تحولات منطقه

خبر این بود که حامد محمدی و مصیّب شیرانی دو تن از محیط بانان و فعالان محیط زیست با جمع آوری کمک‌های مردمی، اقدام به چاپ و خرید دفتر نقاشی با طرح حمایت و کاشت بلوط و توزیع آن در بین دانش آموزان روستاهای زاگرس‌نشین و محروم کرده‌اند.

نجات بلوطستان‌ها به دست دانش‌آموزان
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

خبر این بود که حامد محمدی و مصیّب شیرانی دو تن از محیط بانان و فعالان محیط زیست با جمع آوری کمک‌های مردمی، اقدام به چاپ و خرید دفتر نقاشی با طرح حمایت و کاشت بلوط و توزیع آن در بین دانش آموزان روستاهای زاگرس‌نشین و محروم کرده‌اند. نمی‌شد از کنار این خبر خوب، بی اعتنا گذشت و این بهانه‌ای شد برای گفت‌وگویی با حامد محمدی؛ البته در ادامه دانستم موضوع تنها توزیع دفتر نبوده که باقی ماجرا را در ادامه می‌خوانید:

* با این پرسش شروع کنیم که ایده کار چگونه شکل گرفت؟

** وضعیت جنگل‌های بلوط در چند سال اخیر وضعیت خوبی نبوده است. چه در استان کهگلویه و بویر احمد و چه در ایلام و کرمانشاه و... در این بخش ها، بلوط‌ها یا مریض شده‌اند و یا آتش سوزی‌های عمدی و غیرعمدی عرصه را بر آن‌ها تنگ کرده و دلیلی برای از بین رفتن جنگل‌های بلوط شده است. زاگرس را با بلوط هایش می‌شناسند و بلوط‌ها جزو میراث کهن منطقه هستند؛ پس باید برای نگهداری و جلوگیری از مرگ بلوط‌ها کاری انجام می‌شد و شروع این حرکت به همت دوستم شیرانی از سال ۱۳۹۲ بود. طرح وی «طرح هر مدرسه یک نهالستان» بود و از روستاهای چهارمحال بختیاری و لرستان آغاز شد و اکنون یک طرح ملی است و در تمام مناطق زاگرس اجرا می‌شود. مصیب شیرانی تصمیم گرفت برای مناطقی که روستاها دارای بلوط هستند از طریق مدارس و معلمان، دانش آموزان را به این تشویق کنند که هر دانش آموز یک دانه نهال و یا بیشتر در گلدان‌هایی در مدرسه به کارند و بعد از سبز شدن، در منطقه کاشته شود تا باعث احیای جنگل‌های بلوط بشود. این کار در لرستان و چهار محال بختیاری انجام شد و نتایج خوبی هم داشته است. مدارس زیادی در این مسیر قدم برداشتند و این طرح در حال حاضر به عنوان یک طرح ملی در حال پیگیری است و حتی آقای شیرانی جایزه‌ای ملی به خاطر این موضوع دریافت کردند.

در کنار این برنامه ما به فکر افتادیم که دفترهایی هم چاپ و آماده کنیم و به دست بچه‌هایی برسانیم که در مناطق بلوط‌ نشین سکونت دارند تا از این راه بیشتر بچه‌ها را با اهمیت درخت بلوط آشنا کنیم. در این دفترها یک بخش به اهمیت درخت بلوط و طریقه کاشت اختصاص دارد. این طرح و خرید این دفترها هم با کمک‌های مردمی انجام شد. برایم جالب بود بچه‌ای داشتیم که ۵۰۰۰ تومان پول توجیبی‌اش را دفتر خرید و آدم هایی که ۳۰۰ هزار تومان دفتر خریدند و به طرح کمک کردند و دفترها هم به چهار محال و بختیاری، خوزستان و لرستان ارسال شد و بنده هم به کمک آقای شیرانی برای روستاهای استان ایلام کمک خرید دفترها را جمع کردم و ۱۳۵۰ دفتر تهیه و توزیع شد و ۱۵۰۰دفتر هم همین دیروز ارسال شد؛ حتی با دوستانی در خارج از کشور هم برای حمایت از طرح و جذب کمک‌های خارجی صحبت شده است.

* کاری که شما و آقای شیرانی انجام می‌دهید، آگاه‌سازی جوامع محلی است؛ چرا سراغ دانش آموزان این جوامع رفتید؟

** ببینید، دانش آموزان نسل آینده ما هستند. وقتی اهمیت و سرنوشت درخت بلوط و جنگل بلوط در ذهن دانش آموزان ما نقش ببندد و ماندگار بشود، امیدوار می‌شویم که تعداد زیادی از آن‌ها حافظ این جنگل‌ها باشند و آن را به نسل بعدی تحویل دهند. آدم هایی که سن و سالی از آن‌ها گذشته است، به علت داشتن دغدغه‌های فکری مختلف شاید به اندازه کافی به ماجرا توجه نکنند، ولی اگر از پایه در این زمینه فرهنگسازی بشود امید به گرفتن نتیجه مطلوب هم خواهیم داشت. به این نکته هم باید توجه کرد که باید با دانش آموزانی کار کرد که در متن قضیه هستند و درخت بلوط، بخشی از زندگی آن‌هاست. وقتی دانش‌آموزی ارزش درخت بلوط را بداند فردا اگر شاهد تخریبی باشد ساکت نخواهد نشست.

شما اگر در اجرای طرح هایی از این دست جوامع محلی را با خود همراه نکنید نباید انتظار موفقیت داشته باشید، چون این افراد هستند که در آن جغرافیا زندگی می‌کنند و اقتصاد آن‌ها هم مثلاً در این منطقه با چیزی مثل درخت بلوط پیوند خورده است.

* خیلی وقت‌ها شاهد برنامه‌های خوبی در حوزه‌های مختلف در کشورمان هستیم که پشت آن‌ها انسان‌های خوش فکری حضور دارند و نه یک ارگان و سازمان دولتی؛ در این برنامه هم شما و آقای شیرانی هستید یا سازمان شما (محیط زیست) هم بوده است؟

** در این برنامه نه بودجه و نه ایده‌ای از سازمان گرفته نشده است و هر چه بوده کمک‌ها و همراهی مردمی بوده و همراهی دوستان محیط بان. مثلاً فکرش را بکنید که در استان ایلام در منطقه زرین آباد، «فریدون باویر» تنها محیط بان منطقه است که در منطقه‌ای دور افتاده با یک موتور برای کمک به طرح به مدارس روستاهای مختلف رفته است.

* سازمان چه راه‌هایی را در بحث آموزش جوامع محلی باید برود که نرفته است؟

** بودجه‌های فرهنگی و آموزشی سازمان خیلی کم است و امکاناتی که باید برای جوامع محلی استفاده شود اندک. متأسفانه بودجه‌ها بیشتر در مراکز و برای همایش‌هایی که شاید هیچ بازدهی هم نداشته باشد مصرف می‌شود. در بسیاری از این همایش‌ها افرادی شرکت می‌کنند که شاید گذرشان هم به منطقه نیفتاده باشد، در صورتی که نیاز است در برخی از این سمینارها و برنامه‌ها، دانش آموزان و افرادی از این جوامع محلی شرکت کنند. خیلی وقت‌ها باید افرادی را دعوت کرد که در متن کار هستند. از جوامع هدف نباید غفلت کرد.

* پس معتقدید که هم افراد جوامع محلی باید در برنامه‌های مرتبط شرکت کنند و هم بودجه جداگانه‌ای برای آموزش جوامع محلی در نظر گرفته شود؟

** صدر در صد. جوامع محلی ما شاید به دلیل نوع زندگی‌شان با رسانه‌ها در ارتباط نباشند و برنامه‌های تبلیغی ما تا جغرافیایی که آن‌ها زندگی می‌کنند نرسد، پس لازم است یا آن‌ها را به برنامه‌های آموزشی دعوت کنیم یا برنامه‌هایی در همان روستاها و همان جوامع برگزار شود که متأسفانه از این مهم در کشور ما غفلت شده است.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.