قدس آنلاین- سنگهای قبر چند ده میلیونی، قبرهای چند صد میلیونی، دسته گل های گرانقیمت، مراسم ختم با پذیرایی منوی باز و آرایشهای ویژه مراسم ختم از پدیدههای کم و بیش نوظهوری است که این روزها در مراسم ختم اموات به چشم میخورد. پدیدهای که با فلسفه توجه به مرگ که در متون دینی ما آمده، کاملاً منافات دارد و از خیز جامعه به سوی زندگی سرمایه محور و لاکچری حتی در واقعیتی مانند مرگ هم خبر میدهد.
حجت الاسلام دکتر محمدمهدی بهداروند؛ استاد دانشگاه و جامعه شناس دین در این رابطه در گفت وگو با قدس به بیان دیدگاههای خود پرداخته است.
مرگ واقعیتی مرتبط با حقیقت وجودی انسان است. شریعت ما درباره مرگ و زندگی پس از آن چه دیدگاهی دارد؟
حقیقت مرگ یک امر مسلّم است که در قرآن از آن بسیار یاد شده و خدای متعال به ما وعده داده است، این اتفاق برای همه ما میافتد و راه فراری از آن برای هیچ کس وجود ندارد. دقت در قرآن این مسئله را روشن میکند که یکی از هشدارهای مهم خداوند به انسان توجه به «مرگ» است.
«کل نفس ذائقة الموت» حقیقت مرگ را برای همه جانداران آشکار میکند که همه چشنده مرگ هستند. انسان پس از مرگ نابود و فانی نمیشود، بلکه به حیات ابدی میرسد. مرگ یک سنت همگانی است و حیات دنیوی برای هیچ کس ابدی نبوده و نخواهد بود و تنها ذات خداوند است که باقی است. طبق این آیه، سرانجام همه موجودات عاقل و ذی شعور زمین، مرگ است و آخرت، دنیای پس از دنیای این جهانی آنهاست. حیات پس از مرگ از نعمتهایی است که خداوند به ما عنایت کرده است، ولی ما ازآن گریزانیم. از ابوذر غفاری پرسیدند: چرا ما از مرگ هراسانیم؟ گفت: مَثَل شما مَثَل کسی است که آبادی برای خود درست کرده و بخواهند او را از آبادی جدا کرده و به یک خرابه ببرند؛ حکایت شما این است که شما دنیای خود را آباد کردید و آخرت خود را خراب کردید، بنابراین وقتی از مرگ و سفرآخرت سخن به میان میآید، دچار ترس و هراس میشوید. درحالی که مرگ لطف خدا به بندگان است، زیرا اگر خداوند بخواهد پاداش اعمال بندگان را در همین دنیا به آنها بدهد، هرگز ممکن نخواهد شد. عکس این موضوع هم مطرح است؛ انسانهای جنایتکاری مانند صدام چگونه دراین دنیا مجازات میشد تا با گناهان و جنایات او برابری کند؟ بنابراین مرگ جایی است برای استحقاق اعمال خوب و بد انسان؛ در ادامه آیه آمده است: نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً وَ إِلَیْنا تُرْجَعُون، از این رو این دنیا مقدمه و امتحان است برای ذی المقدمه که همان سرای آخرت است. همه این دنیا بهانه است برای اینکه امتحان پس بدهیم: لَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیبْلُوَکُمْ أَیکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا.
آیا آن گونه که برخی روانشناسان میگویند، در آموزههای دینی هم مرگ و زندگی درمقابل هم قرار میگیرند؟
هرگز این گونه نیست؛ زیرا مرگ عدم نیست، مرگ زندگی پس از زندگی دیگری است و در مقابل حیات قرار ندارد. مرگ به حسب ظاهر عنوان مرگ را دارد، ولی زندگی دیگری است، زیرا در غیر این صورت زندگی در برزخ و بهشت و جهنم بی معنا بود. آنچه برخی روانشناسان میگویند، براساس انسان شناسی و هستی شناسی مادی است. بنا براین، مرگ هرگز در برابر زندگی قرار ندارد، بلکه زندگی دوم است که براساس وعده الهی برای انسان رخ میدهد. اندیشههای توحیدی نیز برهمین مبنا واقع شده و درآیات قرآن و روایات دینی به آن اشاره و وعده داده شده است. این تصور که مرگ موجب نابودی است، انسان را دچار استرس میکند. اما اگر انسان به این باور برسد که مرگ ادامه حیات دنیاست و هیچ وقفهای در حیات انسان رخ نمیدهد، دچارترس نخواهد شد. این باور در مورد شهیدان آشکارا بیان شده است؛ «احیاء عند ربهم یرزقون» این واقعیت قرآنی درباره خانواده برخی شهدا رخ داده است و خانواده شهدایی هستند که میگویند آنها با ما زندگی میکنند و در متن زندگی ما حضور دارند. این وقایع نشان میدهد آنها با مرگ نابود نشدهاند.
توجهی که ادیان و فرهنگها به مسئله مرگ دارند و مراسم و سنتهای موجود نشان دهنده این است که مواجهه انسان با مرگ آسان نبوده است. دیدگاه دین اسلام درباره این سنن و آداب چیست و چه سیری به ما نشان میدهد؟
در باور پیروان ادیان و مکاتب غیرتوحیدی، «مرگ» برابر است با نابودی. اما در اندیشه توحیدی ما مرگ مقدمهای برای رسیدن به حیات ابدی است؛ الدنیا مزرعه الاخره.
دنیا مقدمهای برای آخرت است و ارتباط هیچ مقدمهای با ذی المقدمه قطع نمیشود وگرنه مقدمه معنا ندارد. در اندیشه توحیدی، ما برای مواجهه با مرگ دستورعمل هایی داریم که زندگی براساس فطرت، عدالت، دوری از رذایل اخلاقی و بدیها و یاد مرگ ما را از نابودی رهانیده و برای حیات ابدی آماده میسازد. یاد مرگ یکی از نکات کلیدی است که در روایات معصومین(ع) آمده است که اگر شخصی در روز ۱۷ مرتبه از مرگ یادکند از ظلمت خود را رهانیده و در بستر عدالت و حقیقت گام برمیدارد، نتیجه چنین باوری حیات ابدی در آرامش است. اگر یاد مرگ در جامعه و فرهنگ عمومی ما نهادینه شود، ما هیچ گرفتاری و مشکل و معضل امنیتی، قضایی و خانوادگی نداریم. پیامبر اکرم(ص) فرمود: هرگاه من چشمانم را بر هم میگذارم یقین ندارم پلکهای من به هم میرسند و مرگ، من را در مییابد یا نه؟ و هنگامی که راه میروم یقین ندارم گامهای من به زمین میرسد یا نه؟ عزرائیل مرا قبض روح میکند یا نه؟
با اینکه در اندیشه شیعی ما، توجه به مرگ بسیار توصیه شده، اما هرگز به معنای انزوا و گوشه نشینی نیست، بلکه یاد مرگ به دلیل قدرت بازدارندگی که دارد و مانند ترمزی انسان را از حرکت در جاده گناه باز میدارد، توصیه شده است. از همین رو، بزرگان دینی ما همواره آماده مرگ بودهاند. به ما توصیه شده مستحب است کفن را پیش از مرگ تهیه کنیم و دوشنبه و پنجشنبه و جمعه به یاد اموات باشیم، زیرا این واقعیتی است که برای همه ما رخ میدهد.
این درحالی است که در اندیشههای غیرتوحیدی و لائیک برای اینکه انسان به یاد مرگ نباشد، او را با مشغول کردن به امور دنیایی از یاد مرگ غافل میکنند.
شما از قدرت بازدارندگی مرگ در گذرگاههای گناه سخن گفتید. همچنین ما مرگ را یک تراژدی غم انگیز میبینیم که در نهایت به تنبّه انسان ختم میشود. با وجود این، در مواردی ما گرفتار برخی مسائل مادی حتی درباره گرامیداشت اموات میشویم. تضاد ایست در این ایستگاههای مادی با فلسفه مرگ چگونه قابل جمع است؟
هرگز قابل جمع نیست. ببینید ما یک آداب و رسوم داریم، یک سنتهای عوامانه و یکسری رویکردهای دینی داریم. این رویکردهای به اصطلاح لاکچری که در مراسم تشییع، تدفین و ختم اتفاق میافتد، هرگز با فلسفه مرگ همخوانی ندارد. به عنوان مثال خانمها در برخی مراسم ختم با آرایش شبیه مراسم عروسی یا فشن شو حاضر میشوند. این نشان دهنده این است که آنها آگاهی و ظرفیت حضور در مراسم ختم را ندارند. این درحالی است که شرکت در مراسم تشییع و تدفین و ختم برای یادآوری مرگ است و کسی که با این هیبت حاضر میشود، به دنیای پس از مرگ اعتقادی ندارد. مرگ باید تنبّه بیاورد نه اینکه میدانی برای ماراتن زندگی لاکچری در ایستگاه آخر باشد. لاکچری بازی در تهیه قبر، سنگ قبر، دسته گلهای گران قیمت و حتی پذیرایی، ما را از حقیقت مرگ دور میکند، اینها وسیله برای نمایش «مرگ لاکچری» است نه آگاهی ذهن از دنیای پس از مرگ. این یک زنگ خطر برای ماست.
اهمیت دادن به مراسم لاکچری مرگ و رسوخ آن از طبقات مرفه به طبقات دیگر جامعه چه آسیب هایی برای جامعه دارد؟
وظیفه خطبا و نخبگان جامعه است که مردم را به سوی رهایی از این غفلتها سوق بدهند و اندیشیدن درباره مرگ را نهادینه کنند. اما متأسفانه جامعه ما دچار تشتت فرهنگی شده و این موجب شده ما رویکرد واحدی درباره مسائل دینی نداشته باشیم. صدا و سیما مروج تجمل گرایی شده و از رسالت اصلی خود دور شده و متأسفانه شبکههای مروج بی دینی نظیر «فارسی وان» فعالند.
بنابراین، رسانه ملی باید کاری کند که مردم از مرگ نترسند، بلکه مانند زمان دفاع مقدس از روحیه گناه گریزی برخوردار شوند. دور شدن جامعه از فرهنگ شیعی سبب شده مردم از مرگ و اندیشیدن درباره آن بترسند و همه با سرعت به سمت سودمحوری و اندیشه سرمایه داری حرکت کنند و تا زمانی که فرهنگ ما به سمت دنیا محوری حرکت کند نمیتوان انتظار داشت با پدیده هایی مانند «مرگ لاکچری» مواجه نشویم.
خبرنگار: طیبه مروت
نظر شما