قدس آنلاین-گروه استان ها-هنگامه طاهری: یادمان هست در سال ۹۲ مشاور وزیرنیرو گفت مسایل خشکسالی در خراسان رضوی به مراتب سخت تر از سایر نقاط است و سخت ترین چالش های تامین آب کشور مربوط به این استان است .ازآن سال تا کنون چهار سال می گذرد و وضعیت آب درخراسان رضوی همچنان رو به وخامت می رود. از این رو برای بررسی چرایی و راه حل مشکلات مربوط به منابع آبی در خراسان رضوی و مخصوصا مشهد با دکتر "مهدی کلاهی" عضو هیات علمی
گروه آموزشی مرتع و آبخیزداری دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست دانشگاه فردوسی مشهد، به عنوان عضو کمیته علمی هیات IPBES سازمان ملل متحد به گفتگو نشستیم. آنچه در زیر می خوانید ماحصل گفتگوی ماست:
آب زیرزمینی در اکثر مناطق دنیا، مخزن ذخیره است نه منبع مصرف به ویژه در اقلیمهای گرم و خشکی چون سرزمین ما. الان وضعیت ما با تمرکز بر استان خراسان به چه صورت است؟
دشت مشهد یکی از بدترین دشتهای بحرانی کشور است. طبق برآوردها، حدود دو و نیم میلیارد مترمکعب بارش در سال روی دشت مشهد داریم. حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد این بارش تبخیر میشود و آنچه دست ما میماند حدود ۵۰۰ تا ۸۰۰ میلیون متر مکعب آب تجدید پذیر است که شرکت آب منطقه مقدار آن را به طور متوسط به میزان ۷۰۰ میلیون متر مکعب اعلام کرده است. ما همه آن را مصرف میکنیم در حالیکه طبق عرف جهانی حق مصرف بیش از ۴۰ درصد آب تجدید پذیر را نداریم. یعنی از ۷۰۰ میلیون مترمکعب، باید ۲۸۰ میلیون مترمکعب را مصرف کرده و بقیه را ذخیره میکردیم. ولی همه این میزان را مصرف میکنیم و این یعنی در آینده، بحران شدید آب را داریم. بعلاوه سالانه حدود ۱۰۰ میلیون مترمکعب هم از سفرههای آب زیرزمینی برداشت میکنیم در حالیکه سفرههای آب زیرزمینی یک ذخیره غیر قابل تجدید هستند. همچنین به طور متوسط ۵۰ میلیون متر مکعب از سد دوستی میآوریم. همه این مقادیر، یعنی سالانه چیزی حدود ۹۰۰ میلیون مترمکعب آب را مصرف میکنیم. این چنین است که برآورد شده حدود ۱۳۶ درصد از ظرفیت آبی دشت مشهد را برداشت میکنیم. این به معنای تاراج و تخلیه منابع، و نوعی کویری شدن و فرونشست سرزمین است که پیش رو داریم.
شنیده ایم در مناطق دیگر مشهد چاه کنده اند تا آب را با کشیدن از آن طرف پایین ببرند مثلا در بلوار آموزگار آب را میفروشند.این راهکار خوبی هست؟ تحلیل شما از این موضوع چیست؟
ما بدون مطالعه شهر را گسترش میدهیم و بعدا با مشکلات زیادی رو به رو میشویم. در حالیکه برای جلوگیری از هر مشکلی، قبل از دخل و تصرف، بایدمطالعه شود در خصوص آب چاههای اطراف حرم، باید مطالعات زمینشناسی در این زمینه صورت بگیرد. لایههای زمینشناسی به هم ارتباط دارند. اگر در این
منطقه، متصل باشند میتوانیم بگوییم آب در آن قسمت کاهش مییابد ولی این راهکاری دراز مدت نیست. حتی آب بلوار آموزگار هم باید بررسی شود که چه پتانسیلها و چه میزان آلودگی دارد. چون آلودگیهایی که ما به زمین وارد میکنیم به مخازن آب زیرزمینی وارد میشوند.
عمده فعالیت ما در خصوص آبی که به مشهد وارد میشود موضوع بازچرخانی آب است که میتواند اولویت اول استان باشد. شعار سازمان ملل برای روز جهانی آب «فاضلاب: بازچرخانی و استفاده مجدد» بود. یعنی آبی که یک بار توسط شهروندان استفاده شده میتواند بعد از تصفیه در صنعت یا کشاورزی مورد استفاده مجدد قرار گیرد و حتی بهرهوری آن افزایش یابد. در این صورت، نیاز کمتری به وارد کردن یا برداشت آب دشت مشهد داریم.
- سال ۹۲ یکی از کارشناسان در گفتگو با جراید عنوان کرد که اگر برداشت آب در دشت مشهد با همین شدت ادامه پیدا کند ذخایر آب زیرزمینی تمام میشود اما قبل از آن، آب شور میشود. همچنان که این اتفاق در حال رخ دادن است ممکن است تا ده سال بعد، آب شرب مشهد آنقدر شور شود که برای آشامیدن مناسب نباشد.الان وضعیت در چه حالی است؟
آمار افت سطح آبهای زیرزمینی خیلی نگران کننده است. گفته میشود سالانه حدود ۱۰-۶ میلیارد مترمکعب افت آب زیرزمینی در کشور داریم که حدود یک ششم این مقدار متعلق به خراسان است. این آمار، یک فاجعه است. از طرف دیگر، شوری آب مشهد هر سال ۸ درصد افزایش مییابد. اگر ما شوری آب مشهد را بر حسب همین ۸ درصد در نظر بگیریم، ۲۰ سال دیگر به حدود ۳۰۰۰ میرسد. یعنی آب، نه تنها برای شرب بلکه برای اکثر محصولات کشاورزی هم مفید نیست. لذا باید بگوییم وضعیت اصلا خوب نیست و کسی هم به آن توجه نمیکند.
- کشاورزان محلی حاضر نیستند شیوه آبیاری شان را تغییر بدن در حالیکه با آبیاری قطره ای میشه مصرف آب را کاهش داد. باید دبی آب رو عوض کنن.یک زمانی میگفتن ما هر سال ۲۰ درصد اضافه برداشت آب زیرزمینی داریم چرا اقدام قاطعی انجام نمیشود ؟ مثلا اگر میزان آبدهی اش ۸ اینچ هست بکنیم ۶اینچ با تغییر مثلا کالیبر لوله آب. به نظر شما میشه با این توصیهها منابع آبی رو بیشتر حفظ کرد؟
مدیریت آب مساله حیاتی است و باید به سمت بهرهوری برویم. ولی باید در استفاده و گسترش روشهای نوین آبیاری خیلی دقت کنیم. طبق گزارش جدید فائو روشهای تحت فشار آبیاری نه تنها مصرف آب را کاهش نمیدهد بلکه بیشتر هم میکند.
از طرف دیگر، باید پرسید چه کسی گفته کشاورز حاضر نیست شیوه آبیاری را تغییر بدهد؟ ما باید ببینیم چقدر روی توسعه علم کشاورزی در عرصه مزرعه، سرمایهگذاری کردیم. کشاورز تنها مانده و اعتمادش را از دست داده. اتفاقا کشاورز کنونی خیلی دنبال مصالحه است. چون قدرت خشکسالی و کمبود آب را از یک طرف، و نخریدن محصول نهایی یا اجبار ارزانفروشی را از طرف دیگر، با پوست و استخوانش دارد لمس میکند. چقدر توانستیم کشاورز و خانوادهاش را درک کنیم؟
ما کشاورز را مجبور به مهاجرت میکنیم. کشاورز را از یک فرد مولد به یک فرد مصرفگرا تبدیل کردهایم. این چنین است که الان مشهد با پدیده حاشیهنشینی حاصل از مهاجرتهای محیطزیستی مواجه است. ما روی بومیگرایی کشاورزی سرمایه گذاری نکردهایم.
برآورد شده حدود ۱۶۰ هزار میلیارد تومان در طول هر برنامه ۵ ساله صرف مدیریت سازهای میشود. ولی اگر یک سوم تا یک پنجم همین پول صرف ارتقای نرمافزاری بخش کشاورزی میکردند و ضایعات این بخش را به حد نرمال میرساندند وضعیت ما خیلی تغییر میکرد. این پولی که رفته به سمت سدسازیهای کلان، ضررهای زیادی به ما زده.
هنوز به بن بست نرسیدهایم و راهکارهایی هست، راهکارهایی که همه مسئولان آن را میدانند اما گویی همه مسئولان مسخ شدهاند و برای اجرای آن حرکتی جدی ندارند. نظر شما در این خصوص چی هست؟
اجازه بدید از دو زاویه به موضوع نگاه کنیم : از نگاه جامعهشناسی و سیاستگذاری باید بگویم، از آنجاییکه بخشهای اجرایی با یکدیگر و حتی با بخشهای علمی ارتباط سازنده ندارند و حتی چنین نیازی را هم بها نمیدهند، دچاربحران در خرد جمعی شده ایم وهمه به نوعی در همان نگاه بخشی و سازمانی خود گیر کردهایم. از طرف دیگر، مسایل محلی نباید در تهران حل و فصل شوند. از نظر طبیعی، کشور ایران دارای ۶ کلان حوضه آبخیز، ۳۰ حوضه آبخیز اصلی، و هزار و ۸۱ حوضه آبخیز فرعی است. باید نگاه حوضهای و مدیریت حوضهای به مسایل محلی داشته باشیم. باید سیستم تصمیمگیری و سیاستگذاری به حوضهها داده شود. و از ظرفیتهای شهرستانها و کارشناسان محلی بهره ببریم. کارشناسان بومی و دانشگاهی را چقدر در رفع مشکلات بخش اجرایی سهیم کردهایم؟
از طرف دیگر، اکنون تب توسعه در جامعه بالا رفته. همه دستگاهها به هر قیمتی و با هر وسیله و با هر رویکردی به فکر توسعه هستند! حتی به قیمت نابودی زیستگاهها و عرصههای طبیعی که تنها مراکز مطمئن پایدار تولید و تامین آب هستند. متاسفانه نرخ تخریب جنگلها و مراتع شدید است. و حمایت دولت از این عرصهها بسیار ناچیز است. برآورد شده که اگر همین حالت کنونی را حفظ نماییم و باز هم اگر هیچ تخریب بیشتری صورت نگیرد، به ۱۵۰ سال زمان نیاز داریم که با همین پول کنونی بتوانیم برنامههای احیای منابع طبیعی پیشبینی شده را اجرایی کنیم! این یعنی به طبیعت اصلا بها نمیدهیم.
از طرف دیگر، برآورد شده در سال ۱۴۲۰، جمع نیاز آبی دستگاههای استان خراسان رضوی چیزی حدود ۲ میلیارد مترمکعب آب است! آیا این توسعه با نیازها و با شرایط بومی منطقه و با ظرفیت زیستی این زیستگاه سازگار است؟ آیا این با مبانی توسعه پایدار همخوانی دارد؟ این رویکردِ نگاه صرفا توسعه سازهای، چه پاسخی در مقابل هزینههای اجتماعی دارد و چقدرهزینه به جامعه تحمیل میکند؟
زاویه دوم از نگاه اجرایی است که ۵ مورد را شامل می شود: یکی این است که مصرف را کنترل کاهش دهیم. اما با وجودی که این راهکار راه حل اساسی است، ولی با توجه به افزایش جمعیت، فرهنگ مصرفگرایی، و سایر مشکلات ریز و درشت اجتماعی، به این زودیها امکانپذیر نیست. "کاهش مصرف" فرآیندی چند بُعدی و پیچیده است. نیاز به اجماع و اعتماد و همگامی همگانی دارد. و به علت تضادها و تعارضات فزاینده، شاید ۱۰ سال آینده این اتفاق بیافتد. که اگر بخواهیم به این سمت و سو برویم باید از هم اکنون برای آن زمان، به فرهنگسازی و نهادسازی و تقویت شبکههای اجتماعی بپردازیم.
راهکار دوم انتقال آب است که البته اخبار آن پیامهای بدی را به جامعه و مسئولان مخابره میکند. آن هم اینکه آب در راه است پس همه با خیال راحت به سمت توسعه می روند!
توجه داشته باشید نزدیکترین مسیر برای انتقال آب که روی آن برنامهریزی میکنند کلات است. برآورد میشود بعد از اجرا، حدود ۴۰تا۳۰ میلیون مترمکعب آب به مشهد انتقال داده شود که این مقدار با توجه به میزان آب مورد
نیاز مشهد، ناچیز است.علاوه بر این که در بهترین حالت شاید بتوان این طرح را در ۸-۷ سال آینده به طور نهایی به بهره برداری رساند که زمانی طولانیست!
پیشنهاد انتقال بعدی از چابهار است؛ یعنی شیرینسازی و انتقال آب دریا. که برآورد شده سالانه چیزی حدود ۱۲ هزار میلیارد تومان هزینه دارد. برای این
طرح حدود ۱۰ سال پیشبینی کردهاند. پس مبلغی حدود ۱۲۰ هزار میلیارد تومان لازم است که به نظر ما و بر اساس تجربه طرحهای قبلی در کشور، شاید بهرهبرداری از این طرح، تا ۲۰ سال و حتی بیشتر هم طول بکشد. پس هزینههای راهاندازی بیشتر هم میشود! میگویند فقط ۱۵۰ میلیون متر مکعب آب با این طرح به مشهد میرسد و بخش خصوصی هم قرار است به این امر بپردازد که با امنیتی بودن بحث آب، این امر جای شبهه دارد. دولت هم اگرانجام بدهد هزینه زیادی به جامعه تحمیل میشود. حتی اگر واقعا بخش خصوصی بخواهد انجام بدهد باید دید به چه تضمینی و با چه میزان یارانه از دولت این آب را به مشهد میآورد؟
پیشنهادهای دیگری هم برای انتقال آب هست مانند خرید و انتقال آب از تاجیکستان، و همچنین پیشنهاد انتقال آب کشاورزان قوچان به مشهد و انتقال آب فاضلاب مشهد به قوچان، یا انتقال آب از سایر مناطق به مشهد، که هر کدام مسایل، نگرانیها و پیامدهای خاص خودش را دارد ومیتواند تضادهای اجتماعی را زیاد کند.
ما حتی منبع سد دوستی را هم داریم از دست میدهیم زیرا افغانستان دارد سطوح زیر کشت خود را افزایش میدهد و به آن آب نیاز دارد و ما در دیپلماسی آب ضعیف عمل کردیم. پس نه تنها در مدیریت مصرف شاید نتوانیم در همین مدت کم موفق شویم، بلکه داریم یک منبع تامین آب را هم از دست میدهیم که این موضوع، شرایط را بحرانیتر میکند.
در خصوص راهکارِ اکتشاف و استخراج آب هم جدیدا در گزارشی خواندم که سال گذشته پروژه مشترکی با هزینه ۲۵۰ میلیون دلاری برای اکتشاف آب در ذخایر ژرف ایران با روس آغاز شده. اخیرا هم هیات دولت بخشنامهای داده که حدود ۲۵ میلیارد تومان برای حفاری آبهای ژرف در اختیار وزارت نیرو گذاشته اند تا در استان سیستان بلوچستان بتوانند به مطالعات آب ژرف بپردازند. برآورد
شده که حفاری هر حلقه چاه اکتشافی در نقاط ژرف به حدود ۳۰ میلیارد تومان اعتبار به صورت سالانه نیاز دارد. این در حالی است که همه این هزینهها تنها برای شناسایی هستند! این در حالی است که هنوز تعریف دقیقی از آبهای ژرف در دنیا وجود ندارد. پس باید خیلی در این زمینه احتیاط کنیم. باید پرسید آیا این کار، عملی است ؟ آیا اصلا آبی وجود دارد؟ کیفیت، آلودگیها و شوری آن
چگونه است؟ هزینههای آن چقدر می شود ؟ عوارض این برداشت کدامند؟ با فرونشستها چه کنیم؟ و صدها سوال بیپاسخ دیگر. که براستی باید به آنها، قبل از هزینه کردن چنین بودجههایی بپردازیم.
چهارمین راهکار بررسی و اجرای طرحهای آبخیزداری و آبخوانداری است.
متاسفانه طبیعت ایران زمین خیلی مظلوم واقع شده و به شدت در معرض نابودی است و هر لحظه هم از کمیت و کیفیت آن کاسته میشود. این کاهش، در دور و تسلسلی زنجیر وار، افزایش فقر و کاهش منابع و سپس کاهش عرصههای طبیعت را رقم میزند. معتقدم تنها راهکار درازمدت برای رسیدن به تولید و تامین آب پایدار، افزایش پوشش گیاهی مرتعی و جنگلی است. مراتع باعث تنظیم گردش آب در طبیعت (۷۵ درصد روان آبهای سطحی) میشوند. طبق بررسیها، هر ۲۵ درخت بالغ میتواند در سال تا ۲۵ هزار گالن آب را نگهداری کند. عدم سرمایهگذاری در حفاظت از طبیعت و تخریب روز افزون مراتع و جنگلها، نشان از بیتوجهی ما به تنوعزیستی و خدمات بومسازگان، و رویکرد بیارزشی ارزشها دارد.
برای آب نمیتوان ارزش ریالی تعیین کرد. ولی اگر با سایر طرحها و پروژهها مقایسه کنیم می بینیم هزینه آن کمتر از پروژه های دیگر است . بر اساس مستندات موجود وزارت نیرو و سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری، هزینه استحصال هر متر مکعب آب در طرحهای آبخیزداری ۲۴۰ تومان بوده، در حالیکه در سایر پروژهها مثل سدسازی ۱۴۰۰ تومان برآورد شده است. اجرای هر هکتار عملیات آبخیزداری ۶۰۰ هزار تا یک میلیون تومان هزینه دارد با وجود این هزینه ناچیز، با اجرای هر هکتار عملیات آبخیزداری ۵۲۰ مترمکعب آب تولید میشود که علاوه بر تولید آب، ترسیب کربن -حفظ پوشش گیاهی و حفظ خاک- تثبیت خاک و جلوگیری از سیل را هم باعث می شود.
آخرین راهکار بهره وری و باز چرخانی است که در سریعترین زمان پاسخ مناسبی میدهد.
با وجودیکه خراسان، آغازگر بازچرخانی در کشور بود الان عقب مانده است و اکنون یا حمایت نمیشود یا خیلی کم حمایت می شود.
امید وارم رویکرد دولت، رویکردی محیط زیستی باشد در این خصوص پیشنهاد می کنم " وزارت منابع طبیعی و محیط زیست" تشکیل شود تا بیش از این شاهد تخریب طبیعت و آلودگی محیط زیست نباشیم و بتوانیم با کاهش هزینههای اجتماعی به توسعه پایدار برسیم.
نظر شما