قدس آنلاین- سالهاست که قصه فیلمهای توقیفی سینمای ایران به قصه پرغصهای تبدیل شده است؛ داستانی که چون کلافی سردرگم گریبان مسئولان و مدیران فرهنگی و فیلمسازان و هنرمندان را گرفته و رها نمیکند. چه بسیار فیلمهایی که با نگاه سلیقهای مدیران وقت توقیف شدند و پس از رویکار آمدن دولت یا مدیری جدید، رفع توقیف شدند و چه بسیارند آثاری که عوضشدن مدیر و جریانهای سیاسی، تغییری در سرنوشت آنها رقم نزده و هنوز نگاتیوهای آنها کنج گنجه شورای صدور پروانه خاک میخورد تا کار به جایی برسد.
درواقع میتوان گفت عمر توقیف فیلمهای سینمایی در کشور ما به قدمت خود سینماست و ربطی هم به دوره خاصی ندارد. تا امروز فیلمهایی که از محاق بیرون آمدهاند و در معرض قضاوت عموم قرار گرفتهاند، این سؤال را پیش آوردهاند که اصلاً هدف چه بوده که جلوی نمایش یک فیلم گرفته شده و حالا که نمایش عمومی دارد، چه ضرری داشته؟
و اینگونه بهنظر میآید که مسئله توقیف و ممیزی در سینمای ایران پیش از اینکه به بخشنامهها و دستورالعملهای تعریفشده و شناختهشده بسته باشد، بیشتر تابع سلیقهها و عمدتاً متوجه محتوای فیلمها بوده تا ضعفهای ساختاری و تکنیکی و سینمایی. در این میان این سؤال مطرح میشود که چرا در همه این سالها، خطقرمزهای سینما ثابت نبوده و در دولتهای مختلف مرتب تغییر کرده است.
اعمال سلیقه بهجای قانون
غلامرضا موسوی تهیهکننده هم از نبود خطقرمزهایی در حوزه کاری فیلمسازان گلایهمند است و میگوید: من و همه همکارانم بارها این سؤال را از خود پرسیدهایم که چرا خطقرمزها براساس حضور آدمها تغییر میکند؟ ولی چیزیکه وجود دارد این است که این قوانین هستند که خطقرمزها را مشخص کردهاند که بهنظر من خیلی هم روشن است، ولی بهنظر میرسد در بعضی موارد برخی افراد هنگامیکه مسئولیتی دارند، براساس نگرانیها و مشکلاتی که وجود دارد، این خطقرمزها را جلو و عقب میکنند و مشکلات زیادی را بهوجود میآورند.
یا بعضی مواقع فیلمهایی مانند «رستاخیز»، پروانه نمایش دارند و اکران میشوند و حتی براساس فتوای رهبری هیچ مشکلی هم ندارند، ولی توسط جماعتی که بهنظر من میتواند مسائل سیاسی پشت خواستهشان باشد، حرکت میکنند و فیلم از پرده اکران پایین کشیده میشود.
وی ادامه داد: در مسائل فرهنگی قاعدتاً بیشتر میتواند سلیقه و نظرها متفاوت باشد، ولی بخشی از این چندگانگی برمیگردد به اینکه هرکدام از مؤسسات ما مانند تلویزیون، ارشاد و... یک راهی را میروند، بعضی مراکز فرهنگی که بودجه دولتی دارند، روشهای دیگری دارند و با توجه به اینکه همه اساس انقلاب فرهنگی دارند، همه باید از یکجا نشئت بگیرند که مسائلی است که بهعنوان مجلس فرهنگی داریم.
این تهیهکننده ادامه داد: فکر میکنم فقط باید دعا کنیم که دوستان سلائق خودشان را به اسم قانون تحمیل و ارائه نکنند، چون نتیجهاش این میشود که یکسری فیلمها پروانه نمایش میگیرند که بعدها توقیف میشوند، بدون اینکه بدانند به چهعلت دچار این قهر و غضب شدهاند و بعد مصیبتهایی مثل خودسانسوری و سرخوردگی هنرمندان را در پی خواهیم داشت که این رفع توقیفها بعدها اتفاقی ایجاد نمیکند. من فکر میکنم بهجز نظر رهبری در مسائل که فصلالخطابه است و جداست، بقیه مسائل به روابط افراد برمیگردد و اینکه این آدمها هرکدامشان سعی میکنند مسائل خودشان را مسائل نظام بدانند.
مشکل از خود ماست
در همین رابطه داریوش بابائیان نیز باعث همه این اتفاقات را نداشتن مدیران ثابت میداند و میگوید: در سینما و مسائل فرهنگی ما همیشه مدیران کوتاهمدت با تفکرهای مختلف وجود داشتهاند که بسیار در این عوامل اثرگذار است.
ازطرف دیگر بخشی از این مسائل به این برمیگردد که شورای پروانه ساخت و پروانه نمایش ما یک قانون ثابت و کلی و یکسان ندارند که وقتی پروانه ساخت صادر میشود، برای اکران مشکلی پیش نیاید.
وی افزود: اگر اتاق فکر پروانه ساخت و پروانه نمایش، یک قانون ثابت داشته باشند و خودشان هم پشتشان بایستند، کسی از این خطقرمزها عدول نمیکند و مشکلی درست نمیشود. نه اینکه بعضی فیلمهایی ساخته میشود که اصلاً بدون پارتیبازی نمیشود اکران شود و از آنطرف خیلی از فیلمها بدون پارتیبازی و با اینکه موضوعات موجهی دارند، امکان اکران پیدا نمیکنند و توقیف میشوند.
حرف اینجاست که مشکل از داخل خود ماست که از بچههای سینما با مسئولان در داخل اتاق فکر نیستیم تا خودمان از اینکار به حمایت از بقیه فیلمسازن دفاع کنیم.
بهنظر من باید برای این قضیه خطقرمز، یک آییننامه در هر دو شورا اجرا شود و نتیجهاش این نشود که یک فیلم بعد از سیزدهسال هنوز از توقیف درنیامده است. خود ما حرفهایمان یکجا نیست و مرتب با تغییر مدیر تغییر میکند. مدیران متغیر که نباید حق وتو داشته باشند. باید قوانین کلی و نوشتهشده باشد.
کجسلیقگی باعث توقیف فیلمها شده است
حسین فرحبخش اما نظر دیگری دارد و همه این مسائل را یکنوع کجسلیقگی میداند و میگوید: من همه این فیلمها را دیدهام و هیچ اشکالی در آنها نیافتهام، جز اینکه اینها در اثر کجسلیقگی و تنگنظری مسئولین توقیف شدهاند و سالها انگیزه یک فیلمساز و سرمایه تهیهکننده را از بین بردهاند.
قانون فیلمسازی ما مشخص است و آییننامههای هیئتدولت هم مشخص است و هیچکدام هم از این خطقرمزها عبور نکردهاند، مگر یکسری تنگنظریها که چندینسال از زندگی یک آدم را به فنا دادهاند.
وی ادامه داد: اکثر این فیلمها پروانه نمایش گرفتهاند و در فلان جشنواره به نمایش درآمدهاند. حالا یکسری آمدهاند و اعتراض کردهاند و مسئولین ما هم مقابل اینها کوتاه آمدهاند که اکثر این فشارها از نهادهایی غیرسینمایی و از بیرون به مسئولین سینمایی وارد میشود و فیلمسازان ما به همه خطقرمزها واقفاند و همه هم تکلیفشان را میدانند. فیلمسازان ما همه هم باهوشاند و از مسئولین هم دلشان بیشتر برای نظام میسوزد.
نظر شما