به گزارش خبرنگار قدس آنلاین، همایش پیشکسوتان جهاد و مقاومت در حسینیه ی عاشقان ثارالله یاسوج برگزار شد.
این همایش در حالی برگزار شد که از حالت رسمی و خشک خود خارج شده و فضایی را برای حرف های در دل مانده ی مردانی باز کرد که روزی در دفاع از حریم خاک کشور خوابشان را به تعویق می انداختند و جوانمردانه می ایستادند. به خاطر ایجاد این فضا، رئیس سپاه فتح استان ترجیح دادند وقت سخنرانیشان را به شنیدن بیانات مردمی اختصاص دهد بسا حرکتی در جهت رفع این مشکلات برداشته شود.
فرمانده ای که الآن هندوانه فروشی می کند
نماینده کانون بازنشستگان ناجا پس از تشکر فراوان از بانیان برگزاری و حضور پیشکسوتان، گلایه و ناراحتی خود را نسبت به مسئولین ذیربطی که توانایی حل این مشکلات را دارند اما جایشان خالی بود (به جز معاون سیاسی امنیتی استاندار)، مطرح کرد.
سردار رهبری از مظلومیت نیروهای ناجا سخن به میان آورد. این سردار قبل از ورود به ناجا، در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول به خدمت بود. او می گفت تا کسی وارد ناجا نشود و از نزدیک مسائل را نبیند، نمی تواند به مسائل و گرفتاری ها پی ببرد. این نماینده کار دشوار ناجا را اینطور بازگو میکند که مردم ما در حالی شب راحت سرشان را بر بالین می گذارند و می خوابند که نیروهای ما در حال گشت هستند و شب را تا صبح با چشمانی باز سپری می کنند.
لحن این نماینده کمی تغییر کرد. صحبت های او اینطور ادامه یافت با این سوال که بازنشستگان ما چه سهمی در سازمان بازنشستگان نیروهای مسلح سهمی دارند؟ هیچ سازمانی در قبال فرزندان نیروهای ناجا مسئول نیست و سهم نیروی انتظامی در این قضیه کجاست؟ این صبحت ها برخی از حاضرین را وادار به اعتراض کرد. اعتراضی که به خاطر ایجاد همهمه، نهایتا معلوم نشد حرفشان چه بود. سردار بلندتر گفت که «من به نمایندگی از نهاد خودمان صحبت می کنم و کسانی هستند که از جانب شما بزرگواران حرف هایتان را منتقل کند»، برداشت از این جملات می تواند گویای این باشد که معترضین مربوط به حوزه ی نیرهای مسلح نبودند و آنها هم دردهایی داشتند که باید بازگو می شد.
سرهنگ رهبری به فرمانده ای اشاره کرد که روزی مسئولیت خطیری را بر عهده داشته اما هم اینک هندانه زیر بغل می کند و در خیابان راه می رود به فروش آن مبادرت می کند. این حرف ها را گفت و در پایان صحبت ها به در کنار رهبری ماندن و پشت ولایت فقیه حرکت کردن هم اشاره ای کرد.
در این بخش گروه سرود و تواشیح شهید عشق از ستاد کنگره ی شهدای استان به بالای سن رفته و بعد از خواندن تواشیحی چند دقیقه ای، سرودی که متن آن سبک لری بود خوانده شد. در قسمتی از این شعر آمده که «یاد هزار هشتصد و هشتاد یار/شیر دنا مرد تفنگ و قطار/یکصد و شصت هشت که والفجر هشت/تنجه زین مثل شقایق و دشت/ غیرت بیر احمدی و کهگیلو/امر ولی سی خط خون جم جلو».
بی توجهی به وضعیت معیشت نیروهای مسلح
بعد از آن ویسی پور نماینده ی کانون بازنشستگان سپاه پاسداران در جایگاه حاضر شد. این نماینده دغدغه ی اصلی اش را وضعیت معیشت نیروهای مسلح عنوان کرد. صحبت های او هم رنگ و بویی از جنس صحبت های سرهنگ رهبری داشت. ویسی کاغذی دستش بود که حدود 20 بند از مشکلات در آن نوشته شده بود. پایین بودن حقوق و مزایای بازنشستگان نسبت به هزینه های زندگی و نرخ تورم، چایین بودن حقوق نسبت به مزایای شاغلین ادارات و دستگاه های مختلف، کمبود وام و پرداخت تسهیلات مورد نیاز، اختصاص ناچیزی کارابرگ، و ...؛ اینها برخی تیترهای مطرح شده از زبان نماینده ی کانون بازنشستگان سپاه پاسداران بود.
این صبحت ها باز هم عده ای از حاضرین را وادار به اعتراض کرد. اعتراضی که باز هم به علت همهمه دقیقا مشخص نبود که چه می گویند. در همین حین چند نفری که گویا بیشتر معترض بودند، به اول جایگاه می آمدند و با رئیس سپاه مطالباتشان را مطرح می کردند. این حرف ها هم زده شد. حرف هایی که دیگر وقت شناسی را هم فراموش می کند. زمان از دست مجری هم خارج شده بود.
جمعیت به نسبت اول جلسه شلوغ تر شده بود. همه ریش سفیدان و بزرگان و مدافعان خاک کشور و وطن بودند. چهره شان پر از حرف ها بود. سینه هاشان پر از خاطرات زنده ی جنگ و دفاع و ایجاد امنیت بود. گاهی وقت ها رسانه هم زبانش از بیان آنها عاجز است. حیف که فقط جملات و عکس ها بازگوی این حرف هاست. رسانه هرچقدر هم نقش پیغام را داشته باشد، اما روح بلند این مردان را نمی تواند به تصویر بکشد.
مسائل دنیا روابط ما را خدشه دار نکند
کلیپی از حامد زمانی پخش شد. در همین حین سروان انصاری فرمانده ی نیروی انتظامی استان هم به جمع پیشکسوتان پیوست. او پس از صحبت هایی کوتاه در مورد جایگاه دفاع مقدس، چند فرضیه را در مورد انتخاب کشور عراق برای ایجاد جنگ مطرح کرد.
سروان انصاری در ابتدا اینطور شروع کرد که کاسبان قدرت ماشین جنگی عراق را نسبت به دیگر کشورهای همسایه قدرتمندتر یافتند. دوری از ایجاد خطر برای اسرائیل، دامن زدن به اختلاف میان امام (ره) و صدام، توانمند بودن فیزیکی عراق نسبت به دیگر کشورهای عرب، سپردن رهبری کشورهای اسلامی به دست صدام به علت پیاده نظام بودن او و نهایتا ضعف ایجاد اتحاد میان مردم عراق و سوء استفاده ی از این وضعیت در شرایط بی نتیجه بودن از فرضیات مطرح شده از زبان سروان انصاری بود.
بعد از صحبت از فرضیات مطرح شده، سروان صحبت های متفاوت تری مطرح کرد. او فراموش کردن ایجاد اتحاد و احوال پرسی بین نیروها را متذکر شد. با لحن دلسوزانه تری مطرح کرد که دنیا ما را درگیر خودش نکند. او گفت که ما هدفمان و نیتمان تداوم انقلاب و تداوم مسیر امام (ره) و دفاع از حریم وطن بود و مسائل مادی نباید ما را از وظیفه ی اصلیمان دور کند. سروان انصاری در پایان گفت کمی حال هم دیگر را بپرسیم و فضای دفاع مقدس را دوباره بوجود بیاوریم. از هم جدا نباشیم و پشتیبان هم حرکت کنیم.
نظر شما