به گزارش قدس آنلاین، اخیراً یک تصویر ماهوارهای از کرانههای جنوبی دریای کاسپین یا خزر (با نامهای باستانی فراخ کرات، ورکانه، هیرکانیا، مازندران) به نظرم رسید که مایه شگفتیام شد.
به خاطر ندارم این نقشه ماهوارهای را در کدام شبکه اجتماعی در فضای مجازی دیدم، اما آنچه متأثرم کرد این بود که در بسیاری از نواحی ساحلی مجاور شهرهای بندری و سیاحتی رنگ سبز آب به زردی متمایل شده بود و این رنگ زرد زننده و غیرطبیعی حکایت از آن میکند که فاضلاب شهرهای مجاور دریای نازنین و حیات بخش کاسپین، مانند قرون گذشته و دوران غفلت و بیخبری مردم از دریا و خواص آن همچنان در دریا تخلیه میشود و بیفزایید بر این غفلت دردناک و نابودکننده طبیعت آن هم دریای شمال کشور را ریختن پسابهای صنعتی و بقایای موادصنعتی و شیمیایی کارخانههای بیشمار کنار سواحل دریای کاسپین و اندیشه ارتجاعی قرون قدیم که دریا هر پلشتی و نجاستی را پاک میکند.
در اخبار دیدم مناطق زیادی در طول کرانههای دریای کاسپین (خزر) را از نظر شنا و آب تنی غیربهداشتی، آلوده به کثافات بیماریزا، فاضلاب مستراحها و آبریزگاههای منازل و نیز پسابهای کارخانهها دانسته و بر مردم هشدار دادهاند، در نقشهها و تصاویر ماهوارهای رنگ زرد مهوع این کرانهها کاملاً مشخص است.
در حالی که مقامهای سازمان حفظ محیط زیست در برابر ریزگردها و شن بادهایی که استانهای جنوب غربی و جنوبی و جنوب شرقی کشور را مورد هجوم قرار میدهد، برنامههای جلوگیری را دراز مدت میدانند، من نمیدانم چرا در خصوص ریختن فاضلابهای منازل و اماکن مختلف و پسابهای کارخانهها و موادصنعتی و شیمیایی خطرناک، هیچ گونه برنامهریزی و دستورعملی در میان نیست و هنوز هم وقتی به شمال سفر میکنم از رشت تا سراسر مازندران و هر جا که شهری در کنار دریا قرار دارد، شاهد منظره فجیع و زشت و کریه ریخته شدن فاضلاب آبریزگاهها به رودخانههای نزدیک دریا و حتی خود دریا هستم.
افسوس میخورم دریای زیبا، بزرگ (به مساحت ۴۲۰ هزار کیلومتر مربع- وسعتی بزرگتر از مساحت آلمان یا ژاپن)، دریایی که امپراتوران و تزاران روسیه چون پطرکبیر، الکساندراول، نیکلای اول آرزوی انضمام آن را به خاک روسیه داشتند و استالین در سال ۱۳۲۰/۱۹۴۱ و ۱۳۲۵/۱۹۴۶ م طی فرمانی که در کنفرانس تسیاندلی در ایالت کاختی گرجستان (۱۹۹۹ م) از آرشیوها به درآمد و علنی شد، فرمان قاطع برای تصرف و انضمام کامل استانهای آذربایجان غربی و شرقی و گیلان و مازندران و فرمانداری گرگان و ترکمن صحرا و شمال خراسان را به خاک شوروی صادر کرده بود و جواهری است که خداوند بخش هایی از جنوب آن را به کشور ما ارزانی داشته، چرا این گونه باید مورد بیاعتنایی و جفای ما مردم قدرنشناس قرار داشته باشد؟
تصور و تجسم کنید اگر دریای کاسپین (خزر) نبود آیا شمال کشور ما این سان سبز و خرم و باران خیز و ابری و فرح انگیز و دلگشا میبود؟ علم جغرافیا در ایران سخت ناچیز و ضعیف است، خاک بازی و خاک خواری؛ یعنی زمین خواری، زمینه ثروت اندوزی بسیاری از طبقات جدید (نومن کلاچ) ایران است. هر کس صاحب زمین و ملکی شد میلیونر و میلیاردر میشود، اما اغلب باد به غبغب میاندازیم و میگوییم خاک وطن ارزشی ندارد. حال مجسم کنید، استالین در عصر قدرت خود استانهای شمالی ما را از ایران جدا میکرد و صدام در دهه ۱۹۸۰، خوزستان را از ما میگرفت و طالبان خدای ناکرده بلوچستان و سیستان را مالک میشدند؟ چه برای ما میماند؟
من نمیدانم سازمان محیط زیست که کاملاً بر رسانههای سلطه دارد در خصوص آسیب رسانی از سر نادانی و تنبلی عدهای بیخیال به دریای شمال کشور چه تدبیر کرده است، اما من از سالهای ۱۳۲۴ تا به امروز هر زمان به شمال سفر کردهام، لولههای بیرون جسته از منازل روی به رودخانهها و دریای خزر را دیدهام که آبی زرد و کثیف و آلوده از آنها به رود و دریای آبی رنگ یا سبز رنگ سرازیر است و رودخانه یا دریا را زرد و کثیف و مهوع میکند.
مردمی که برای شنا و آب تنی در تابستان به شمال کشور میروند اگر غرق نشوند و نمیرند آغشته به فاضلاب و پساب به خانه بازمیگردند در تمام طول و نیز جاده پاکتهای پلاستیکی، پوست میوه، بقایای غذاهای مصرف شده، ته سیگار سوخته، انواع آشغال دیده میشود.
چرا پلیس بهداشت تأسیس نمیشود؟ چرا با تابلوهای بزرگ به افراد کم دانش تذکر داده نمیشود خاکروبهها را در سطلهای زباله بریزند، در اساس چرا سطلهای غیرقابل حمل و کندن و بردن مخصوص زباله دیده نمیشود؟ چرا رادیو و تلویزیون و مطبوعات به مردم هشدار نمیدهند سواحل و دریا را آلوده نکنند؟
مگر انجمن شهر در اغلب شهرهای ایران دایر نیست؟ مگر در سریال پایتخت ندیدید که یک خانم لیسانسیه که شوهر زحمتکش او کارگر بنا بود عضو انجمن شهری در شمال شد و چه حرفهای گنده گنده میزد و چه مسائلی را عنوان میکرد. سازمان حفظ محیط زیست به جای تشریف فرماییهای مکرر خانم سرپرست آن چقدر نیکوست که برای خانم ابتکار یک سفر اکتشافی در طول سواحل دریای کاسپین (خزر) ترتیب میداد که ایشان با مشاهده عینی آن همه لولههای کهنه و قدیمی ریختن پیشاب و مدفوع و کثافات منازل به دریای بیگناه کاسپین و آن همه پسابهای صنعتی کارخانهها به مشاوران خود از جمله آقای کهرم دستور میدادند طرحی زمانبندی شده تدوین کنند که ظرف ۶ ماه تمام فاضلابها به جای فرو ریختن به دریا و نابود کردن دریا و ماهیان و آبزیان و بیمار کردن مردم نگونبختی که برای شنا به آب میزنند، به مراکز کلپوست در خشکی هدایت شوند و کاری انجام گیرد که سالها پیش در زمان مدیرعاملی مهندس محمدرضا یزدان پناه در منطقه آزاد کیش انجام شد.
مرکز انباشت خاکروبه و پلشتی و فاضلاب در نقطهای در جزیره ساخته شد و فاضلاب جزیره کیش هرگز به خلیج فارس ریخته نشد. من پنج سال است به جزیره کیش نرفتهام، اما هر زمان میرفتم امواج آبی روشن خلیج فارس پاکیزه و مرجانهای کف دریا قابل دیدن و شنا و آب تنی لذت بخش بود، سازمان محیط زیست همین کار بزرگ را انجام دهد، کمک مهمی به حفظ حیات دریای بیگناه کاسپین انجام داده و نام نیکی از خود در تاریخ به یادگار گذاشته است.
نظر شما