قدس آنلاین- امسال دهمین دوره از جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی فجر برگزار خواهد شد. جشنواره در این دوره نیز همچون دوره گذشته با هدف معرفی ایدههای اصیل و آفرینشهای تعاملی و خلاقانه هنری برپا میشود. ضمن این که امسال سومین دورهای را شاهد خواهیم بود که جشنواره به صورت بینارشتهای برگزار میشود. به همین منظور با علیرضا ذاکری، هنرمند نقاش، طراح و گرافیست درباره کم و کیف برپایی جشنواره، سازوکارهای اجرایی و نقاط قوت و ضعف دورههای اخیر جشنواره به گفت و گو نشستیم که در ادامه میخوانید.
این هنرمند در ابتدای سخنان خود با اشاره به سازوکارهای اجرایی ادوار مختلف جشنواره اظهار کرد: جشنواره تجسمی فجر پس از برپایی هفت دوره، طی یک اقدام تازه، بخشهای هنری را حذف کرد و به هنرمندان این فرصت را داد که با توجه به توانمندیهایشان، بتوانند آثار پیشرو و مدرن خلق کنند. پیشنهاد جشنواره این بود که آثار بینارشتهای تولید شود؛ تولید این گونه آثار مستلزم این است که هنرمندان در یک رشته تخصصی متمرکز نشده و در رشتههای دیگر هم فعالیت کرده باشند و این اتفاق به دست نمیآید مگر این که هنرمند در رشتههایی دیگری مانند گرافیک و خوشنویسی، نقاشی و عکاسی سالها کار کرده باشد.
تفکیکها کنار رفت
وی در ادامه افزد: اگر به تاریخ هنر نگاه کنیم متوجه میشویم پیکاسو علاوه بر این که نقاش است، مجسمهسازی هم میکند و در تاریخ ایران هم شخصیتهایی علمی مانند بوعلی سینا، خیام و ... در رشتههای مختلفی اعم از ریاضیات، طب، فلسفه، موسیقی و نجوم صاحب تخصص بودند. متأسفانه امروزه به هنرمندی که در چند رشته به شکل جدی صاحب تخصص و نظریه است، میگویند از این شاخه به آن شاخه پریده است. در حال که این نظریه اصلاً حرفهای نیست و هنرمندان نباید فقط در یک رشته دستآموز شوند.
ذاکری تصریح کرد: امسال دوره سوم از جشنواره است که به این موضوع میپردازد اما ضروری است دبیرخانه در فراخوان خود به هنرمندان خط داده، توضیح دهد که منظور ما از بینارشتهای چیست، در حالی که تاکنون فقط اشاره شده آثار پیشرو و بینارشتهای باشد اما فراخوان هر جشنوارهای باید آییننامه مشخصی داشته باشد.
ذاکری در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: این اتفاق بستری لازم دارد و سازوکارش این است که در دانشگاهها و فضاهای آموزشی فرهنگسازی شود که هنرمندان خود را در یک رشته خاص محدود نکنند و به رشتههای جانبی به صورت جدی بپردازند. به طور مثال همین دوسالانههای تخصصی که در گذشته برگزار میشد در رستای این تفکر نبود و سبب شده که مقوله آثار بینارشتهای مغفول بماند و رشتههای تجسمی از هم جدا بمانند، اما جشنواره تجسمی فجر این تفکیکها را کنار زد و آثار هنری تجسمی را یکپارچه کرد که اتفاق بسیار خوبی است.
وی در خصوص شیوه داوری در جشنواره فجر یادآور شد: اینکه آثار کپی وارد جشنواره شود و حتی جایزه ببرد، اجتناب ناپذیر است. درست است که داورها باید به رویدادهای مهم تجسمی دنیا واقف باشند و آن را تعقیب کنند اما آثاری هم هستند که از چشم داوران دور میمانند. ضمن اینکه با توجه به ظهور رسانههای فراگیر و فضای مجازی در سالهای اخیر هر هنرمند میتواند در روز صدها اثر را ببیند و از آنها تأثیر بگیرد.
ذاکری تاکید کرد: اما این که اصل یک اثر کپی پیدا شده و از آن دفاع هم شود باز تصمیم و حق داوران است که البته چه بپذیرند که اثر کپی بوده و یا از آن دفاع کنند در هر حالت میتوان آن را جزو اختیارات دواران و جشنواره دانست ولی راهکارش این است که باید در آییننامه این شرط آورده شود که اگر اثری کپی بود و مشابه آن پیدا شد، از دور داوری خارج شود. اقتباس هنری در همه رشتهها وجود دارد ولی هنرمند باید روی اندیشه و تفکر خود کار کند و آثاری که تولید میکند، نتیجه تفکر خودش باشد نه اینکه از کارهایی که دیده، کپی کند. اگر ما نتوانیم هنرمندان را از نظر فکری به گونهای تربیت کنیم که خود مولد فکر باشند، این اتفاقها بازهم رخ خواهد داد.
اغلب جوایز را ایرانیها میبرند
وی درباره نقاط ضعف و قوت جشنواره تجسمیفجر عنوان کرد: اولین مسئلهای که هنرمندان توقع دارند بدانند این است که ظرفیت پذیرش جشنواره چقدر است و چه تعداد اثر هنری پذیرش میشود. به طور نمونه در فراخوان دوره قبلی اعلام شد ۱۳ هزار اثر هنری به جشنواره ارسال شده که فقط ۱۰۰ اثر انتخاب شد که این اتفاق شایسته نیست. از این ۱۳ هزار اثر، ۶ هزار اثر اصلی بودند و ۷ هزار اثر باقیمانده نمونه آثار هنرمندان بوده است. از ۶ هزار بخش اصلی جشنواره تنها ۱۰۰ اثر راه پیدا میکند. این یعنی ما ۵ هزارو ۹۰۰ اثر را کنار گذاشتیم و این بدین معنی است که چندین هزار هنرمند را کنار گذاشتیم در حالی که آنها انتظار دیده شدن آثار خود را دارند. اما یک اتفاق خوب دوره قبل این بود که به هنرمندانی که اعتراض داشتند فرصت داده شد که درخواست بازنگری آثار خود را ارائه دهند.
وی در پایان افزود: جشنواره باید روی فراخوان خود و آیین نامهاش بیشتر کار کنند و جزئیات بیشتر را مطرح سازد تا ابهام باقی نماند. خوشبختانه جشنواره به سمت خوبی در حال حرکت است اما وجه بینالمللی بودنش قوی نیست و اغلب جوایز را ایرانیها میبرند. به نظرم اگر یک جشنواره معتبر داخلی داشته باشیم بهتر است تا بگوییم بینالمللی ولی در عمل اینطور نباشد. اگر هم بینالمللی است که ای کاش آثار برگزیده را به کشورهای اروپایی ببرند تا در قالب چند نمایشگاه دیده شود. یک اتفاق خوب دیگر که در دوره هشتم رخ داد بحث فروش آثار بود که این اتفاق دیگر تکرار نشد در حالی که فرصت خوبی است که آثار هنرمندان مستعد مورد توجه قرار بگیرد.
نظر شما