قدس آنلاین- بر اساس آخرین آمار مرکز آمار ایران، جمعیت بیکاران کشور، حدود ۳ میلیون نفر و نرخ بیکاری ۱۱ درصد اعلام شده، اما مرکز پژوهشهای مجلس بتازگی این آمار را زیر سؤال برده و اعلام کرده با لحاظ شاخص بیکاری پنهان، جمعیت واقعی بیکاران حدود ۶ میلیون نفر و نرخ بیکاری ۵/۲۲ درصد و دو برابر آمار دولتی است.
درعین حال دولت نیز به این مهم پی برده است و برای سال آینده ۵۰ هزارمیلیارد تومان راهزینه فرصتهای اشتغالزایی خواهد کرد. درعین حال نگاهی به تازهترین آمار مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که هم اکنون ۲ میلیون و ۲۶۰ هزار نفر اشتغال ناقص، ۳ میلیون و ۲۰۳ هزار بیکار و ۴۲۰ هزار نفر هم از یافتن کار مأیوس شدهاند که جمعاً ۵میلیون و ۸۸۳ هزار نفر را شامل میشود و به واقعیت نزدیکتر است. درهمین حال مرکز پژوهشها اعلام کرده تقریباً در تمامی استانهای کشور، نرخ واقعی بیکاری (بیکاری پنهان) دو برابر آمار دولتی است.
بیکاری پنهان، تعریفی است برای آنها که شغل ندارند، اما به هر دلیلی در جامعه رسمی بیکاران غایب هستند؛ چه از کار پیدا کردن ناامید شدهاند و از ادامه راه دلسرد و چه آنها که کمتر از میزان دلخواهشان کار میکنند و به نوعی اشتغال ناقص دارند.
*نیاز به بازتعریف اشتغال
صاحبنظران با تأیید این واقعیت که آمار مرکز آمار از واقعیت بازار کار کشور دور است، بر این باورند که شعار دولت مبنی بر ایجاد ۸۰۰ هزار شغل در سال گذشته از سوی مردم به هیچ وجه واقعی و محسوس نیست و اینکه برای مثال فردی را با این معیار که هفتهای یک یا دو ساعت کار میکند، شاغل بدانیم، تصویری مبهم از وضعیت بیکاری به دست میدهد و نباید این واقعیت را انکار کرد که تعریف شاغل و بیکار از نگاه مرکز آمار با تلقی عمومی جامعه و آنچه خانوادهها از بیکاری گسترده احساس می-کنند، فاصله زیادی دارد.
امرار معاش آسان و تأمین بیدردسر هزینههای خانوار از نگاه کارشناسان، مهمترین ملاک برای شاغل بودن یا نبودن افراد است. ابراهیم رزاقی بر همین اساس به خبرنگار ما میگوید: دولت، زمانی مدعی بود که سفره مردم، مهم است نه آمار؛ اما اگر آمار درست داشته باشیم، بهتر میتوانیم وضعیت را بسنجیم و شرایط بحرانی حال حاضر را که مردم برای بیکاری به صورت آشکار دغدغه دارند، مدیریت کنیم.
وی با بیان اینکه مردم مطابق قانون اساسی، حق دارند که کار آبرومند داشته باشند، ادامه میدهد: آمارهای دولت، واقعیت را وارونه جلو میدهد چراکه فردی را که به هر دلیلی درخواست رسمی کار نداشته و یا هفتهای یک ساعت دستفروش باشد نیز شاغل میداند. در شرایطی که بسیاری از شاغلان کشور با هفت تا ۱۲ ساعت کار در روز نمیتوانند، اجاره خانهشان را براحتی بپردازند و از سر استیصال در برخی مشاغل، روزگار میگذارنند که باید شمار زیادی از اینها را بیکار دانست. مگر میشود با حقوق ۹۲۰ هزار تومانی زندگی را به آسانی گذراند؟!
به گفته وی وقتی از جمعیت ۶۶ میلیون نفری افراد بالای ۱۰ سال در سن کار ۲۲ میلیون نفر شاغل هستند، یعنی ۴۴ میلیون ایرانی بیکارند؛ چه بخواهند کار کنند و چه جویای کار نباشند.
رزاقی ادامه میدهد: وضعیت فعلی بیکاران کشور، فاجعهآمیز است. این وضعیت از سال ۶۸ تاکنون و پس از پیادهسازی سیاست سرمایهداری بتدریج ایجاد شده. در این ۳۰ سال حدود ۱۵۰۰ میلیارد دلار کالا و خدمات به کشور وارد شده و اگر میخواستیم مطابق معیارهای جهانی با ۱۰ تا ۲۰ هزار دلار یک شغل ایجاد کنیم، امروز میبایست بین ۷۵ میلیون تا ۱۵۰ میلیون شغل ایجاد میکردیم، اما فقط ۱۱ میلیون شغل ایجاد شده است!
به گفته این اقتصاددان، برنده اقتصاد ایران نه تولید بلکه دلالی، واردات و احتکار است چرا که هیچ فعالیتی تا این حد سود ندارد و ما نفت میفروشیم تا واردات انجام دهیم و سود طبقه اشرافی هم در همین است؛ طبقهای که ارز ارزان هم در اختیار دارد!
وی به وجود ۵ میلیون بازنشسته در کشور اشاره میکند که بین یک تا دو جوان بیکار تحصیلکرده در خانواده دارند و با فقر دست و پنجه نرم میکنند. به گفته رزاقی، این آمارسازیها را مردم به هیچ وجه باور ندارند و به نظر میرسد، تنها دولت به آن استناد میکند!
*بیکاری درمرحله بحرانی
رئیس کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور هم ضمن تأکید بر اینکه دولت، آمارسازی میکند بر این باور است که بیکاری به مرحله بحرانی رسیده است. اولیا علی بیگی به خبرنگار ما میگوید: آمار مرکز آمار و مرکز پژوهشهای مجلس قطعاً مبتنی بر تعاریف خاصی است، اما این آمارها نباید منجر به فراموش کردن دغدغه اصلی خانوارهای ایرانی یعنی بیکاری جوانان تحصیلکرده شود.
وی ادامه میدهد: نه دولت خاصی و نه وزارتخانه خاصی را نباید مقصر دانست. اصولاً با بیکاری نباید برخورد سیاسی داشت و لازم است با بسیج توان همه دستگاهها و بخش خصوصی و نهادهای اقتصادی، مانع بروز بحرانهای بزرگتر شد.
علی بیگی میگوید: از نظر ما کاری که با آن فرد نتواند، زندگی کم دغدغهای داشته باشد و در برابر تورم دوام بیاورد، کار نیست، بلکه نوعی بیکاری است. بنابراین نباید با آمارسازی خودمان را دور بزنیم! بلکه باید واقعبین بود و باور داشت که این آمارها مشکلات اجتماعی مردم را حل نمیکند و تسکینی برای جامعه نیست.
نظر شما