به گزارش قدس آنلاین، طرح تازه فروش یارانهای کتاب معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از نیمه مردادماه سال جاری آغاز خواهد شد. در این طرح تازه که همانند دو سال گذشته با عنوان «تابستانه کتاب» برگزار میشود، کتابفروشیهای سراسر کشور که به این طرح پیوستهاند، با دریافت یارانهای مشخص از سیستم دولتی، کتابهای حوزه بزرگسال را با ۲۰ درصد و حوزه کودک و نوجوان را با ۲۵ درصد تخفیف به فروش میرسانند.
در این دوره از این طرح براساس آمار منتشرشده ازسوی مؤسسه خانه کتاب، ۵۸۴ کتابفروشی از مراکز استانها و ۱۵۰ کتابفروشی از شهرستانها عضو این طرح شدهاند. در این میان استان تهران با ۱۳۰ کتابفروشی تاکنون در صدر بیشترین مشارکت کتابفروشیها قرار دارد و استانهای قم، اصفهان، خراسان رضوی، فارس، کردستان،آذربایجان شرقی،کرمان، خوزستان، مازندران، گیلان، همدان، یزد، آذربایجان غربی، کرمانشاه و خراسان جنوبی در جایگاههای بعدی قرار گرفته اند.
با اینهمه و در سومین سال برگزاری این طرح، کماکان در محافل فرهنگی کشور این مسئله مطرح میشود که آیا ارائه این یارانه به کتابفروشیها و درنهایت مخاطبان، سمتوسوی صحیحی اتخاذ کرده است یا خیر؟ ازسوی دیگر این سئوال مطرح است که با توجه به آمارهای خانه کتاب و پرفروش بودن بسیاری از عناوین ترجمه در فروش با این طرح که نشأت گرفته از بازار است، آیا این طرح نمیتوانست با تمرکز بر روی آثار تألیفی و ادبیات ایرانی، سمتوسویی انگیزشی بهمنظور آشتی مخاطب داخلی با تولیدات داخلی داشته باشد؟
مقایسه سینما و ادبیات
حسن محمودی روزنامه نگار و نویسنده و منتقد ادبی در این زمینه میگوید مگر میشود سالنهای سینمای کشور را در اختیار فیلمهای پرفروش روز جهان قرار داد و گفت که بر فروش تولیدات داخلی تأثیر میگذارد و مثلاً مردم را به سینما رفتن عادت میدهد؟ مسئله این است که عزمی راسخ برای از میدان خارج کردن نویسنده ایرانی در میان است. دودش هم تنها در چشم داستاننویس ایرانی نمیرود.
وی در ادامه صحبتهای خود را با انتقاد از ناشرانی که بهجای بازاریابی تولیدات ادبی داخلی بهدنبال رونق بازار ترجمه هستند، میگوید: فهرستهای پرفروش بازار خارجی است که مدنظر خیلی از ناشران قرار میگیرد. در این میان، پیش از هرچیزی تبوتاب بازارهای جهانی، ذائقهپرور میشود. اگر سهلانگاری در انتخاب و چاپ آثار ایرانی میشود، ضربه را از همانجا میخوریم. من به ناشری که بنابر دائقه مخاطبش و برای برگشت سرمایهاش دست به انتخاب آثار پرفروش میزند احترام میگذارم، اما از کار ناشری که کتاب فاقد ارزش ادبی و نفروش چاپ میکند، سر درنمیآورم. این دست ناشران هم هوای جیب خود را ندارند و هم بازار را از کالای نامرغوب پرمیکنند. بازهم بگویم که حساب کارهای نخبهپسند که به اعتبار ناشر اضافه میکند، جداست. دقیقاً منظورم چاپ آثاری است که نه اعتباری بهدنبال دارد و نه سودی. درواقع ضربه را از ناشران غیرحرفهای میخوریم.
در همین زمینه بلقیس سلیمانی نویسنده و منتقد ادبی نیز بر این باور است که از دیرباز نوعی شیفتگی به تولیدات فرهنگی غیرایرانی و غربی در میان ما باب بوده است و همیشه بهاصطلاح مرغ همسایه را غاز دیدهایم.
وی در ادامه این پدیده را نشان از نوعی بیتوجهی عمومی به فرهنگ و هنر ایرانی معرفی کرده و میگوید: واقعیت این است که ادبیات ما نیز مانند ادبیات در سایر نقاط دنیاست. ما هم کار متوسط و ضعیف داریم و غرب هم دارد. منتهی شیوه ارائه ماست که موجب میشود برخی بیشتر از برخی دیگر موردتوجه قرار بگیرند.
عباس پژمان نویسنده و منتقد نیز در این زمینه میگوید برای خرید کتاب، مردم ما در بیشتر موارد به شهرت نویسنده توجه میکنند و یا حتی شهرت مترجم. البته برخی هم براساس تبلیغات دست به انتخاب کتاب میزنند. با اینهمه باید قبول کنیم که تألیف رمان از ابتدای حضور این گونه ادبی در ایران چندان رونقی نداشته و بیشتر نویسندههای ما نیز با علم به این موضوع چشم به ترجمه داشتهاند و البته این هم قسمتی از همان ذهنیت است که جنس و کار خارجی را بهتر از داخل میداند.
وزارت ارشاد واقعیتها را ببیند
مجموعه این اظهارنظرها این باور و نتیجه را به ذهن متبادر میسازد که نحیف بودن وضعیت تألیفات ایرانی درمقابل بازار بهطور عمده پرسود ترجمه، منجر به این شده که مواجهه یکسان و بدون اولویت ترجمه درمقابل تألیف، درنهایت چیزی جز ضرر و خسران برای بازار تألیف داخلی و بیرمق کردن آن در بازاری که از اساس توانی برای رقابت در آن برایش مهیا نیست، نداشته باشد. بهعبارت دیگر طرح یارانهای کتاب وزارت ارشاد با وجود اهداف والای خود در توسعه کتابفروشیها و رونق حضور مردم در کتابفروشیها، عملاً منجر به تقویت فروش تولیدات داخلی و چرخش بازار تألیفات داخلی در رقابت با ترجمه نمیشود. در چنین شرایطی بهنظر نمیرسد تخصیص یارانه امری منجر به تحقق عدالت بهشمار آید.
نکته مهم این است که وزارت ارشاد برای حمایت از کتاب و کتابخوانی و زنده نگهداشتن این حوزه، سادهترین و در دسترسترین راه را انتخاب کرده است. حمایت از کتابخوانی و دستاندرکاران حوزه نشر، البته اقدام درستی است و کمتر کسی است که در اصل حمایت وزارت ارشاد از اینکار تردیدی داشته باشد، اما نکته مهمی در این میان مغفول مانده است. وزارت ارشاد باید همزمان با سیاستهای حمایتی، بهروز کردن قوانین و اعمال سیاستهای حاکمیتی را در حوزه نشر و فرهنگ جدی بگیرد. سالهاست دستاندرکاران حوزه فرهنگ درباره مشکلات حوزه توزیع کتاب و قدیمی بودن، ناعادلانه بودن و انحصاری بودن چرخه توزیع کتاب در کشور صحبت کردهاند، اما هیچگاه وزارت ارشاد جسارت ورود به این حوزه و اصلاح این چرخه را نداشته است و همواره به طرحهای یارانهای و حمایتی بسنده کرده است. در یک دوران این یارانهها بهسمت نویسندگان و مؤلفان گرایش پیدا کرده است و در یک دوران بهسمت کتابفروشان و ناشران، ولی در اصل ماجرا تغییری ایجاد نشده اس
نظر شما