تحولات منطقه

۵ دی ۱۳۹۶ - ۱۵:۱۱
کد خبر: ۵۸۱۰۰۱

ساری- پا می گذارم به دنیای مجازی... کانال ها پُر از فیلم و عکس است و زلزله هنوز تمام نشده... نمی دانم با دلواپسی مفرطِ این پاییز چه کنم!؟

زمان مطالعه: ۱ دقیقه

قدس آنلاین - گروه استانها - رقیه توسلی: برای دفعه ی دَهم، زُل می زنم به عکس ها. به عکس هایی که چادرهای لرزانی را نشان می دهد که باران و برف، امانشان را بریده است. به ساکنان مظلوم زلزله زده. به کانکس هایی که از پای درآمده اند و مغلوب باد و بوران شده اند.

زُل می زنم به فیلم های ارسالی و حجم دردها و اشک هایی که سرزمین فرهاد را محصور کرده اند. و دل و جانم پَر می کشد تا کرمانشاه.

چه انرژیِ تکثیرشونده ای دارد اندوه...! اندوهِ نبودِ آب و برق و غذا و گرما و تحصیل و سرما...! از دست دادن ها و حُزنی که موج برمی دارد...!

با خودم زمزمه می کنم اگر استاندار کرمانشاه بودم به خانه نمی رفتم تا وقتی آخرین خانواده بی سرپناه شهر و روستایم را اسکان نداده ام. جلسات و تماس ها و قرارهایم را سر همین ساختمان های فروریخته می گذاشتم.

کنار هم استانی هایم، شب ها در چادر و کانکس بیتوته می کردم و پا به پای صبوری شان می ایستادم و واقعی ترین همدردی ها را پای کار می آوردم.

به عنوان ارشد ترین مسول استان، روز و شب را به هم می دوختم برای خدمت رسانی بیشتر. و خزان را از نگاهِ آوار گریخته های دیارم، می شستم.

که رفیقِ امدادگری زنگ می زند به تلفن ام... حال و احوال می کنیم و از خوش و ناخوش و بد و خوب می گوییم... که حرف می رود تا دوردست ها... تا اینکه اگر من استاندار کرمانشاه بودم، چه ها می کردم و نمی کردم...

که رفیقِ صریح لهجه، تاب نمی آورد و تلنگر می زند: البته که استانداری...! نمی خواهی بگویی که نمی دانی به وقت سختی و تلخی، تک تک مان مسول و مامورِ اَرشدیم... وظیفه که کوچک و بزرگ نمی شناسد عزیزم!

تلفن مان که تمام می شود با شرمساری بسیار می روم روبروی آینه می ایستم و به آدم توی قاب، خیره می شوم... ملاحت خانوم درونم نهیب می زند؛ سلام استاندار...

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.