تحولات منطقه

۲۸ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۹
کد خبر: ۵۸۹۱۴۹

با اینکه بیشتر وزیران و وکیلان کنونی ادعا می‌کنند ریشه در طبقات مستضعف و کم‌درآمد و محروم داشته و خوی اعیانی و اشرافی ندارند، اما نمی‌دانم چرا خلاف گفته‌هایشان از کردارشان مشهود می‌افتد و بیشتر حضرات تجمل‌گرایی و با حشمت و ابهت زرورقی نشستن و برخاستن را دوست می‌دارند.

زمان مطالعه: ۴ دقیقه

قدس آنلاین-با اینکه بیشتر وزیران و وکیلان کنونی ادعا می‌کنند ریشه در طبقات مستضعف و کم‌درآمد و محروم داشته و خوی اعیانی و اشرافی ندارند، اما نمی‌دانم چرا خلاف گفته‌هایشان از کردارشان مشهود می‌افتد و بیشتر حضرات تجمل‌گرایی و با حشمت و ابهت زرورقی نشستن و برخاستن را دوست می‌دارند.

در زمان آغاز سلطنت ناصرالدین شاه اطراف او را یک عده از رجال و مستوفیان و دیوان سالاران باقی مانده از عصر فتحعلی شاه و محمدشاه احاطه کرده بودند و رجال سالخورده و مجرب اطرافش کم نبودند.

به مرور آنان از دنیا رفتند و کم‌کم نوبت جوانان کم‌تجربه که ادوار نیابت سلطنت عباس میرزای شجاع مدبر میهن دوست و رجالی چون میرزا عیسی قائم مقام و میرزا ابوالقاسم قائم مقام ثانی و میرزا تقی خان امیرکبیر و میرزا محمدخان سپهسالار و شاهزاده سلطان مراد میرزا حسام السلطنه فاتح هرات و شاهزاده فرهاد میرزا معتمدالدوله را ندیده و درک نکرده بودند، رسید و مملکت بتدریج خالی از سیاست پیشگان مجرب شد.

در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه، محمد حسن خان اعتمادالسلطنه افسوس می‌خورد که به جای آن رجال قدیمی اهل ادب و حکمت که بعضی به زبان‌های فرانسوی و انگلیسی نیز مسلط بودند، چرا امثال ملیجک و مردک و زردک و موچول خان زیندار باشی دور شاه را گرفته‌اند.

زمانی که مظفرالدین شاه بر سر کار آمد (۱۲۷۵هـ. ش)، نوبت به روزگار جوانان بی‌تجربه لوس رسید که تنها هنرشان چاپلوسی و مداحی از شاه و زد و بند و دریافت رشوه و حق حساب از خارجیان بود.

در اوضاع و احوال کنونی وضع عجیبی پیش آمده است. روزنامه‌ای گزارش داده بیشتر معاونان و مدیران عامل و مدیران کل وزارت نفت بازنشستگان دوباره به دولت عودت داده شده هستند و این وزارتخانه پیرترین مدیران را دارد.

در دوران قبل و پس از جنگ دوم جهانی سیاستمداران سالخورده مجرب استثنایی به مشاغل مهم در ممالک دیگر جهان دعوت می‌شدند؛ مانند روزولت و ترومن و آیزنهاور در آمریکا و چرچیل و اتلی در انگلستان، در فرانسه ونسان اوریول رئیس جمهوری پیر بود و دوگل هم که در سال ۱۹۵۹ زمام امور جمهوری پنجم فرانسه را به دست گرفت پیرمرد سالخورده‌ای بود که قبل از دهه ۱۹۷۰ از دنیا رفت.

همینطور مک آرتور به قدری پیر بود که وقتی در جریان جنگ کره پیشنهاد بمباران چین حامی کره شمالی را داد، ترومن او را عزل و بازنشسته کرد.

در دوران رضاشاه، کابینه متشکل از پیران مجرب عصر قاجار بود زیرا تعداد دانش آموختگان جوان زیاد نبود و دولت ناچار بود از همان دولتمردان عصر قاجاری استفاده کند، حکیم الملک میرزا ابراهیم خان، خدمات خود را از دربار مظفرالدین شاه آغاز کرد و وقتی در سال ۱۳۳۸ فوت کرد (آن زمان هنوز سناتور بود) می‌گفتند او عمر نوح دارد و حتی ناپلئون را ملاقات کرده است و جراید نام لحیم الملک بر او نهاده بودند. صدرالاشراف هم عمری دراز از عصر ناصرالدین شاه تا آن زمان کرده بود.

 دولت کنونی عشق وافری به پیران که حتی در جلسات هیئت دولت و مجلس چرت مطبوع قیلوله و پس از ناهار می‌زنند، دارد.

یکدفعه از دیگر سو می‌بینید به قدری افراد جوان کم تجربه به مشاغل مختلف می‌گمارد که فرمانداری مانند فرماندار گلپایگان درصدد تنبیه خبرنگاری با استفاده از فنون کاراته برمی‌آید و آن دیگری شخص دیگری را در جلسه آزمون به جای خود می‌فرستد و یک معاون استاندار در روز روشن تقلب می‌کند و در جلسه امتحان دانشگاهی حاضر نشده بدل اعزام می‌دارد.

پیری و سالخوردگی گریبانگیر همه می‌شود و بازنشسته شدن ننگ نیست؛ ولی شاغل بودن، هم پُست و مزایای مالی، هم دفترکار و هم منشی، هم اتومبیل با راننده دارد و هم می‌توان رانت خواری کرد و رانت را به دوستان داد.

 چندی پیش دیدم سفیر ایران در لندن سطوری سیاه کرده که اوضاع و احوال گربه موش گیر وزارت خارجه انگلیس در خیابان وایت هال بر چه منوال است و تاکنون چند موش گرفته است!؟

در دوران تصدی وزارت امور خارجه مرحوم محمد ساعد مراغه‌ای؛ دختر او یک گربه شنگول زیبا داشت که محل زندگی‌اش کریدور طبقه سوم وزارت امور خارجه بود، زیرا ساعد نمی‌خواست خانه‌اش در تهران را که اجاره داده بود از مستأجر پس بگیرد و به خرج وزارت خارجه در طبقه سوم زندگی می‌کرد. این گربه گاهی زاد و ولد می‌کرد. خبرنگاران هم گاهی به سراغ سرایدار وزارت امور خارجه می‌رفتند و از او می‌پرسیدند در کریدورها چه خبر؟ او هم جواب می‌داد اتفاقی نیفتاده فقط پیشی خانم چند توله گربه خوشگل زاییده است.

حالا هم کسی نیست از جناب سفیر ایران در لندن بپرسد با این همه دغدغه، این خبر مهمی بود که در توییتر خود می‌گذاری و مخابره می‌کنی!؟

آنچه طی این پنج سال که از دولت یازدهم و دوازدهم می‌گذرد با توجه به تجارب عدیده زندگی اجتماعی و روزنامه نگاریم آنچه به من اثبات شده چند موضوع است:

۱- برخی از آن‌ها اشتیاق وافری به اشرافیگری و زندگی اعیانی، دوری گزینی از مردم در این گروه مدعی اصلاح طلبی و دولتمداری شعله می‌کشد که هر اندازه تظاهر به مردمی بودن می‌کنند، اما آن بارقه رفاه طلبی، موقعیت اندوزی خود را نشان می‌دهد.

۲- عده‌ای از آن‌ها عشق عجیبی به غرب و تمدن آن دارند. البته من و امثال من هم دنیای پیشرفت و ترقی و تجدد و اختراعات و اکتشافات را دوست داریم، ولی ایرانیگری خودمان را بر آن ترجیح می‌دهیم. اینان واله و شیدای مدرنیزم غربی هستند.

۳- عده‌ای از آن‌ها چون به دستاویزهای مختلف به سفرهای آمریکا و اروپا می‌روند گالوپی فکر می‌کنند یعنی یونیورسالیست هستند. زندگی در ایران یا آنجا برایشان فرق نمی‌کند. در درون دید تحقیرآمیزی به هم میهنان خود دارند. زندگی در آمریکا و کانادا و اروپا را بر زندگی در ایران ترجیح می‌دهند؛ مانند احمدشاه قاجار که می‌گفت یک روز زندگی در پاریس، ونیز و سن رمو را بر صد سال زندگی در ایران ترجیح می‌دهم.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.