تحولات منطقه

۱۹ آذر ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۷
کد خبر: ۵۷۷۹۰۴

حاصل حدود ۱۵ سال حضور «وحید موسائیان» در سینمای ایران، ساخت ۹ فیلم سینمایی است که همه آن‌ها ـ به‌جز آخرین ساخته‌اش وقتی برگشتم ـ در یک مسئله اشتراک دارند: «تعلق آن‌ها به سینمای غیرتجاری»

زمان مطالعه: ۳ دقیقه

قدس آنلاین- این‌که فیلم تجاری ساختن بهتر است یا فیلم هنری، موضوعی است که مسئله این یادداشت نیست، اما چرخش موسائیان از ساخت فیلم‌های اصطلاحاً «جشنواره‌پسند» به ساخت فیلمی که قرار است با توسل به رقص رضا کیانیان، چند ماجرای عشقی، متلک به نظام ممیزی و شوخی با خط قرمزها او را وارد ریلی جدید در حوزه سینما کند، می‌تواند مسئله این چند خطی باشد که درمقابل شما قرار گرفته است.

خانواده‌ای تکه‌پاره

«وقتی برگشتم» فیلمی پُرشخصیت و پُرماجراست. داستان درباره خانواده‌ای است که چندسالی است تکه‌پاره شده و هرکدام از آن‌ها در جایی مشغول زندگی شخصی است. اتفاقی که برای بهرام ـ با بازی رضا کیانیان ـ رخ می‌دهد، بار دیگر اعضای این خانواده را درکنار هم قرار می‌دهد و با ذوب شدن یخ‌های میان آدم‌ها، دوباره همه به وصال یکدیگر می‌رسند. این خانواده جایی میان سنت‌ها گیر کرده‌اند. به‌واسطه دو خانم مسن به نام‌های ـ قشنگ و فرنگ ـ که ساکن خانه‌ای قدیمی هستند، بخش عمده‌ای از رویدادهای فیلم در همین خانه رخ می‌دهد. در کلیت فیلم نیز ضمن روایت قصه‌ای که به آن اشاره شد، دلبستگی سازنده فیلم به سینما و نوستالژی‌هایش روایت می‌شود و به همین واسطه مخاطب این توفیق را پیدا می‌کند که ضمن پرداخت بهای بلیت این فیلم، تکه‌هایی از چند شاهکار سینمایی را نیز مشاهده نماید.

به‌سوی سینمای تجاری سالم

در قدم اول، چرخش فیلم‌سازی مانند موسائیان از ساخت آثاری که به آن اشاره شد به‌سمت یک سینمای تجاری سالم «قابل‌تقدیر» است و باید آن را به فال نیک گرفت. سال‌هاست بخش عمده‌ای از میدان ساخت فیلم‌های تجاری در اختیار فیلم‌سازان کم‌استعدادی است که معمولاً ساخته‌های اول و چهارم و هفتم آن‌ها تفاوتی با یکدیگر ندارد، اما فیلم موسائیان حداقل سر و شکل مرتبی دارد و در خلال روایت ماجراهایش ـ هرچند در برخی از بخش‌ها شعاری و سرهم بندی‌شده ـ می‌توان چند پیام خوب و مثبت را نیز مشاهده کرد.

یکی از گره‌افکنی‌های مهم فیلم به کما رفتن شخصیت بهرام است. از همین‌جا روایت قصه وارد جاده «تکرار» می‌شود. ده‌ها و بلکه صدها فیلم و سریال تلویزیونی وجود دارد که این قصه را دستمایه قرار می‌دهد. در همه این آثار نیز زمانی‌که شخصیت اصلی در کماست، اتفاق‌هایی رخ می‌دهد که باعث می‌شود توازن از میان‌رفته، دوباره برقرار شود و همه مشکلات ختم به‌خیر گردد. از این‌حیث و نیز حجم بالای شخصیت‌های فیلم که هریک داستانی برای خود دارند و ما صرفاً بخشی از آن را مشاهده می‌کنیم، ساخته آخر موسائیان به‌شدت قابلیت تبدیل‌شدن به سریال تلویزیونی را دارد. به این دلیل می‌شود گفت «وقتی برگشتیم» نیز به درد بیشتر فیلم‌های امروز سینمای ایران دچار است؛ یک مینی‌سریال کوتاه‌شده را روی پرده سینما می‌بینیم و جالب اینجاست که کارگردان این فیلم برخلاف بسیاری از کارگردان‌هایی که فیلم‌هایشان چنین مشکلی دارد، سابقه ساخت سریال تلویزیونی ندارد.

کفه‌ بازی‌ها به‌سمت کیانیان

فیلم می‌توانست با شخصیت‌های کمتری روایت شود و مثلاً بر زندگی بهرام، فراه و نسرین به‌عنوان یک خانواده متمرکز شود. برخی شخصیت‌ها مانند «هوشنگ» با بازی حسین محب‌اهری کارکرد چندانی در فیلم ندارد و با وجود توانایی‌های این بازیگر در حد تیپ باقی می‌ماند. درباره برخی دیگر، کارگردان موفق شده با وجود حضور کوتاه‌مدت آن‌ها در فیلم، موقعیت خوبی خلق کند. مثلاً شخصیت «هما» با بازی لادن مستوفی، زنی که با وجود بی‌وفایی شوهرش، در موقعیت تلافی قرار می‌گیرد، اما در پایان ترجیح می‌دهد ارزش‌های شخصی خودش را حفظ کند و پایبند اخلاق بماند، یکی از این ماجراهاست که پرداخت خوبی در داستان دارد. اما درباره شخصیت «نسرین» با بازی بیتا فرهی این پرداخت وجود ندارد و مشخص نیست این زن هنرمند و فرهیخته چگونه با یک دلال آثار هنری قصد ازدواج دارد و چگونه از او جدا می‌شود و دوباره به زندگی با همسر سابقش بازمی‌گردد؟

«فراه» نیز شخصیت دیگر رهاشده فیلم است؛ دختری که یک ازدواج شکست‌خوره را پشت‌سر گذاشته و حالا تمام نگرانی‌اش، آینده رابطه پدر و مادرش است و هیچ نکته قابل‌توجهی از زندگی خودش در فیلم ملاحظه نمی‌شود جز تلفن‌های گاه و بیگاهی که برای پاسخگویی به آن‌ها درمقابل پدرش اکراه دارد.

در نگاهی کلی، کفه بازی‌ها و ماجراهای فیلم به‌سمت رضا کیانیان سنگین است و بخش زیادی از فیلم صرف پرداختن به این شخصیت شده و این پرداختن نیز بیشتر متکی به بازی‌های کیانیان است تا ماجراها و اتفاق‌ها که برای مخاطب جذاب و ملموس باشد. البته این مسئله در اغلب فیلم‌هایی که کیانیان در آن‌ها ایفای نقش می‌کند مشهود است و او حتی اگر در فیلمی نقش کوچکی داشته باشد هم به‌مرور به شخصیت و نقشی پُررنگ تبدیل می‌گردد.   وقتی برگشتم، فیلم شاد و امیدوارکننده‌ای است؛ فارغ از همه تلخی‌هایی که این‌روزها در آثار اجتماعی سینمای ایران می‌بینیم و به‌عنوان نقطه حرکت موسائیان در ژانری تازه قابل‌اعتناست.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.