قدس آنلاین- در سالهای بعد از انقلاب، شبکه ۴ بهعنوان متولی اصلی تولید تلهتئاتر شناخته شد و مخاطبان علاقهمند چهارشنبه هر هفته، به انتظار تماشای تلهتئاتری پای تلویزیون مینشستند. با گذشت زمان، این شبکه نیز به دلایلی دست از این فعالیت مهم فرهنگی برداشت، حالا که بعد از سالها بار دیگر مسئولان تلویزیون به صرافت تولید و پخش تلهتئاتر افتادهاند، ما هم به همین انگیزه با کورش نریمانی، کارشناسارشد ادبیات نمایشی که خود زمانی از تولیدکنندگان تلهتئاتر بوده به گفتوگو نشستهایم که میخوانید:
چرا با وجود متنهای خوبی که وجود دارد، در این چندساله اخیر هیچگاه تلهتئاتر خوبی تولید نشد و درواقع این هنر جذاب به فراموشی سپرده شده است؟
بهنظر من بیشترین گناه این قضیه بر گردن مدیرانی است که جای مدیران قبلی آمدند؛ برخی مدیران کجسلیقهای که متأسفانه شناخت درست و صحیحی از تلهتئاتر نداشتند و در جریان کارکردهای تلهتئاتر نبودند، نگاه فرهنگی و هنری نداشتند و دوران طلایی تئاتر را فراموش کردند و نسل بعد از ما را از این موهبت محروم ساختند.
این مدیران نمیدانند که تلهتئاترهای آنزمان چه تأثیر خوبی روی نسلهای ما گذاشته بود و ما را به مقوله تئاتر راغب کرد. حتی بخشی از این مدیران جدید آنقدر بدسلیقه بودند که نهتنها تلهتئاتری تولید نمیکردند، که حتی اجازه پخش همان تلهتئاترهای گذشته را هم نمیدادند و بهجای آن به ساخت و پخش تلهفیلمهایی با هدف ایجاد یک رقابت ناقص با سینما روی آورده بودند که این رقابت هم هیچوقت درست پیش نرفت، چون اصلاً مقوله سینما مقولهای وسیعتر و جامعتر و شکیلتر از تلهفیلم است. اما این مدیران فکر کردند که با صرف هزینه کم میتوانند فیلم سینمایی تولید کنند، چون تلهفیلمها را تحتعنوان فیلم سینمایی پخش میکردند، اما بالاخره متوجه شدند که با اینهمه هزینهای که میکنند، تلهفیلم نمیتواند مانند تلهتئاتر ماندگار باشد.
بله دقیقاً! چون تلهتئاترهایی که آنزمان حتی همین الان هم تولید میشود، نصف هزینه یک تلهفیلم سطحی را دارد.
بله، من هم موافقم. تلهتئاترهایی مثل «سوزنبانان» یا «دکتر فاستوس» و خیلی نمونههای دیگر را حتماً بهخاطر دارید؛ اینها با کمترین امکانات و هزینهها ساخته شده بود که من فکر میکنم با توجه به امکاناتی که الان تلویزیون دارد خیلی هزینه کمتری هم صرف ساخت آثار امروزی خواهد شد. ولی همانطورکه گفتم، همه این کمبودها و نبودها بهخاطر همین ناآشنایی مدیران هنری ما با مقوله تلهتئاتر بوده و هست و این قضیه باعث شده که کلاً بدنه فرهنگی در تلویزیون بهمرور ضعیف شود و کارگردانان خوب تلویزیون هم بازنشسته شوند.
فکر میکنید این عزم جدید برای بازگرداندن تلهتئاتر به تلویزیون ادامه خواهد داشت؟
من هم امیدوارم. بله، اگر واقعاً عزم جدی در این حوزه صورت بگیرد، چرا که نه؟ متأسفانه بعد از اینهمه تولید خوب و سالهای طلایی که تلهتئاتر داشته و با توجه به همه جذابیتهایی که این مقوله دارد، انگار هنوز تلهتئاتر به ثبات درستی نرسیده است. الان هم من امیدوارم این تصمیات جدید جدی باشد.
البته من نمیدانم الان تولیدی انجام میشود یا نه، ولی اگر میخواهند به اسم بازگشت، فقط آثار قدیمی را بازپخش کنند، اینکار را نمیشود بازگشت تلهتئاتر به تلویزیون دانست، چون همین قضیه نشاندهنده این است که مدیران ما هنوز به نتیجه الزام وجود تلهتئاتر در تلویزیون نرسیدهاند و چهبسا به این دلیل که جای خالی در پخش داشتهاند، برای پر کردن برنامههاشان اینکار را انجام میدهند. آیا میخواهند با برگرداندن تلهتئاتر، برای برگرداندن مخاطبان به تلویزیون آزمون و خطا کنند؟ اصلاً این هم که این برنامهها از کدام شبکه پخش شود خیلی مهم است. همه این موارد شرط است، در غیر اینصورت اینکه اسمش برنامهریزی نیست.
شناخت مخاطب چقدر میتواند در موفقیت یک تلهتئاتر مؤثر باشد؟
شناخت مخاطب از کجا میآید؟ مخاطب باید با محصولاتی روبهرو شود تا بهمرور آشنا شود و ببیند و مقایسه کند تا محصول جدیدتر و بهتری از شما بخواهد. اگر همان روندی که تلهتئاتر داشت تولید میشد ادامه پیدا میکرد، شما مطمئن باشید که تماشاگر کنونی تلویزیون بهمراتب از این بالاتر بود و مطالبات بیشتری داشت. ولی الان که میخواهند تلهتئاتر تولید کنند، آیا از سلیقه مخاطب اطلاعی دارند؟ من میگویم نه! چرا؟ چون آماری در دسترس ندارند. ما در همه این سالها تولید سلیقه نداشتهایم و این اشتباه است.
مورد دیگری که وجود دارد این است که ما تقریباً هیچوقت تلهتئاتری با متن ایرانی نداشتهایم و تقریباً در همان زمان طلاییاش هم اکثر تلهتئاترهای ما از متون خارجی گرفته میشدند.
بله دقیقاً. من هم این قضیه را قبلاً مطرح کردهام. این یکی از عیبهای تلهتئاتر در کشور ماست. من نمیدانم در کجای دنیا یکچنین اتفاقی در تلویزیون ملیشان میافتد؟ مگر ما نمایشنامهنویس خوب کم داریم؟ ظاهراً مدیران وقت تلقیشان این بود که نمایشهای ایرانی ما قابلیت پخش ندارند. متأسفانه مدیران تلویزیون بهخاطر ممیزیهایی که بر متنهای ایرانی داشتند، ترجیح میدادند متون خارجی که حرفی از آن به کسی برنمیخورد را استفاده کنند که همین هم باعث شد بیش از هشتاد درصد از تلهتئاترهایی ما متن خارجی داشته باشد.
تلهتئاتر با همه خوبیهایش در کشور ما بهخصوص، یکسری نواقضی هم دارد. یکی از این نواقص آن کشمکشهای لفظی بازیگران است که بهنسبت جذابیتهای بصری بیشتر در صحنه اتفاق میافتد.
بله، این یکی از همان مشکلات اساسی است که شما به آن اشاره کردید. متأسفانه ما اصلاً فرهنگ تصویری خیلی غنی نداریم، دقیقاً درست برعکس فرهنگ گفتوگوییمان. این اتفاق در تئاتر صحنهای ما هم میافتد. ما کلاً در زمینه تصویرسازی مشکل داریم. نبود امکانات فنی هم یکی از همین نواقص است. مثلاً متنهای کلاسیک که به پروداکشنهای عظیمی نیاز دارد، بهدلیل همین کمبودها امکان اجرایش را نداریم. آیا ما میتوانیم مثلاً متنی مثل شاهلیر را بهروی صحنه ببریم؟ میتوانیم تلهتئاتری با این موضوعات داشته باشیم؟ این خودش از تفاوتهای ساخت تلهتئاتر در کشور ما با دیگر کشورهاست. ما حتی در برخی از این تلهتئاترها بازیهای اغراقآمیزی از بازیگرانمان میبینیم که همین هم از نواقص کار است. این اغراق دقیقاً برمیگردد به عدم تجربه برخی از کارگردانان ما در تلویزیون. از این گذشته اینکه چه متنی برای تلهتئاتر انتخاب بشود هم از همه اینها مهمتر است.
نظر شما