قدس آنلاین - گروه استانها - رقیه توسلی: دیروز در دورهمی حاضر بودم که آنجا بانوان با لذت از اسم هایشان گفتند. از عنوان هایی که - همسران شان - خاص آنها ابداع کرده بودند. البته در تلفن همراه شان.
دسته ای با حُجب و حیا و گروهی با ذوق و ملاحت از این اتفاق گفتند. از «عیال، علیا حضرت، خانومی، دلبند، همسر، عشق، حاج خانوم، نورچشم، امانت و اسم با دورچینِ جان و جانان و...» گفتند.
دوره و زمانه ی سخت و آسانی شده... خوب که به مضمون دورهمی دیروز فکر می کنم، می بینم همیشه شاد کردن، گران و پُرهزینه تمام نمی شود اگر هوشیار و عاشق باشیم... اگر بخواهیم... اگر دلمان بتپد... فقط کافی ست دوست داشتن را گره بزنیم به مشتی طبع روان...
آنوقت است که خانوم های میانسال و پیربانوها حتی با لبی خندان و پُررضایت سر می دهند؛ آقایشان همسرنوازی کرده و لقب «ملکه» را گذاشته تنگِ اسم شان... آنوقت است که صفت ها و اسم ها، جان می گیرند... و به رخسار زنان - همه ی زنان - برق و جلا می افتد بی هیچ آرایش و پیرایشی...
گوشم هنوز پیش خنده ها و شور دیروز جامانده است! پیش زنان نازنینی که با یک عنوانِ دلبرانه و مهربان، آنطور شاد و سرخوش بودند! پیش همسران قانعی که ابراز علاقه مجازی، ساعت ها دستاویز گفتگویشان گشته بود!
ده دقیقه ای می شود که موبایلم را روی میز می چرخانم و به دورهمی دیروز با موضوع خاصش فکر می کنم. به مهربانی بی دریغِ بَشَر... و گوشه ی لبم، لبخند است.
پی نوشت: تلفن دستی ام را برمی دارم و اولین شماره گوشی را می گذارم روی زنگ. می خواهم به «امپراطور» بگویم دیروز عنوانش چه غوغایی در جمع به راه انداخت!
نظر شما