قدس آنلاین - گروه استانها - رقیه توسلی: می خواهیم توبه وار، سربازِ حجّت تان باشیم و گوش به فرمان امامت تان...
موعود عالم! ای غریبِ کوی و برزن! پی گشایش روان شده ایم... با قدم هایی گل آلود... با دستانی که ذکرها و دعاهایش، پُرجلا و متضرعانه نیست انگار... با چشمانی بی خورشید...
بی تاب و پُر اندوهیم پی شما... پی مولایی که پناهِ دلداده و ستمدیده است و مددخواهی، از عنایتش غافل نیست... که نام مطهرش در گوش متولد و مرید زمزمه می شود و تاریخ، اشک ریزِ مظلومیتش است...
کاش دود و غبارها کنار برود... کاش در ربیعِ ماه ها، چشم مان به عشق بیفتد... گناه، بی رونق شود و پرده ها برافتد... جمعه ای بیاید که شما را دارد... صاحب برحق عصرش را...
کارد به استخوان رسیده ایم از دست خود... یابن الحسن! کاش محشر بیاید... آنروز که دیگر نگاهی همسفر جاده ها نباشد... آنروز که سرافکنده ی تاریخ و جغرافیا و آسمان و زمین نباشیم... آنروز که جمعه، اشک اش شاد و مجنون، به دیرینه دعایش سلام بدهد.
پی گشایش روان شده ایم از بن بست های بی امانِ عمر... از اندوه... از چشم انتظاری... از بی وفایی ها و بدعهدی هایمان...
از خودمان در فرار و گریزیم... سبز نیستیم... دنیایمان پر از قشقرق است... بهارها، قربانی کرده ایم با نخواندن و نداشتن تان...
اما دیگر نمی خواهیم همنشین تاریکی و غریبی و فاصله باشیم... برخاسته ایم تا ایوب گردیم در پی عشق... در پی باران... در پی حضرت محبوب.
که ردّ مهر شما بر تنِ روزگاران نشسته است... بر جانِ جاده ها... بر اقیانوس کربلا و مشهد و قُم... بر اشک مهدی گویان... بر برق چشم های فرج خوانان... و بر اشتیاق صلاة اول وقت... که روح باید دلداده و یاور باشد... اللهم عجّل لولیک الفرج.
نظر شما