قدس آنلاین- وردیانی ورودش به عرصه نویسندگی حوزه دفاع مقدس را مدیون حضورش در دل آتش و خون میداند؛ روزهایی که عزیزترین دوستان و همسنگرانش را در حال پر کشیدن به سوی خدا به آغوش کشید. مشاهده لحظههای ناب شهادت، او را به سوی عالم نویسندگی سوق داد؛ به نحوی که احساس میکرد حالا که به فیض شهادت نرسیده است، باید راهی را برای ادای دین به شهدا پیدا کند. لذا با توجه به رشته تحصیلیاش و اینکه مدرس ادبیات و تاریخ است، وارد این حوزه شد تا اولین رمان دفاع مقدسی خود به نام «متخصص» را در سال ۱۳۹۳ به چاپ رساند. این رمان به سرگذشت یک جانباز شیمیایی تخریبچی پرداخته است.
خودش میگوید: نگارش اولین رمان باعث شد علاقهام به این حوزه بیشتر شود. از این رو به مطالعه آثار جنگی و حتی ضدجنگ در سطح بینالمللی و داخلی پرداختم. به نظر بنده، ما جنگ نکردیم بلکه از حیثیت وطن و ناموسمان در برابر متجاوزان دفاع کردیم. لذا تلاش کردم که در تألیفات بعدی ضمن بازگویی وقایع جنگ، به گونهای قلم بزنم که خواننده با واقعیت دفاع مقدس آشنا شود زیرا ما جنگی نداشتیم که بخواهیم ادبیات آن را تولید کنیم، ادبیات ما فقط دفاع مقدسی است و بس.
وردیانی رمان «پروانهها زیر باران» را در سال ۹۵ به چاپ رساند که به زندگی سرلشکر شهید سید موسی نامجوی پرداخته است و نوشتن آن نزدیک به ۴ سال طول کشید.
وردیانی میگوید: شخصیت جالب این شهید خداجوی اولین عاملی بود که طولانیشدن زمان پرسوجو و بررسی زوایای مختلف زندگیاش را بر من سخت نکرد. به نظرم شهید نامجوی یکی از شخصیتهای ناشناخته در عرصه دفاع مقدس است. متأسفانه این شهید مثالزدنی از همان زمان شهادت تاکنون از دید مردم و رسانهها پنهان ماند و دیگر از ایشان و زحمات و خدماتش در جبهههای دفاع مقدس یادی نشد، در حالی که ایشان قبل از ورود به دانشکده افسری با امام خمینی(ره) دیدار داشتهاند و از جمله فرماندهانی بودند که فعالیتهای زیرزمینی جالبی را مدیریت کردهاند که تمامی این مسائل در «پروانهها زیر باران» نقل شده است. در رمان بنده زندگی شهید نامجوی از ۴ سالگی تا زمان شهادت به تصویر کشیده شده است.
کمین آخر روایت معجزه دلاورمردان است
وی میافزاید: کتاب دیگری که به درخواست روایت فتح به رشته تحریر درآوردم، «کمین آخر» است. این کتاب روایتگر معجزهای از خدای رزمندگان و دلاورمردی قرآنباورانی است که در عملیات «بازی دراز» حضور داشتهاند. کمتر از ۵۰ رزمنده در برابر یک گردان تانک و نزدیک به هزار نفر از نیروهای دشمن مقاومت میکنند. این کتاب از زبان سردار مهدی روحانی که اینک از جانبازان سرافراز به شمار میروند، نوشته شده است. سپس روایت فتح کار سختی به بنده پیشنهاد داد به این نحو که سال ۶۴ بعد از عملیات «والفجر ۸» قرار شد که روی اروند یک پل ساخته شود. با اینکه پلهای مختلفی ساخته شده بود اما هیچکدام جوابگوی نیاز رزمندگان نبود یا دشمن آنها را ویران میکرد یا از استحکام لازم برخوردار نبود. پل «بعثت» پلی زنجیرهایشکل بود که در بستر رودخانه کار گذاشته شد؛ بهنحوی که تا پایان کار، دشمن بههیچوجه قادر به مشاهده ساخت پل نبود. با تحقیقات گستردهای که داشتم، متوجه شدم که هیچکس نتوانسته خالق چنین پلی در جهان باشد زیرا اروندرود یکی از ۳ رود وحشی جهان است و ساختن پلی به این شکل بر روی آن بسیار دشوار و اصلاً ناشدنی است. با توجه به اینکه ساخت پل نیازمند به کار تخصصی و فنی داشته است، بنده به عنوان نویسنده نیازمند به رسیدن به درک صحیحی از ساخت پل داشتم. بنابراین مباحث مهندسی ساخت پل را نیز مطالعه کردم. با انجام ۳۷ مصاحبه مختلف در زمینه مهندسی نهایتاً سعی کردم که فضای رمان را از حالت مهندسی خارج کنم و روایتی داستانی را به خواننده تقدیم کنم در حالی که مخاطب بهآرامی متوجه عظمت ساخت پل خواهد شود. برای اینکه مخاطب درک بهتری از اهمیت کار داشته باشد، مجبور به خلق چند شخصیت تخیلی در کنار شخصیتهای اصلی و واقعیای چون مهندس بنیهاشم، مدیر پروژه پل بعثت، شدم. بنابراین برای همراهکردن مخاطب ۲ شخصیت فرضی به اسم عباس و قاسم خلق کردم که اواسط کتاب به شهادت رسیدند.
از حوزه کتاب پشتیبانی نمی شود
وردیانی میافزاید: کتاب دیگری که به رشته تحریر درآوردم، این بار هم از سوی روایت فتح پیشنهاد شد. این کتاب به زندگی دکتر حسنزاده نمین میپردازد؛ جانباز بزرگواری که تا معراج شهدا کفنپیچ رفت و در حالیکه دوستانش روی سر وی در حال گریه بودند، متوجه گرمی بدنش شدند و در نهایت خداوند خواست که وی به دنیا بازگردد. ایشان در حال حاضر در قید حیات هستند و از طریق طبابت بار دیگر به هموطنانشان خدمت میکنند.
در حال حاضر روایت داستانی دکتر محمدعلی رهنمون که سال ۶۲ به شهادت رسیده است، رو به اتمام است اما هنوز اسمی برای این کتاب انتخاب نکردهام. این شهید در هنگام شهادت دختری ۸ ماهه داشتند.
وردیانی در پایان با انتقاد از عدم حمایتها و پشتیبانیهای معنوی لازم از کتابهای چاپشده، میگوید: یقیناً چاپ کتاب بهخودیخود نمیتواند در اشاعه فرهنگ دفاع مقدس تأثیرگذار باشد زیرا مهمترین موضوع بعد از چاپ کتاب، رسانهایکردن آن است. متأسفانه کتاب شهید نامجوی که نوشتنش ۴ سال زمان برد، حتی یک جلسه برای نقد یا رونمایی نداشته است؛ شهید بزرگواری که همرزم مقام معظم رهبری بوده و یک بار آیتالله خامنهای به این شهید میگوید که به خانه برو و کمی کنار خانوادهات باش و ایشان را تا دم در منزلشان میرساند، از بس که در منطقه حضور داشته است. این کتابها تا رونمایی و نقد نگردند، دیده نمیشوند. در حال حاضر کتاب صرفاً چاپ میشود و متأسفانه با تبلیغات بسیار ضعیفی همراه میشود.
نظر شما