قدس آنلاین- طبعا افغانستان به دلیل شرایط امنیتی ناپایدار و بیثبات، مجاورت با پاکستان به عنوان یکی از کانونهای ترویج افراطگرایی و حمایت از آن و حضور و نفوذ نظامی آمریکا در این کشور گزینه مناسبی برای عناصر داعش به شمار میآید. عامل دیگری که افغانستان را مورد توجه داعش قرار داده است، مجاورت آن با آسیای میانه به عنوان یکی از کانونهای شکل گیری و نفوذ افراط گرایی است، به گونهای که شمار زیادی از عناصر جریانهای تروریستی در سوریه از این منطقه برخاستهاند، و در شرایط موجود در سوریه، بازگشت به افغانستان و آسیای میانه گزینه مطلوبی برای این دست از عناصر تروریستی به شمار میآید.
داعشی ها پس از شکست سنگینی که در سوریه و عراق از نیروهای همپیمان ایران متحمل شدند، حالا به فکر انتقام از خانواده ها و باقیماندگان رزمندگان لشگر فاطمیون در افغانستان هستند.
این جنس از حملاتی که غیر نظامیان و خصوصا شیعیان را هدف قرار داده است همانند انچه که در روستای میرزا اولنگ، مسجد امام زمان (عج) و مرکز خبری تبیان در کابل رخ داد نشانگر آن است که داعش قصد دارد از نیروهای شیعه افغانی که در قالب لشگر فاطمیون در سوریه نقش ایفا میکند انتقام بگیرد و در بین انها اختلاف بیاندازد.
اما مرور این حقایق در افغانستان نباید ما را از حضور نیروهای آمریکایی از سال ۲۰۰۱ تا کنون غافل کند. آمریکایی ها بعد از حمله ۱۱ سپتامبر برای مبارزه و ریشه کن کردن تروریسم وارد خاک این کشور شدند. در واقع آمریکا در افغانستان وارد جنگی نامنظم شد که انتهایی برای آن متصور نیست. هنگامی که نیروهایی متجاوز برای مدت های طولانی به جنگ و برای کشته شدن اعزام می شود، دشوار است که نبردی را بپذیریم که هیچ گاه با پیروزی پایان نمی یابد، نبردی که می تواند یک دام باشد، یک دور باطل باشد. نبردی که می تواند پوچ و بیهوده باشد. همچنان که اکنون بعد از ۱۷ سال خانواده هایی آمریکایی از دولت شان توضیح می خواهند که برای چه هدفی جوانان شان را در این راه از دست میدهند و البته خانواده های افغانستانی نیز این پرسش را از فرماندهان آمریکایی دارند که «پس مبارزه با تروریسم چه شد؟»
این طرح ادامه تعهدی است که استراتژیست های آمریکایی نیز خودشان آن را «جنگ بی پایان» نامیده اند، که از این پس طولانی ترین – هفده سال - جنگ در تاریخ آمریکا است.در سال ٢٠١١ قبل از انتقال کنترل سرزمین به دولت افغانستان، سربازان آمریکایی به بالاترین سطح خود بالغ بر یک صد هزار نیرو رسیدند. اما نتیجه آن یک نمایش از شکست کامل است. اکنون تروریست های طالبان ٦٠ درصد سرزمین افغانستان را کنترل می کنند و سال های اخیر شاهد افزایش «عملیات های تروریستی» طالبان در کنار القاعده بودیم. از سوی دیگر این روزها، حتی داعش، رقیب القاعده، توانست در سرزمین افغانستان مستقر شود.
یکی از کانونهای اصلی داعش در افغانستان ولایت شرقی ننگرهار است، که از سال ۲۰۱۴ میلادی در این ولایت نفوذ کردهاند. در طول ۳ سال گذشته داعش موفق به انجام حملههای متعدد خونین در افغانستان شده است. مطابق برآوردهای پنتاگون، شمار اعضای داعش در افغانستان از حدود ۲۵۰۰ نفر در سال ۲۰۱۵ به حدود هزار نفر در سال جاری کاهش یافته است.
اما مقامات روسیه آمار دیگری در این خصوص ارائه میکنند. ضمیر کابلوف، نمایندۀ ویژۀ رییسجمهور روسیه در افغانستان و پاکستان گفته، داعش از سال ۲۰۱۴ به اینطرف در حال توسعۀ فعالیتهای نظامی در افغانستان است؛ و شمار اعضای آن در سراسر افغانستان از مرز ۱۰ هزار نفر فراتر رفته است.
و این دقیقا همان نکته ایست که در تضاد شدید برای افزایش نیروهای نظامی آمریکا در طرح جدید ترامپ برای افغانستان است. ترامپ درحالی به افزایش نیروهای نظامی در افغانستان دست می زند که وزرات دفاع این کشور مدعی است در سال های حضور در این کشور توانسته شمار تروریست ها را در شمال شرق افغانستان به کمتر از نصف برساند.
اما واقعیت آن است که آمریکایی ها در گرداب افغانستان هر روز بیشتر فرو می روند و عملا کارنامه ای غیرقابل دفاع در برابر افکار عمومی کشورشان باقی گذاشته اند.
نظر شما