قدس آنلاین- «فریده» برای طلبکردن درخواستی از امام رضا(ع) با دوستانش راهی مشهد مقدس میشود. دختران در این سفر چندروزه درباره دغدغههای زندگی خود با هم صحبت میکنند و در برخورد با آداب و رسوم جامعهشان، هر کدام با توجه به نوع تربیت و شرایطی که داشتهاند، موضعگیری میکنند.
محمد ترکاشوند، نویسنده رمان «همیشه دختر»، با این رمان به سراغ مهمترین معضل زندگی دختران امروز ایرانی رفته و در کتابش علل تأخیر سن ازدواج و نارضایتی بعضی دختران از ازدواجنکردن را بررسی کرده است.
در این کتاب اعترافاتی را میخوانیم که به دلیل سنتهایی که بر جامعه ما سایه افکنده، تاکنون هیچ دختری نتوانسته آنها را بر زبان بیاورد.
چطور شد برای نوشتن اولین کتابتان سراغ سوژه پرحاشیه ازدواج دختران و دلایل تأخیر آن رفتید که البته مسئله امروز بسیاری از دختران ایرانی است؟
هر قصه و داستانی از یک غصه سرچشمه میگیرد. در حقیقت، غصهها زبان قصهگویی آدم را باز میکنند. زیست اجتماعی انسان موجب پیدایش غصهها و دغدغههایی برای او میشود. من هم به اقتضای ارتباط گسترده اجتماعی با تودههای مردم و اهمیتی که برای حل مسائل اجتماعی قائل هستم، دل پرغصهای پیدا کردم. سالهای طولانی در جلسات مختلف و مخصوصاً در محیطهای دانشگاهی از رنجهای دختران مجرد ایرانی و راهحلهای کاهش دردهای آنها حرف زدم و در ادامة همان رسالتی که برای خودم قائل بودم، زبان قصه و داستان را انتخاب کردم.
به عنوان یک مرد چطور توانستید از مشکلات دختران بنویسید. البته با توجه به شرایط فرهنگی و سنتهای جاری جامعه، فقط یک نویسنده مرد میتواند چنین بیپروا درباره خواستههای دختران ایرانی بنویسد.
آگاهی از دردهای میلیونها دختر ایرانی و رنجی که به علت بیتوجهی به ابتداییترین نیازهای غریزی و عاطفی آنها در جامعه وجود دارد، ضرورت ورود به این عرصه را برای من رقم زد. کاملاً میدیدم که در عرصه کتاب و سینما و تلویزیون به این رنجها ورود نمیشود. بانوان ایرانی هرگز جسارت فریادزدن این رنجها را ندارند. لذا من دل به دریایی احتمالاً متلاطم و پرخطر زدم، تهمتها و قضاوتها را پیشاپیش به جان خریدم و با خلق «فریده» و «حمیده» و با استخدام کلمات و جملات قدم به عرصه اندیشه و زندگی زنانه گذاشتم. کار آسانی نبود، ولی اهمیت این کار و تشویقی که از طرف دوستان یاریام میکرد، کار را به پیش برد.
جای چنین سوژههایی که به مسائل روز اجتماعی میپردازند، در ادبیات ما خالی است. چرا نویسندگان ما سراغ مسائل قابل لمس و چنین معضلاتی نمیروند.
سوژههایی که به طرح معضلات اجتماعی میپردازند، ۲ دسته هستند. یک دسته از آنها تکراری میباشند و دسته دیگر، جدید و معمولاً ممنوعالورود. فقر و اعتیاد هم از معضلات اجتماعی هستند ولی ممنوعالورود نیستند. پرداختن هنرمندان به عرصه معضلات اجتماعی پیچیده و سخت معمولاً ناآرامیهای روحی و موج انتقادات فرهنگی را به همراه دارد و معمولاً ظرافتهای روحی اهل هنر چنین ریسکی را متحمل نمیشود. در عرصه کتاب هم ناشر بعد از موج انتقادات معمولاً پشت نویسنده را خالی میکند و رسانهها نیز همراه موج میشوند و جسارتسوز میگردند. عامل دیگری که سبب میشود نویسندگان به موضوعات چالشی نپردازند، دوربودن آنها از لایههای خاموش جامعه است. محال است نویسندهای به روستایی برود و دختران ۴۰ ساله فراوانی را مشاهده کند که اجازه اصلاح صورت خود را هم ندارند و متأثر نشود و قلمش خون گریه نکند.
ادبیات چقدر میتواند بازتابدهنده مسائل اجتماعی و معضلات جامعه باشد و به طور کلی، آیا چنین رسالتی برای ادبیات قائل هستید؟
ممکن است کسی هنر را برای هنر و ادبیات را برای ادبیات بخواهد. عیبی ندارد، بالاخره این هم ایدهای است و گاهی لازم است زیرا بخشی واقعی از طبع و ذائقه جامعه هنری میباشد. اما بخش مهمتری از واقعیت این است که هنر و ادبیات ابزارهایی مناسب برای انتقال اهدافی دیگر هستند. یکی از این اهداف، طرح معضلات اجتماعی و دردهای ملموس مردم است. درباره موضوع مورد توجه کتاب «همیشه دختر»، قطعاً ادبیات محمل مناسب و شایستهای برای انتقال حرفها و مناجاتهای مگوی بسیاری از دختران ایرانی است. به نظر بنده، بهتصویرکشیدن لحظه تلخی که دخترِ ناامید از ازدواج کارت عروسی دختر همکلاسی یا همسایه یا فامیلش را مشاهده میکند، قطعاً در قالب واژههای زیبا و جملات ادبی و در چارچوب رسالتهای ادبیات میگنجد.
تحصیلات و تجارب شما چقدر در پروراندن سوژه به شما کمک کرد؟
تحصیلات فقه و اصول در حوزه تأثیر چندانی در این کار ندارد. ولی تأثیری که از مطالعات اخلاقی و عرفانی در انسان ایجاد میشود، قدرت درک ناراحتی و رنجهای مردم را بالا میبرد. اما مسئله تجربههای اجتماعی انسان قطعاً تأثیر فراوانی بر درک و فهم سوژه داستان و پردازش و توصیف آن دارد. ارتباط طولانی بنده در قالب مشاورههای خانوادگی و جوانان و گوشسپردن به درد دلهای مردم، در توصیف حالات جامعه دختران بسیار مؤثر بوده است.
در داستانتان توجه خاصی به شهر مشهد و حرم مطهر داشتید. انگیزه خاصی از ترسیم این جغرافیا داشتید؟
داستان «همیشه دختر» در جغرافیای حرم و در بستر زیارت امام رضا(ع) شکل گرفته است. علت این کار آن است که بخش عمده دختران ایرانی برای حل مشکلاتشان به مسئله توسل و زیارت اهمیت میدهند. در حقیقت، از دیدگاه دختر ایرانی سفر زیارتی محملی برای راز و نیازها و مناجاتهای خاص، و پنجره فولاد روزنه امید آنهاست. دختر مسلمان امام معصوم(ع) را بهترین واسطه بین خود و خدا میداند که فاصلهها را کمتر میکند و زمینه مناجاتهای بیپرده را فراهم میسازد. در نگاه نویسنده، پاسخگفتن صحیح به نیاز غریزی جزء لاینفک زندگی مؤمنانه است و چه جایی بهتر از سفر زیارتی برای پیگیری و طرح این نیاز و گفتوگو درباره راههای پاسخگفتن به آن.
نظر شما