قدس آنلاین- گروه استان ها- فاطمه واعظی نسب: هوا اندکی گرم است. خورشید رنگ پاییزی اش را به آسمان هدیه کرده است. کوچه پس کوچه های بیرجند را سراغ از خانه ای قدیمی می گردم که پنجره هایش بیضی شکل و دیواره ها و سقفش مقرنس کاری شده است. خبر از هیچ نیست. تنها آپارتمان هایی است که برا دیدن اخرین واحد سرت را به آسمان بگیری.
بعد از پرس و جو های زیاد، خیابان شهریور بیرجند را به پیش می روم. نمای خانه جلوه بزرگی دارد اما اطرافش با کوچه های باریک احاطه کرده اند. دیواره ها نیز هنوز کاهگلی بوده و با اندک بارانی بوی نم می گیرند.
درب آبی رنگ و دو لنگه ای بزرگی دارد که بر روی هر لنگه یک درکوب تعبیه شده است. درکوب را چندین بار به در می کوبم تا صدای کفش هایی از پشت در به گوش می رسد.
از صدای قدم هایش به خوبی پیداست که فردی مسن به استقبالمان می آید. بعد از دقایقی درب به رویمان گشوده شد و خانمی قامت خمیده در چهار چوب در ظاهر شد. خنده اش از میان چین و چروک های صورتش به خوبی نمایان است.
حکایت خانه هایی در حصار صفا و صمیمیت
ما را به داخل دعوت می کند. دالان کوچکی ما را به حیاط متصل می کند. قدم در حیاط که می گذاری بوی شادی و صمیمیت می آید. نا خوداگاه ذهنت به چندین سال گذشته می رود. چه زیبا محافلی بوده که اکنون در لابه لای زندگی آپارتمانی محو شده است.
دور تا دور حیاط با خانه هایی مزین شده است. وسط حیاط باغچه هایی شش ظلعی و کوچکی قرار دارد و زیبایی خاصی به آن بخشیده اند.
بادگیرها از پشت بام به چشم می خورند. وزش باد پاییزی از لابه لای درختان انجیر به صورتم می وزد و غروب را دلچسب می کند .
پیر زن بر روی پله ها نشسته و در حالی که گیسوان سپیدش را می پوشاند، ما را به داخل خانه دعوت می کند. از چرخش مردمک چشمانم متوجه نگاه کنجکاوم می شود.
بدون مطرح شدن سوالی از سوی من، شروع می کند: دیگر زمانی که همه در یک خانه زندگی می کردند، تمام شده است.
روایت چند خانواده در یک خانه
از هویتش می پرسم. خود را «بی بی عصمت» معرفی می کند. با عصای چوبی اش اشاره به اتاقک های اطراف حیاط می کند و می گوید: هر کدام از فرزندان که ازدواج می کردند در یکی از این اتاق ها زندگی می کردند تا همه اهل خانه با یکدیگر زندگی کنند.
آهی می کشد و می گوید: این خانه پدری من است و زمانی تمام خواهر و برادرهایم در این خانه سر و سامان گرفته اند.
در حالی که ما را به داخل دعوت می کند، می افزاید: حالا دیگر رونق و صفا از خانه ها رخت بسته است و فامیل ها نیز به سختی یکدیگر را می شناسند و گاها برا یکدیگر ارزشی قائل نمی شوند.
پرده ی قدیمی را کنار می زند و به داخل خانه قدم می گذارم. سقف خانه گنبدی شکل است. طاق هایی دور تا دور خانه جانمایی شده است. درب کوچکی در گوشه ای از خانه خودنمایی می کند.
با اجازه صاحب خانه به داخل خانه دیگری می روم. دیدن درب دیگری در خانه شگفتی ام را فزونی می دهد. وارد سومین اتاق می شوم. سیلوهایی در وسط خانه قد علم کرده و دیگ های بزرگی در گوشه ای دیگر گذاشته شده است.
صدای پیرزن که مرا به صرف چای دعوت می کند، مرا به اولین اتاق بر می گرداند. سینی قدیمی حاوی چایی قند پهلو در وسط گل های قرمز رنگ قالی گذاشته شده است.
دیگر صدای «دُهُل» به گوش نمی رسد
« بی بی عصمت» که گویی در انتظار فرصتی بود که گذشته فراموش شده اش را به تصویر بکشد، بی درنگ می گوید: زمان های گذشته در معماری های خانه تمامی موارد محرم و نامحرم نیز رعایت می شد.
وی ادامه می دهد: در زیر پله ها، اندکی دیوار را خالی کرده و طلاها و اجناس قیمتی را در ان پنهان کرده و دوباره دیوار را می پوشاندند.
بی بی عصمت در حالی که نفس عمیقی می کشد، می افزاید: حالا دیگر صفا از این خانه رفته و سال هاست که صدای «دُهُل» برای برپایی جشن عروسی در اینجا شنیده نمی شود.
وی با اشاره به سیلوها بیان می کند: این سیلوها بری نگهداری از گندم ساخته شده و در انتهایی ترین خانه می گذاشتیم تا امن بماند.
جرعه ای از چای می نوشد و می افزاید: وسط حیاط، آب را از چاه بیرون کشیده و برای شست و شوی لباس و ظرف داخل حوض می ریختیم. اما اکنون از این همه تلاش خبری نیست.
ساعت به غروب نزدیک می شود. پیرمردی که بنا به گفته بی بی عصمت جوانی اش را در کار بنایی گذر داده است، وارد می شود.
رعایت حریم خانه در معماری های قدیمی
از صدای «یا الله» گفتنش پیداست که نسبت نزدیکی با بی بی عصمت ندارد. گویی حاج غلام حسین نام دارد و اهل محل او را «استاغلام» صدا می زنند. فرصت را غنیمت شمرده و اندکی با وی به گفت و گو می پردازم.
نفسی تازه می کند و می گوید: معماری های زمان گذشته بسیار متفاوت با معماری های کنونی است.
وی با بیان اینکه در زمان گذشته درب منازل را کوتاه می ساختند تا سرما و گرمای زیادی به داخل نرود، می افزاید: همچنین در ورودی خانه دالانی ساخته می شد تا حیاط خانه نیز به چشم نامحرم نیفتد.
حاج غلام با بیان اینکه در معماری های کنونی اینگونه مواردی لحاظ نمی شود، می گوید: در خانه های کنونی از درب حیاط، داخل آشپزخانه نیز دیده می شود.
وی که با معماری های آپارتمانی زمان کنونی بسیار مخالف است، بیان می کند: در این خانه ها، افراد خود را در چهاردیواری حبس کرده و سال به سال نیز از همسایه ها خبر نمی گیرند.
حاج غلام ادامه می دهد: در معماری های قدیمی مکان هایی به نام «سیفه» بود تا افراد کفش های خود را در آن قرار دهند.
وی می افزاید: همچنین از گاز و وسایل پخت و پز خبری نبود و تنها اجاقی آتشی در گوشه ای از خانه می ساختند تا با آن نیز غذا مهیا کنند.
حاج غلام بیان می کند: در حال حاضر تمام زندگی ها و حتی بافت خانه ها به شیوه غربی شده و حیات در خانه ها نیز از بین رفته است.
هیچ تخریبی در بافت های ارزشی صورت نمی گیرد
مدیرکل بنیاد مسکن خراسان جنوبی در گفت و گو با خبرنگار قدس آنلاین اظهار داشت: ما دو نوع بافت شامل بافت فرسوده و بافت با ارزش داریم.
آسمانی مقدم افزود: بافت فرسوده بافت هایی است که به دلیل فرسودگی بر سر خانواده ها آوار می شود و نیازمند باز سازی است.
وی یادآور شد: در این راستا اگرفردی در روستا بخواهد در بافت فرسوده واحد جدیدی بسازد در این راستا ما تسهیلاتی به مبلغ ۲۰ میلیون تومان با کارمزد قرض الحسنه و باز پرداخت ۱۵ ساله به او ارایه می دهیم.
آسمانی مقدم گفت: در بافت های با ارزش و قدیمی به هیچ عنوان تخریب صورت نمی گیرد و اجازه این کار نیز به افراد داده نمی شود بلکه بافت های با ارزش را مجدد احیا می کنیم.
یک پیمانکار ساختمانی نیز در گفت و گو با خبرنگار قدس آنلاین بیان کرد: این روز ها بیشتر شهروندان به سمت و سوی معماری های مدرن پیش رفته اند.
حسن علیپور با بیان اینکه در حال حاضر خانه های سنتی رو به فراموشی است، اظهار کرد: در معماری های قدیم هر کدام از اجزای خانه نیز منظور و مفهومی داشته که در خانه های کنونی این امر مشاهده نمی شود.
وی اظهار کرد: بیشتر خانه هایی که احداث می کنیم آپارتمانی و دارای اپن بوده است.اینگونه که پیداست امروزه بافت تاریخی و معماری قدیمی در بیرجند در حال نابودی است چراکه تنها خانه ای یافت می شود که شکل قدیمی خود را حفظ کرده است.
نظر شما