخ که پیوسته با آن رو به رو بودیم و آن این بود که رئیس دولت موقت به ما میگفت اگر اینها را شما قبول نکنید من ناچارم استعفا بدهم... ما بر سر معاونان آقای بازرگان چند بار در شورای انقلاب کارمان با ایشان به مشاجره کشید. همین امیرانتظام یکی از معاونان آقای بازرگان بود. خود من و همچنین برادران دیگر در شورای انقلاب، چندین بار به آقای بازرگان اعتراض کردیم... م.». بیاعتقادی دولت موقت به همراهی با اسلام خواهی امام و مردم نیز به نوبه خود مهیاکننده عرصه برای جولان دادن عناصر لاییک بود. به همین سبب امام خمینی(ره) در بدو ورود به قم در کنار تأکید بر حمایت از دولت بازرگان، همین دولت را «ضعیفالنفس» خطاب کردند.
نظر شما