قدس آنلاین- «بلاتکلیفی» مشکل جدی بسیاری از فیلمسازان در زمانه فعلی است. آنها نمیدانند چه بسازند که به مذاق مخاطب خوش بیاید. به چه ایدهای بپردازند که مخاطب هوشمند قبلاً به آن فکر نکرده و آن را در شبکههای اجتماعی به اشتراک نگذاشته باشد؟
سالها قبل چنین وضعیتی وجود نداشت و «هنرمند» بهعنوان عنصری مهم و تأثیرگذار در جامعه، بیش از دیگران کتاب میخواند و فکر میکرد و حتی قدرت پیشبینی آینده را داشت. حتی آندسته از هنرمندانی که «یواشکی» گوشه چشمی به آثار نویسندگان غیرایرانی داشتند هم هیچگاه اقتباسهای بیاجازهشان از آثار هنرمندان غیروطنی کشف نمیشد، اما حالا زمانه فرق کرده و بسیاری از فیلمسازان مستعد گذشته، در مواجهه با فضای جدید، آثاری تولید میکنند که گذشته از درج نشان «بلاتکلیفی» بر پیشانی این آثار، نمیتوانند به اندازه ساختههای هنرمندان جوان ماندگار و بهیادماندنی باشند.
«سارا و آیدا» نمونهای از این آثار است که توسط کارگردانی ساخته شده که پیش از این آثار خوب و قابلتأملی در سینمای ایران تولید کرده است. «سعادتآباد» بهعنوان یکی از آخرین آثار ساختهشده توسط مازیار میری، هنوز هم فیلمی بهیادماندنی و دیدنی است که نمایشی جذاب از طبقهای خاص را پیش چشم مخاطب میگذارد، اما در آخرین اثر بر روی پرده این کارگردان، مخاطب با فیلمی سرهمبندیشده مواجه است که در جزئیات کلیدی و حساس، بیحوصلگی و کمدقتی سازندهاش را لو میدهد.
بازهم نتیجهگیری اخلاقی
داستان فیلم درباره دو دوست با نام «سارا» و «آیدا» است که در شرکتی دولتی و مهم کار میکنند. سارا بهواسطه مشکلات خانوادگی مجبور میشود از پسری به نام سعید ـ با بازی مصطفی زمانی ـ که دوست آیداست، مبلغ پانصد میلیون تومان قرض بگیرد. در ادامه سعید آیدا را در شرایطی قرار میدهد که در یک مناقصه مهم دولتی که آن شرکت برگزار میکند، دخالت کرده و اسناد آن را به وی ارائه دهد. در ادامه داستان، با طرح موضوعهای اخلاقی و نمایش تقابل میان رفاقت و نارفیقی، فیلم با نتیجهگیری اخلاقی پایان مییابد.
مازیار میری در سالهای اخیر چند سریال برای تلویزیون ساخته و بهنظر میرسد ایدهای که سارا و آیدا براساس آن شکل گرفته، احتمالاً حاصل رسوب ایدههای یکی از این سریالهاست. مخاطب تلویزیون چندان سختگیر نیست و اگر در میانه صرف استامبولی و خوردن چای و شیرینی، نگاهی هم به صفحه تلویزیون بیندازد، چند تناقض منطقی در سریالی ۳۰ قسمتی نمیتواند آزارش دهد، اما تماشاگری که ۱۰ تا ۱۲ هزار تومان بابت تماشای فیلم پول بلیت میدهد، حق دارد از سازنده فیلم سؤال کند چگونه شخصی مانند آیدا که دختری کاملاً منطقی بهنظر میرسد و در شرکتی مهم مسئول دفتر است، حاضر میشود از دوست همکارش مبلغ ۵۰۰ میلیون تومان قرض بگیرد و اساساً چه راهحلی برای پرداخت این قرض دارد که آن را قبول میکند؟ این نکته غیرمنطقی درطول فیلم گسترش یافته و گرهافکنیهای فیلم بر پایه و اساس آن شکل میگیرد. این مسئله درکنار فضاسازی ضعیف و گنگ از شرکتی که آیدا در آن کار میکند، مسئله دخالت آیدا در مناقصه را غیرقابلقبول میکند. بازیگر انتخابشده برای ایفای نقش رئیس شرکت هیچ تناسبی با شخصی که قراردادهای چندصدمیلیاردی را مدیریت میکند ندارد. ممکن است مخاطب این مطلب بپرسد که از کجا معلوم است قراردادهای چندصدمیلیاردی در کار است!؟ پاسخ این است که وقتی در یک قرارداد مبلغ رشوه میتواند یکمیلیارد تومان باشد، با درنظر گرفتن یکصدم مبلغ، رقم صدمیلیارد برای قرارداد اصلی قابلقبول است.
یک فیلم کشدار دیگر
این فضاسازی ضعیف مهمترین ایراد وارد به فیلم است. البته کارگردان تلاش زیادی انجام داده تا به فضای ذهنی مخاطب امروز جامعه نزدیک شود. ایده ساخت داباسمش براساس آهنگ حامد همایون یکی از این موارد است. جلوههایی که قرار است رنگوبویی از شرایط امروز جامعه داشته باشد و همذاتپنداری مخاطب را برانگیزاند. حتی کارگردان بهسراغ «کنایههای سیاسی» هم رفته و در چند بخش از فیلم متلکهایی را بهشکل رقیق بیان کرده است. فیلم ریتم کُند و کشداری دارد. لحظات زیادی از فیلم در کافه و رستوران بیجهت تلف میشود. در برخی موارد کارگردان برای صحنهپردازی به برخی ایدهها متوسل شده که تاریخمصرف آنها مدتهاست در سینما به پایان رسیده است؛ مانند پخش فیلم خارجی در پس زمینه خانه سعید و زمانیکه سعید و آیدا با هم درگیر میشوند. در برخی موارد نیز کار کاملاً از دست کارگردان «در» رفته است؛ مثل صحنه مواجهه پلیس با سارا و دیالوگهای کهنهای همچون: «شما از تهران فعلاً خارج نشید» که بارها و بارها شنیده شده است. یا در جایی دیگر که یکی از اقوام آیدا میگوید: «از اولش هم میدونستم این دختر عاقبتش اینه.»
فیلم یک نکته مثبت مهم دارد و آن مسئله «رفاقت» میان سارا و آیداست؛ رفاقتی که برای پرداختن به آن نیاز به اینهمه داستان پلیسی و نمایش ماجرای مناقصه و... نبود. این حجم از رخدادهایی که با پرداختی سطحی به تصویر کشیده شده، این درونمایه زیبا را از بین برده و آن را در حد پیامی اخلاقی و سطحی تنزل داده است.
نظر شما