قدس آنلاین- وقتی از جهاد سخن به میان میآید و حریم عقیده و دین و مقدسات به خطر میافتد، آنگاه برای آنها که غیرت دارند و خدا باورند، دفاع از این حریم، حد و مرز نمیشناسد. این را مؤمنانی از ایران، عراق، افغانستان و پاکستان در این برهه حساس از تاریخ، در مقابل تفکرِ تکفیر، جهالت و وحشیگری در عراق و سوریه ثابت کردهاند.
«فاطمیون» این روزها از شناخته شده ترین گروههای مقاومت در جبهه دفاع از حریم حرم مطهر حضرت زینب(س) در سوریه است؛ هم در بین شیعیان و هم به دلیل ضربات مهلکی که به جبهه کفر و جهالت زده و رعب و وحشتی که در بین آنها ایجاد کرده در بین تکفیریها شناخته شده است.
فرصتی پیش آمد تا با سردار «علی صلاحی» یکی از فرماندهان مدافع حرم گفت و گویی درباره «فاطمیون» و جبهه مقاومت و نیز شهید «مرتضی عطایی» ملقب به «ابوعلی» جانشین فرمانده وقت تیپ عمار (فاطمیون) و فرمانده پایگاه بسیج اتحادیه تأسیسات مکانیکی ساختمان مشهد داشته باشیم.
فاطمیون؛ نمونه در اعتقاد قلبی و مجاهدت علیه دشمن
سردار صلاحی! ضمن آرزوی پیروزی رزمندگان جبهه مقاومت بر دشمنان اهل بیت(ع)، لطفاً درباره چرایی شکلگیری «فاطمیون» و فعالیتهای رزمی و جهادی این گروه توضیح بفرمایید.
پس از جریان بیداری اسلامی در تونس، لیبی، مصر، یمن و بحرین؛ جبهه استکبار، صهیونیسم و ارتجاع عرب بویژه آل سعود برای تحت الشعاع قرار دادن این بیداری، گروههای تکفیری و معارض مردم تشکیل داد و ابتدا سوریه و سپس عراق را هدف قرار دادند و با اقدامهای وحشیانه مردم را به خاک و خون کشیدند. پس از آن بود که برای حراست از حریم حرم اهل بیت(ع) در سوریه و عراق گروههای مقاومت از کشورهای مختلف؛ از حزب الله لبنان گرفته تا شیعیان پاکستان و افغانستان تشکیل شد و به مقابله با جبهه استکبار برخاستند. «فاطمیون» گروهی از شیعیان افغانستانی هستند که از روز نخست مبارزه با جبهه کفر تاکنون در سوریه حضور دارند؛ حضوری که به باور دوست و دشمن بسیار تأثیرگذار و منشأ خدمات و مانع آسیبهای بیشتر به مردم این کشور شده است.
توفیقات «فاطمیون» در جبهه مقاومت در دو چیز نمود بیشتری دارد؛ یکی ایمان و اعتقاد قلبی به خدا و محبت اهل بیت(ع) و دیگری روحیه شجاعت و آمادگی رزمی است؛ «فاطمیون» در مبارزات و جهاد در افغانستان شرکت داشتهاند و تجربه دارند و بسیاری هم چون در محیط کوهستانی پرورش یافتهاند. در جبهههای سوریه که اقلیم مشابهی دارد بخوبی مبارزه میکنند، به همین دلیل دشمن تکفیری از شنیدن نام «فاطمیون» به لرزه میافتد و هراس دارد.
تفاوتهای جنگ ۸ ساله با جنگهای فعلی سوریه و عراق
سردار شما سالها در دفاع مقدس ایران در مقابله با رژیم بعث عراق حضور داشتید، چه تفاوتی بین آن جنگ و جنگ فعلی در سوریه میبینید؟
ببینید هر دو جنگ، جنگ عقیده بود، همان موقع هم صدام با دلارهای نفتی عربستان و سردمداری صهیونیست و استکبار با ایران مبارزه میکرد و سعی شده بود، اسلام در مقابل اسلام قرار گیرد، امروز نیز چنین است، اما آنجا ما در مقابل هجوم به مرزهای خود ناچار به دفاع بودیم و حس دفاع از میهن با برخورداری از روحیه ایمان همزمان وجود داشت، ولی اکنون دفاع از عقیده و حریم حرم صدها کیلومتر آن طرفتر است. بنابراین به یک ابزار مهم نیاز دارد که آن «بصیرت» است که اگر نباشد، واقعاً دچار مشکل میشویم. ببینید، الان مزدوران تکفیری هم هر وقت حملهای انجام میدهند، تکبیر میگویند. بنابراین مانند واقعه جنگ صفین، وقتی مسلمانها قرآن را سرِ نیزه میبینند، از امام علی(ع) که قرآن ناطق بودند، روی برمیگردانند! واقعاً در این زمان رزمندگان جبهه مقاومت، قرآنها را سر نیزه میبینند. اما حق را شناخته اند و فریب نمی خورند، اینجاست که اهمیت کار فرهنگی خود را نشان میدهد. از این رو باید کارهای فرهنگی بسیاری انجام بشود که رزمندگان دچار افت روحیه نشوند.
یعنی در واقع رزمندگان جبهه مقاومت باید با تجهیزات ایدئولوژیک به نبرد با یک ایدئولوژی بروند؟
بله، دقیقاً همین طور است. در این زمینه اصولاً این پرسش مطرح میشود؛ اینکه مخالفان میگویند، چرا باید برویم در سوریه و عراق بجنگیم، به این دلیل است که با ایدئولوژی آشنا نیستند، در حالی که ایدئولوژی آنها با ایدئولوژی ما در تضاد است، آنها وقتی میگویند اگر شیعه را بکشیم به بهشت میرویم، برای آنها فرقی نمیکند که این شیعه کشی در حلب باشد، کربلا باشد یا تهران... ن. آنها ابایی هم از گفتن این حرفها ندارند.
سردار! تقریباً بسیاری از مسلمانها این تفکر و دشمنی تکفیریها با شیعیان و حتی اهل سنت را شنیده یا در سوریه و عراق دیدهاند، اما درباره اسرائیل به عنوان یک رژیم کودک کش و اشغالگر یک کشور مسلمان چیزی نمیشنویم، دلیل آن چیست؟
درست است؛ تکفیریها میگویند ما یک دشمن قریب داریم و یک دشمن بعید! آنها شیعیان را دشمن قریب خود و اسرائیل را دشمن بعید خود میدانند و بر این باورند که ابتدا باید تکلیف دشمن قریب خود یعنی شیعیان را روشن کنند و سپس سراغ دشمن بعید خود یعنی اسرائیل بروند! جالب است که از گفتن این عقیده خود ابایی هم ندارند! از آن طرف اسرائیل هم به تکفیریها کمک بسیار میکند. الان در قنیطره (مرز مشترک فلسطین اشغالی، لبنان و سوریه) بیمارستانی ساخته که در آن مجروحان داعشی و معارضان سوری را مداوا میکنند!
وقتی گفته میشود عملیات مستشاری ما در سوریه و عراق افزون بر بحث ایدئولوژی و باور اعتقادی، دفاع و جلوگیری از پیشروی تکفیریها و داعش به کشورمان است، در واقع «فاطمیون» در دفاع از ایران در برابر داعش نقش ارزندهای دارند.
بله، همین طور است، اما متأسفانه همین عزیزان افغانستانی که لرزه بر اندام تکفیریها انداختهاند، گاهی در کشور ما مورد بیمهری قرار میگیرند، و هنوز برخی از ما به عنوان یک کارگر ساده به آنها نگاه میکنیم و از برخی مشکلاتی که ممکن است برایشان در ایران رخ دهد، احساس نگرانی میکنند. من واقعاً معتقدم «فاطمیون» مظلوماند و مردم و مسئولان باید کاری کنند که این عزیزان از مظلومیت در بیایند.
همان طور که سردار سلیمانی گفتهاند «فاطمیون غبار غربت را از چهره افغانستانیهای مظلوم پاک کرده است»، ما هم وظیفه داریم، غبار مظلومیت فاطمیون را در کشور خود پاک کنیم.
برخورد مردم سوریه با رزمندگان فاطمیون چگونه است؟
حضور فاطمیون در سوریه دو اثر مهم داشت؛ یکی اینکه سبب تضعیف دشمن و تقویت جبهه مقاومت شد و دوم؛ تأثیر بسیار مثبت و معنوی روی ارتش و جیش الشعبی داشت و مایه دلگرمی مردم هم شد. نمونهای از برخورد مردم با این رزمندگان را بگویم؛ در سوریه داشتن بطاقه یا کارت شناسایی هنگام تردد با خودرو الزامی است، اما بیشتر خودروهای در اختیار ما و فاطمیون بدون پلاک است و ضمن اینکه هیچ کس تقاضای ارایه کارت از ما ندارد، احترام بسیار زیادی هم به این رزمندگان میگذارند.
اثر مهمتر دیگر اینکه «حزب الله سوریه» از برکت حضور رزمندگان جبهه مقاومت به وجود آمد. پیش از این در صحنههای نبرد ابتدا فاطمیون جبهههای دشمن مردم سوریه را فتح میکرد و به ارتش میسپرد، اما اکنون ارتش فتح میکند و فاطمیون کار تثبیت و پدافندی میکنند و گاهی هم عملیات مشترک انجام میدهند.
سردار بفرمایید فاطمیون و در مجموع نیروهای جبهه مقاومت غیر از فعالیتهای جهادی، مراوداتی هم با مردم سوریه دارند؟
ببینید؛ همه جنگ در سوریه خارج از شهرها نیست و برخی در حاشیه شهرهاست. داعش و معارضان سوری بیشتر از اینکه دشمن ارتش و نیروهای مقاومت باشند، دشمن مردم هستند و هر جا در جبههها شکست میخورند، مردم را هدف قرار میدهند. بنابراین رزمندگان جبهه مقاومت و فاطمیون به خاطر دفاع از مردم سوریه محبوبیت خاصی دارند و آنها را فراموش نکردهاند. مثلاً یک بار در روز شهادت امام صادق(ع) بچههای فاطمیون خودشان پول جمع کردند و ۶ گوسفند خریدند و بچههای ایرانی هم حبوبات و دیگر مایحتاج را تهیه کردند و پس از یک مراسم عزاداری و سخنرانی مردم را با آبگوشت پذیرایی کردند. در این مراسم ابوعلی (شهید مرتضی عطایی) خیلی فعال بود.
شهید «عطایی» دیر شناخته شد
از شهید عطایی نام بردید، دوست داریم، بیشتر بدانیم که این شهید چگونه در این زمینه فعال بود؟
شهید عطایی به جهاد در راه خدا عشق میورزید و برای مردم مظلوم سوریه دلسوزی میکرد. این شهید بزرگوار که توانسته بود دو داعشی را به اسارت بگیرد، همه پاداشی را که از سردار سلیمانی گرفته بود در این مراسم هزینه کرد. الگوی او در برخورد با فقرا، مولا امیرالمؤمنین علی(ع) بود. در ماجرایی؛ دو خانواده «علوی» که یکی از آن خانوادهها مادری بیمار داشت و دیگری ناتوان و فقیر بودند، وقتی فهمیده بودند که ابوعلی به شهادت رسیده چنان گریه و بیتابی میکردند که گویی او نزدیکترین عضو خانوادهشان بوده است.
آنها گفته بودند که ابوعلی همواره برایشان غذا میآورده و به آنها رسیدگی میکرده است. بعد بچههای فاطمیون میگفتند که شهید عطایی هرگز اجازه نمیداد غذایی دور ریخته شود، همه غذاهای اضافی را برمیداشت و بین خانوادههای فقیر توزیع میکرد.
ویژگیهای معنوی شهید عطایی
سردار! از دلاوریها و مجاهدتهای شهید مرتضی عطایی شنیدهایم، به نظر شما چه ویژگیهایی عامل آن بوده است؟
این رزمنده- به اذعان خانواده محترمش- درآمد روزهای یکشنبه را نذر فقرا میکرده، در ۱۸ سال زندگی مشترک همواره نماز را به جماعت به همراه خانمش و بعد با فرزندانش برگزار میکرده، هیچ دوشنبه و پنجشنبهای بر عمر شهید عطایی نگذشته که روزه نباشد.
شما خودتان چه ویژگیهای دیگری در این شهید والا مقام دیدید؟
شهید عطایی ۱۴ ماه در جبهههای مقاومت خدمت کرد و من توفیق داشتم که چهل شب همسنگر او باشم. در این چهل شب، هیچ شبی نگذشت مگر اینکه شهید عطایی نماز شب بخواند.
شهید عطایی حتی پیش از شهادت، شهادت خود را از خداوند خواسته بود. او در روز عرفه در حالی که در خودرو نشسته بوده به خدا التماس میکند که: «امروز روز عرفه است و درهای رحمت الهی به روی همه باز است و ...» و شهید عطایی در چنین روز بزرگی به آرزوی خود رسید.
کمی از جزییات شهادت شهید عطایی بگویید.
خانواده شهید عطایی تهران آمده بودند تا به دمشق بروند و شهید عطایی در لاذقیه بود، سرش را اصلاح کرده بود و قرار بود یک هفتهای به دمشق برود. همان روز هفت نفر از نیروهای ما در کمین نیروهای مسلح افتاده بودند. حسن قاسمی شهید شده بود و مهدی قاسمی برادرش در کمین بود و با بیسیم از ابوعلی کمک خواسته بود. با اینکه شهید عطایی را نگه داشته بودیم که نزد خانواده به دمشق برود، ناگهان موتورش را روشن میکند و به ۵۰۰ متری محل درگیری میرسد. او گفته بود «شهید قاسمی با من بوده و اگر برادرش هم شهید شود، من شرمنده میشوم» و بنابراین با «آر پی چی» به دل دشمن میزند، دو نفر را نجات میدهد و سپس خودش به شهادت میرسد.
در پایان اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید.
برخی از ما فکر میکردیم، این نسل مانند نسل موجود در هشت سال دفاع مقدس نیست یا جا خالی میکند، اما «ابوعلی» ها، «ابوطاها» ها و خیلی از این شهیدان روی ما را کم کردند و جلوترند. زمان انقلاب برخی به طعنه میگفتند که جوانهای شما را دولت شاه پرورش داده، حالا بیایند و ببینند شهیدان مدافع حرم چگونهاند و چه مجاهدتهایی از خود نشان میدهند.
نکته بعدی اینکه باید از همه آنهایی که برای مدافعان حرم و فاطمیون زحمت میکشند، تشکر کنم، از آیتالله علم الهدی نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی و مسئولان آستان قدس رضوی که واقعاً حمایت میکنند. اهدای پرچم متبرک امام رضا(ع) به فاطمیون انگیزه بسیار خوبی به رزمندگان داد و با استعانت از خداوند و ائمه اطهار(ع) و زیر بیرق امام رئوف(ع) در یک حمله برق آسا اسرایی از دشمن گرفته شد که بعد با هشت اسیر فاطمیون مبادله شدند.
نظر شما