قدس آنلاین- انیمیشنی یک دقیقهای را میدیدم که به سفارش فرهنگسرای فناوری و رسانه مشهد تهیه شده بود. عنوان کار «یه دونه برنج» بود. حرف سازندگان انیمیشن این بود که اگر هر ایرانی روزی یک دانه برنج دور بریزد، در روز چند دانه برنج و در یک ماه و یک سال چه حجمی از برنج دور ریخته میشود.
وقتی این انیمیشن یک دقیقهای را دیدم تا مدتی با خودم فکر کردم که برخی اتفافات بد به چه سادگی رخ میدهند و ما از بس آنها را ناخواسته تکرار کردهایم، چه قدر برایمان عادی شدهاند! شاید یکی بگوید در یک روز همه مردم ایران برنج نمیخورند و در این آمار غلو شده است که میتوان گفت، خیلیها هم هستند که هر روز یک وعده برنج میخورند و به جای یک دانه، اگر نگوییم صدها دانه برنج، دهها دانه برنج را دور میریزند. مثلاً ته ظرفشان باقی میماند و یا در زمان شستن و پختن برنج اسراف میکنند. طبق حساب و کتاب این انیمیشن در روز هشت تن برنج، در ماه ۲۴۰ تن برنج و در سال ۲۸۸۰ تن برنج را دور میریزیم! حالا فکر کنید، اصلاً نصف این مقدار را دور بریزیم آیا این عدد کمی است؟
بعد میتوان به این هم فکر کرد که این اتفاق برای غذاهای دیگر هم به شکل دیگری رخ میدهد؛ برای آبی که مصرف میکنیم، هم رخ میدهد. برای برقی که مصرف میکنیم هم رخ میدهد و آن وقت اگر کسی خواسته باشد این اسرافها را حساب و کتاب کند، عددهایی خواهد شد که با خواندنش دود از کله آدم بلند شود!
به نظرم باید به خودمان در این باره تذکر بدهیم و در این باره با بچههایمان صحبت کنیم. جایی مثل نظام آموزش و پرورش ما باید به این سمت برود که غیر از آماده سازی بچهها برای حفظ کردن مقدار زیادی از اطلاعات که برخی هرگز به هیچ درد آدم نمیخورد، باید ساعتی داشته باشد برای نمایش این انیمیشنهای کوتاه با این موضوعات و یا مثلاً با موضوعات محیط زیستی و در قالب این نمایشها معلم نظر بچهها را بخواهد و با آنها حرف بزند و آنها را در مورد این موضوعات حساس کند. اگر برنامه ریزی شده و این اتفاقات را به شکل جذابی شاهد باشیم به نتایج خوبی خواهیم رسید، اما اگر این هم بشود، بخشی از مسئولیت روزمره ما و نه احساس تکلیف وجدانیمان، حتماً نتیجه لازم را نخواهیم دید.
نظر شما