قدس آنلاین- بی تردید راز ماندگاری عاشورا با گذشت قرنها مرهون عوامل متعددی است که نمیتوان و نباید از کنار آنها بی تفاوت گذشت؛ برای همین همان قدر که بررسی رفتار امام حسین(علیهالسلام) و یارانشان در این باره اهمیت دارد، آنچه اسرا در طول ایام اسارت و انتقال به کوفه و پس از آن به شام انجام دادند نیز مهم است و تاریخ ساز.
از این رو و به مناسبت فرا رسیدن ایام انتقال کاروان اسرای کربلا به شام با حجت الاسلام والمسلمین ابراهیم بهاری، خطیب، کارشناس تاریخ اسلام و امام جماعت مسجدالاقصی تهران به گفت وگو پرداخته ایم:
پس از شقاوت در حق امام حسین(علیهالسلام) و یارانشان در عاشورا، هدف بنی امیه از اسارت اهل بیت(علیهم السلام) و انتقال کاروان اسرا از کربلا به کوفه و سپس به شام چه بود؟
اصولاً آن حادثهای که در آن برهه از تاریخ رخ داد، زاییده افکاری بود که پس از جریان شهادت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به نحوی در محدوده حکومت اسلامی ایجاد شده بود و امویان تصمیم داشتند ذهن جامعه را از مسیر اهل بیت(علیهم السلام) دور کنند و برای این هدف، حساب ویژهای داشتند، چنان که در طول ۲۰سال پس از شهادت امیرمؤمنان(علیهالسلام)، بنی امیه بویژه معاویه در شام روی این مسئله کار کردند تا اهل بیت(علیهم السلام) را نیرویی کاملاً ضدمردمی، ضددینی و ضد اعتقاد بشری معرفی و وانمود کنند آنها از مسیر نبوی دورشدهاند و در این مسیر تا جایی پیش رفتند که در شام، امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را قاتل خلیفه سوم معرفی کردند و این افکار را در عراق و کوفه هم رواج دادند.
در چنین شرایطی اگر سیدالشهدا(علیهالسلام) آن واقعه عظیم را رقم نمیزد و شهادت ایشان رخ نمیداد، هیچ اثری از دین باقی نمیماند، چنان که از لسان معصوم(علیهالسلام) است که: «اگر صلح حسنی و قیام سیدالشهدا نبود، نبوت از هم متلاشی میشد. » و در نتیجه هم توحید و هم معاد و... از بین میرفتند، برای همین امام سجاد(علیهالسلام) فرمودند: «اگر شهادت پدرم نبود، چیزی از اسلام باقی نمیماند. »
مهم آنکه افزون بر جنایاتی که یزید و دستگاه خلافت اموی علیه سیدالشهدا(علیهالسلام) و یارانشان نشان دادند و حتی اجساد مطهر شهدا را به خاک نسپردند تا اثری از آنان باقی نماند، در اسارت اهل بیت حضرت هم قصدشان این بود که بگویند عدهای بر خلیفه خروج کردهاند و آنها را خارجی یعنی خارج شده از دین و غیرمسلمان معرفی کنند تا در جامعه به گونهای ثابت شود که یارای سخن گفتن هم نداشته باشند، اما غافل بودند که این خواست خدا بود که سیدالشهدا(علیهالسلام) شهید و اهل بیت و خاندانشان اسیر شوند.
چنان که مرحوم شهریار میگوید:
«بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب
ور نه این بی حرمتیها کی روا دارد حسین(علیهالسلام) ».
چرا به نقل تاریخ و تفاسیر بزرگان، اسرای کربلا نقش مهمی در تبیین و تبلیغ واقعیت عاشورا و ماندگاری نهضت حسینی داشتند؟ ارتباط اسارت با حیات عاشورا در تاریخ، چیست؟
بی تردید اهل بیت سیدالشهدا(علیهالسلام) که اسیر شدند، عمده بار مسئولیت کربلا و عاشورا را بر عهده گرفتند و کار را تا جایی پیش بردند که یزید در نهایت مجبور به آزادی آنها شد، زیرا در طول نزدیک به یک ماه اسارت، صدای حقیقت و مظلومیت کربلا را به گوش عالَم رساندند. چنان که تا پیش از حضور کاروان اسرا در شام، در دمشق کسی جرئت بردن نام امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را نداشت، اما خطبه امام سجاد(علیهالسلام) غوغایی در مسجد دمشق بر پا کرد و هیمنه سی و چند ساله بنی امیه را در شام بر هم ریخت و سبب شد یزید قاتلان سیدالشهدا(علیهالسلام) را لعن کند!
از این رو، حرکت اسرا امتداد عاشورا و واقعه کربلاست و همان مشقتی را که شهدا تحمل کردند تا حقیقت اسلام نشان داده شود، اسرای کربلا نیز تحمل کردند و بی تردید این عبارت عین حقیقت است که: «کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود. » زیرا زینب کبری(سلام الله علیها) صدای شهادت حسین بن علی(علیهالسلام) است که با رساترین فریاد در خطابههای کوفه و شام و بازار کوفه بلند شد و طومار یزیدیان را در هم پیچید.
سیره اسرای کربلا چگونه سبب شد همه نقشههای یزیدیان از اسارت آنها نقش بر آب شود و این اسارت حقیقت کربلا را تاریخی و جهانی کند؟
در این باره چند مسئله قابل بحث است؛ نخست ورود اسرا به کوفه، با توجه به آنکه اهل کوفه این خاندان را میشناختند. وقتی سرمبارک حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) روی نیزه قرآن خواند، معجزهای بزرگ رخ داد و خطبه بشدت حماسی حضرت زینب(سلام الله علیها) هم مردم کوفه را به گریه وا داشت، اما حضرت(سلام الله علیها) خطاب به آنها فرمودند: «آن قدر بگریید که لب هاتان خنده نبیند. » و بعد مصائب امام را بازگو و مردم کوفه را به درونگرایی و بازگشت به فطرتشان وادار کردند و شاید همین سخنان و خطابههای علی گونه عقیله بنی هاشم(سلام الله علیها)، نخستین جرقههای قیام توابین را زد.
در مجلس ابن زیاد و بعد از زخم زبانهای او، حضرت زینب(سلام الله علیها) با کرامت و غرور رفتار کرده و فرمودند: «شهادت عادت ما و کرامت خدا به ماست» و نیز فرمودند: «ما رأیتُ الاّ جمیلاً».
اینجا دیگر دشمن دستاویزی برای حمله به این بانوی بزرگوار ندارد و حتی وقتی ابن زیاد درصدد کشتن امام سجاد(علیهالسلام) برآمد، حضرت زینب(سلام الله علیها) ممانعت کرده و هیمنه ابن زیاد را برهم ریخت تا جایی که آن ملعون نتواند حضرت را به قتل برساند، او سپس قصد کشتن حضرت زینب را داشت که او را بازداشتند و گفتند صحیح نیست زنی را به قتل برسانی.
حضرت زینب(سلام الله علیها) همچنین خطاب به یزید فرمود: «هر نقشهای داری، بکِش و هر تلاشی میتوانی، بکُن که خدا با شهادت حسین(علیهالسلام) محبت و حرارتی در قلب مسلمین و آزادیخواهان ایجاد کرد که تا قیامت نه کم و نه خُنک خواهد شد. »
بنابر این، نوع رفتار اهل بیتِ امام در ایام اسارت به گونهای بود که صدای مظلومیت کربلا را به گوش تاریخ رساند و سبب بیداری شد.
چه چیز سبب شد اسلام جز با شهادت سیدالشهدا (علیهالسلام) و اسارت و مشقت اهل بیت شان ماندگار نشود؟ ارتباط این مشقات و حیات اسلام در چیست؟
اگرچه این اسارت سخت و دردناک بود، اما به برکت آن شهادت و اسارت، درخت نونهال اسلام تنومند شد و اسلام، قدرتی بزرگ یافت که حدود ۵۰ -۶۰ سال پس از شهادت امام(علیهالسلام)، در مدینة النبی و در محضر امام صادق(علیهالسلام) دهها هزار نفر برای کسب علم حاضر شدند و با گذشت نزدیک به ۱۴قرن از شهادت و اسارت آل الله میبینیم این نور و محبت روز به روز فزونی مییابد.
نحوه رویارویی اسرا با سختیهای اسارت پس از شهادت عزیزانشان چه درس هایی دارد و چه سبکی از زندگی را ارائه میکند؟
نخستین درس از اسارت بازماندگان کربلا، پایبندی تک تکِ اسرا به شرعیات است، برای مثال امام سجاد(علیهالسلام) میفرمایند و از امام باقر(علیهالسلام) هم نقل شده است که: «در شب شام غریبان، نماز شب هیچ یک از کودکانِ بالای سه سال قضا نشد. » این نشان میدهد، اهل بیت(علیهم السلام) هدف بالاتری داشتهاند، چنان که طفل خردسالی مانند امام باقر(علیهالسلام) با وجود دیدن شهادت همه عزیزان، برای التیام دردهایشان نماز شب میخوانند.
همچنین، اسرا در هیچ یک از منازلِ راه هرگز شکوهای از گرسنگی و سختیها نکرده و همه مشقات را تحمل کردهاند تا حقیقت اسلام رشد بیابد و حتی امام سجاد(علیهالسلام) در اسارت هم از مردم مشکل گشایی میکردند، در حالی که خود درخواستی از دیگران نداشتند.
از این رو، این رفتار و سیره اسراست که سبب میشود در تکریت عدهای حمله کرده و اسرا را از دست بنی امیه برای ساعاتی آزاد کنند، البته مردم در مواضع دیگر هم برای نجات اسرا تلاش کرده و برای مظلومیت آنها دل سوزاندهاند.
و... امروز هم میوه صبر شیرین است، چون قرآن کریم میفرماید: ما همه را با ابزارهای گوناگون امتحان میکنیم، بشارت باد بر آنها که اهل صبراند؛ چنان که اهل بیت(علیهم السلام) این ثمره را دیدند.
آنچه امروز توسط گروههای تکفیری در حق اسرا اعمال میشود، چقدر بازنشر جنایات بنی امیه با اسرای کربلاست و میتواند شمهای از مصائب اهل بیت امام(علیهم السلام) را نشان دهد؟
اگر کمی به پیش از واقعه کربلا بازگردیم، میبینیم معاویه، حجربن عدی را اسیر میکند و او، فرزند و یارانش را سر میبُرد!
امروز هم جنایات تکفیریها، وهابیت و سلفیها از خط فکری بنی امیه و آل ابوسفیان ریشه میگیرد، زیرا رفتار و آثارِ اعمالشان همان است که بنی امیه کردهاند و نوع رفتار تکفیری ها، اموی و همان رفتار مشرکان جنگهای بدر و احد است، چنان که همان رفتاری را که با بدن حمزه سیدالشهدا (علیهالسلام) کردند در حق شهید محسن حججی روا داشتند! بنا بر این، باید نسبت به این مسئله هوشیار باشیم تا مثل کوفیان مرعوب نشویم.
نظر شما