به گزارش قدس آنلاین، هرچند حواشی پر تنش دوران صدارت علی جنتی دیپلمات و صالحی امیری امنیتی با آمدن سید عباس صالحی به طور جدی فروکش کرد اما رکود فرهنگی کشور که از ابتدای دولت یازدهم آغاز شده کماکان ادامه دارد و این رکود در بسیاری از موارد با یک پسرفت جدی هم همراه بوده است. قطعا بهترین فرد برای ارزیابی حدود پنج سال عملکرد دولت تدبیر در زمینه فرهنگ، شخصی است که برای چهارسال عهده دار بالاترین مسئولیت در این زمینه یعنی وزارت ارشاد بوده است. جدای از این موضوع به دو دلیل حواشی فتنه و رفتار برخی هنرمندان و همچنین پیدایش سلیقه ها و زاویه های احمدی نژاد در دوران مسئولیت حسینی، بر اهمیت این گفت و گو می افزود. از دکتر حسینی درخواست کردیم تا فرصتی را در اختیار ما بگذارند تا میزبان ایشان برای گپ و گفتی در دفتر جهان نیوز باشیم. بخشی از ناگفته های شنیدنی ایشان به خواست خودشان و به رسم امانت پیش ما باقی ماند. سید محمد حسینی دانش آموخته دانشگاه امام صادق(ع)، نماینده مجلس پنجم و از مدیران صدا و سیما بوده است. در دولت نهم قائم مقام وزیر علوم و رئیس دانشگاه پیام نور بود که با آغاز دولت دهم و با قبول پیشنهادی وزارت ارشاد و رای اعتماد مجلس هشتم توانست بر صندلی مسئولیتی تکیه زند که روزی در مجلس پنجم به دنبال استیضاح وزیر همین وزارتخانه یعنی عطاءالله مهاجرانی بود. در ادامه مشروح گفت و گوی ما با وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی که این روزها با نام دبیر کانون دانشگاهیان ایران اسلامی فعالیت می کند را خواهید خواند:
عملکرد پنج ساله دولت فعلی در زمینه فرهنگ که سه وزیر را هم تجربه کرد، چطور ارزیابی می کنید؟
حسینی: وزارت ارشاد سه وظیفه اصلی دارد حمایت، هدایت و نظارت. یعنی این سه وظیفه را باید انجام بدهد، در کارهای فرهنگی و هنری سرمایه گذاری و از تولیدات مناسب حمایت کند و آنها را در اختیار مردم قرار دهد. ما در یک حکومت لاییک زندگی نمی کنیم که بگوییم هیچ جهت گیری و اولویتی نداریم و شعارمان هنر برای هنر است! از نگاه ما هنر باید در خدمت اهداف متعالی نظام باشد. پس وظایفی که دولت و وزارت ارشاد دارد مساله جهت گیری ها و اولویت بندی ها است که باید مشخص شود. مثلا در فیلم های سینمایی، تحکیم خانواده برای ما اصل است؛ پرداختن به رویدادهای تاریخ صدر اسلام و تاریخ معاصر، مشاهیر، مفاخر، شهدا و موضوع مقاومت از اولویت برخورداراست.
باید اولویت بندی ها و جهت دهی ها مشخص بشود و بعد هم نظارت جدی گرفته شود. به هر حال در همه جای دنیا نظارت مورد توجه هست، منحصر به ما نیست. همه جای دنیا حتی در کشورهای اروپایی دستگاه نظارتی حساب شده ای دارند. به طور مثال یک معیار و خط قرمز ترویج مواد مخدر است یا حتی برای خشونت یک حدی قائل هستند. پس نظارت در همه جای دنیا مهم است. اما در ابتدای دولت یازدهم بحث هایی که رییس جمهور مطرح کرد نشان می داد که اعتقاد راسخی به این مقوله وجود ندارد. آقای روحانی اظهار کرد که مردم خودشان نظارت و فیلتر می کنند! انگار که هیچ مسئولیتی متوجه دولت نیست. یا با قیافه حق به جانب گفت ما نمی توانیم به اجبار مردم را به بهشت ببریم، که به ظاهر حرف درستی است که نتیجه نادرستی از آن گرفته شد. یعنی ما مقدمات هدایت را فراهم نمی کنیم، کاری نداریم خود مردم انتخاب می کنند، یا مدعی شد هنر ارزشی و غیر ارزشی نداریم، یعنی وظیفه ای در قبال هنرمندان متعهد و حمایت از آثار هنری ارزشمدار نداریم!
اینکه می فرمایید برای دولت فرهنگ اولویت ندارد، این تیپ مدیریتی دولت است. آدم های امنیتی آمدند، بیش از آنکه فرهنگ برایشان اولویت داشته باشد رویکردهای کلان دولت آنها را به سمتی برده که فرهنگ مشکل داشته است. فرهنگ در ملاحظات درگیر نمی شود؟
حسینی: خود آقای روحانی اصلا چهره فرهنگی نیست بلکه روحیه و سابقه کاری اش از وی چهره ای امنیتی سیاسی ساخته است. حلقه اول یاران و مشاورانش هم غالبا صبغه اطلاعاتی امنیتی دارند. یکی از دلایلی که در این دولت به فرهنگ اهمیت داده نمی شود همین نگاه است. به طور مثال شورای عالی سینما در دولت دهم شکل گرفت که مثل دیگر شوراهای عالی ریاستش با رئیس جمهور بود. اعضای شورا هم هنرمندان و سینماگران و مدیران ارشد فرهنگی بودند. این جلسات منظم با حضور رییس جمهور برگزار می شد. هر زمان که درخواست جلسه می کردیم ظرف یک هفته وقت داده می شد، یعنی رئیس جمهور به مقوله فرهنگ اهمیت می داد ولی در دولت یازدهم هرماه به ماه بعدی و بعد هر فصل به فصل بعدی موکول کردند و هرسال به سال بعد و پس از سه سال سه ماه اول که دیدند روحانی وقت نمی دهد برای تشکیل جلسه، صورت مسئله را پاک کردند و کلا شورای عالی سینما را منحل کردند تا در معرض سوال خبرنگاران و سینماگران قرار نگیرند!
پس الان شورای عالی سینما نداریم؟
حسینی: نه، شورا را منحل کردند.
حتی آقای روحانی یک جلسه هم شرکت نکرد؟
حسینی: نه حتی یک جلسه تشریفاتی هم تشکیل نداد، البته از رئیس جمهوری که به اعضای کابینه اش که مرتب نیاز دارند وقت ملاقات نمی دهد. تعطیل کردن چنین شوراهایی دور از انتظار نیست. به هرحال مصوبات شورای عالی سینما به منزله مصوبات دولت بود با این تفاوت اساسی که در دولت وزیر ارشاد یک نفر است و بقیه وزرا چه بسا با یشنهادات فرهنگی همراهی نکنند بلکه مخالفت هم بکنند و کار تصویب را با مشکل مواجه سازند اما در یک شورایعالی، رییس جمهور با یک نفر از معاونانش حضور داشتند و بقیه اعضاء مدیران فرهنگی و سینما گران بودند و با توضیحات آنان پیشنهادات سریعتر تصویب می شد، این یک فرصت مغتنم و نقطه قوت برای سینما بودکه به تاریخ و طاق نسیان سپرده شد!
مثال دیگر نقشه مهندسی فرهنگی کشور است که با تاکید و اهتمام حضرت آقا تدوین و تصویب شد. در اواخر سال ۹۱ در شورای عالی انقلاب فرهنگی نهایی و درسال۹۲ یعنی اواخر دولت دهم ابلاغ شد. پس در آغاز کار دولت یازدهم همه چیز آماده و تدوین شده بود. در نقشه مهندسی ۱۳راهبرد کلان و ده ها اقدام ملی مشخص شده که بایستی به همه آنها عمل می شد اما حتی یک جلسه در طول دولت یازدهم و بعد هم در دولت دوازدهم به مدیریت رئیس جمهور یا معاون اول برای پیاده شدن نقشه مهندسی فرهنگی کشور تشکیل نشد و نقشه به بایگانی سپرده شد. این ها دلایل و شواهدی است که نشان می دهد فرهنگ وهنراصلا اهمیتی برایشان ندارد. درحالی که ما در دولت دهم در دور سوم سفرها کار گروه فرهنگ و هنر را در تمام استان ها با حضور شخص رییس جمهور برگزار کردیم ممکن بود جلسات دولت با معاون رییس جمهوری برگزار می شد ولی خود رییس جمهوری در همه جلسات کارگروه شرکت می کرد تصمیم گرفته می شد مثلا جشنواره خلیج فارس در بندرعباس برگزار بشود یا جایگاه جشنواره امام رضا(ع) ارتقا پیدا بکند نه اینکه دبیرخانه آن زیر مجموعه ارشاد خراسان رضوی باشد. براین مبنا جشنواره تبدیل به بنیاد بین المللی و هنری فرهنگی امام رضا(ع) شد. در سفرها توجه به هنرمندان استانی بود که در گذشته کمتر مورد حمایت قرارگرفته بودند. مثلا می گفتیم به جای این که به ۱۰ گروه تئاتر شناخته شده در تهران کمک کنیم ما به ۱۰۰ گروه در سطح کشور کمک بکنیم یعنی دایره کار را وسیع کنیم. در صندوق حمایت از هنرمندان به جای اینکه فقط افراد معروف عضو باشند هنرمندان شهرستانی هم عضو شوند و دامنه کار وسیع بشود. البته شهرستانی ها معمولا صدایشان به جایی نمی رسد اما چهره های مشهور ساکن در تهران همین که موضعی می گیرند بازتاب وسیعی پیدا می کند.
موسسه هنرمندان پیشکسوت را راه اندازی کردیم الحمدالله نتوانستند آن را تعطیل کنند. درحوزه های مختلف اقدامات اساسی راپایه گذاری و ریل گذاری کردیم که البته بعضی از آنها تعطیل و یاکم فروغ شده است. در زیرساخت ها گامهای بلندی برداشته شد. در دولت یازدهم چقدر اینها کار کردند؟ حتی موردی داشیتم که ۸۵ درصد کار انجام شده بود ۱۵درصد مانده بود که به نتیجه نرساندند و رها کردند.
می توانید مصداقی بفرمایید؟
حسینی: یک نمونه مجموعه تالارها در کرمان است. البته در هشت استان احداث تالار های ۱۰۰۰ نفره یا۵۰۰ نفره را شروع کرده بودیم که امکان برگزاری برنامه ها و جشنواره ها در در سطح ملی و بین المللی آنجا باشد، با ۱۴ هزار متر مربع فضا، با امکانات کامل که مع الاسف همه این پروژه ها کلا متوقف شد و نشان می دهد که اهمیتی به شهرستان و استان ها داده نمی شود. وقتی می خواستیم از یک شخصیتی تجلیل کنیم مثلا از استاد سبزواری در زمان حیاتش در دانشگاه حکیم سبزواری شهرستان سبزوار حداقل ۱۰۰تا ۲۰۰ میلیون تومان کمک می کردیم چند میلیارد به استان ها کمک می کردیم که در شهرستان ها برنامه داشته باشند، خودشان نمایشگاه و مراسم تجلیل و تکریم داشته باشند الان به یک شهرستانی می روم، رییس ارشاد شهرستان می گوید برای کل سال پنج میلیون تومان! به ما دادند با پنج میلیون تومان چه کاری می شود کرد در تهران توجهی نیست فقط اسمش هست یک حقوقی می گیرند و در آنجا حضور دارند. اینها نشان می دهد که فرهنگ
سریال حضرت موسی چند سال است زمین مانده است ما توقع داریم که صدا و سیما فعال تر عمل کند اگر نمی تواند از لحاظ مالی مشکل دارد از جاهای دیگر کمک بخواهد آنها بیایند کمک کنند.
اولویت نیست پس بخش حمایت، هدایت و نظارت کمی تا قسمتی تعطیل است.
مضمون برخی فیلم ها، تئاتر، موسیقی و کتاب موید این موضوع است. ضوابط نشر کتاب مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در فروردین سال ۸۹ است. در این مجموعه مرزهای اعتقادی، منافع ملی و... به روشنی معلوم شده است ولی در عمل بعضا رعایت نمی شود. یعنی کتاب منتشر می شود با محتوای تحریف تاریخ، تعریف و تمجید دربار رژیم پهلوی. معاندان و براندازان خارج از کشور در تهران کتابشان با وکیل مدافعی ارشاد منتشر می شود. در بحث حمایت، هدایت و نظارت نه اعتقادی وجود دارد و نه اقدام جدی صورت می گیرد هست. یک سری کارهای روزمره و کلیشه ای انجام می شود.
دولت چهره فرهنگی قابل اتکایی در درون خودش دارد؟
حسینی: نه، وجه غالب آقای جنتی سیاسی و دیپلمات بودن ایشان بود. بعد هم یک مسئولیت اقتصادی در حوزه بین الملل پیداکرد. البته در دهه ۷۰ مدتی در بخش بین الملل ارشاد هم مسئولیت داشت. آقای صالحی امیری هم یک عنصر امنیتی بود که قبل از آشنایی با بخش های متنوع ارشاد کنار گذارده شد.
لطفا به برخی اقدامات و خط مشی های دوران مسئولیت در ارشاد هم اشاره کنید.
حسینی: هفته های فرهنگی که در خارج از کشور برپا می کردیم از جمله در قطر، ترکیه، آذربایجان و تاجیکستان سعی می کردیم فعالان فرهنگی و هنری استان های همجوار استفاده کنیم، مثلا اگر برنامه در قطر بود هنرمندان بوشهر را مشارکت می دادیم. برای جمهوری آذربایجان از استانهای اردبیل و آذربایجان شرکت می کردند یا برای هفته فرهنگی در ترکمنستان از ارباب فرهنگ و هنر خراسان شمالی کمک می گرفتیم، یعنی به هنرمندان شهرستانی بها می دادیم. این طور نبود که فقط هنرمندان تهرانی در هر برنامه مهم داخل و خارجی حضور داشته باشند. یک نمونه دیگر از اقدامات این بودکه هفته های فرهنگ و هنر استان های کشور در تهران را راه اندازی کردیم یک به یک استان ها می آمدند در فرهنگسرای نیاوران، خانه هنرمندان، برج آزادی و دیگر مراکز فرهنگی و برنامه های متنوع و جذابی ارائه می کردند، این برای تهرانی ها جالب بود و برای شهرستانی ها هم تشویق مناسبی تلقی می شد. از این نمونه ها بسیار داریم. افتتاح مجمتع های فرهنگی هنری در شهرستانها داشتیم. در دزفول برای احداث یک مجتمع می خواستیم کلنگ بزنیم یک نفر از بین جمعیت بلند گفت آقا چند بار این جا کلنگ می زنند بعد بچه های صدا و سیما میکروفن را جلو بنده گرفتند و گفتند قبلا کلنگ زده شده، پاسخم این بود من که اطلاع نداشتم، هر مدیری قبلا کلنگ زده و اقدام نکرده باید جوابگو باشد ولی بنده این اطمینان را می دهم کلنگی که می زنم ضمانت اجرایی دارد. یک سال و سه ماه بعد رفتیم همان مجموعه را افتتاح کردیم چقدر مردم خوشحال بودند!
بیش از ۲۵۰ سفر شهرستانی و استانی داشتیم. در طی آن چهار سال هر هفته در شهرستان ها برنامه داشتیم به گونه ای که مصداق کثیرالسفر شده بودیم و در سفر هم نماز را کامل می خواندیم. می گفتیم مسئول کشوری هستیم نه صرفا تهران و ستاد وزارت خانه.
نمونه دیگر از فعالیت های مفید تاسیس معاونت قرآنی بود به منظور اینکه هنرمندان با مضامین قرآنی آشنا شوند و با الهام از قرآن آثار هنری ارزشمند تولید کنند. بالغ بر۲۰جشنواره قرآنی درحوزه فیلم، مستند، پویانمایی و... تعریف کرده و مقدمات را فراهم کردیم. تعدادی هم برگزار کردیم. مع الاسف در دولت یازدهم یکی بعد از دیگری تعطیل شدند و به برگزاری نمایشگاه قرآن اکتفا کردند.
به طور مثال جشنواره خلیج فارس را برای چه راه اندازی کردیم؟ اصلا سوژه خلیج فارس همه ایرانیان را در کنار هم قرار می داد حتی برای ایرانیان خلیج فارس اهمیت دارد ما سعی می کردیم در این جشنواره رییس جمهور و سایر مسئولان کشوری حضور پیداکنند و بهای کافی داده شود که آن هم درحال حاضر رونق گذشته را ندارد.
در هر شهرستان بررسی می کردیم چه ظرفیتی وجود دارد با آن مزیت و ظرفیت یک کار ملی برایش تعریف می کردیم مثلا در استان قزوین خوشنویسی جایگاه خاصی داشت لذا به برنامه های خوشنویسی اهمیت بیشتری داده شد.
شما می فرمایید دولت عملا به یک سری صحبت ها اعتقادی ندارد. از عمر این دولت هم حداقل سه سال باقی مانده است. بالاترین نهاد فرهنگی کشور هم شورای عالی انقلاب فرهنگی است رییسش هم آقای روحانی است. چه کار می توان کرد؟
حسینی: محورهایی که رهبر انقلاب مطرح کردند باید به عنوان مطالبه جدی مطرح شوند. مثلا فرض ایشان بارها فرمودند که از نیروهای مومن و متعهد در حوزه فرهنگ و هنر حمایت بشود این رهنمود باید یک مطالبه جدی شود که دستگاهها نیروهای متعهد را حمایت کنند، چه بسا مدیران دولتی علاقه ای نداشته باشند بلکه بخواهند از کسانی حمایت کنند که با مبانی اسلامی و انقلابی فاصله دارند. ما می توانیم فضایی ایجاد کنیم حتی اگر مطابق میلشان هم نیست ناچار باشند به نیروهای انقلابی و آثارشان توجه کنند. مانع میدان دادن به کسانی شویم که مروج فرهنگ و سبک زندگی غربی هستند. مثلا در ۹ دی امسال می خواستند فیلم"من عصبانی نیستم" را اکران کنند که اعتراضاتی صورت گرفت و مجبور به عقب نشینی شدند.
یعنی تا پایان دولت در موضع پدافندی باید قرار بگیریم و هر کاری را با یک جو رسانه ای پیش بریم تا عقب نشینی کنند؟
حسینی: نه این می شود پدافند. اما حضرت آقا روی فعالیت های آفندی و ایجابی هم تاکید داشتند. یک سری نهادها مثل حوزه هنری و سازمان اوج از توان و امکانات قابل قبولی برخوردارند. باید تولیدات مناسب و جذاب را افزایش دهند. هنرمند کم نداریم باید از اینها استفاده بشود. به جایی که در سال سه یا چهار فیلم مطرح ساخته شود، حمایت شود که این تعداد حداقل به بالای ۱۰ فیلم ارزشمند برسد. وقتی بتوانیم آثار مناسب تولید بکنیم اینها فضا را در اختیار می گیرد و به فیلم های سطحی و نامناسب مجال مانور نمی دهد. در عین حال که از دولت مطالبه می کنیم، بپذیریم که برخی ضعف ها را داریم کم کاری هایی داریم. برخی دستگاه های عریض و طویل اقتصادی داریم که جزو نهادهای حاکمیتی هستند مثل بنیاد مستضعفان از تولید آثار فاخر حمایت کنند. یک بار بنیاد حمایت کرد فیلم ماندگار محمد رسول الله(ص) ساخته شد که آثار داخلی و خارجی داشت. یک بنگاه بزرگ اقتصادی در کنارش کارهای فرهنگی هم انجام دهد نه اینکه بگویند همان یک مورد بوده، تمام شد. الان سریال حضرت موسی چند سال است زمین مانده است ما توقع داریم که صدا و سیما فعال تر عمل کند اگر نمی تواند از لحاظ مالی مشکل دارد از جاهای دیگر کمک بخواهد آنها بیایند کمک کنند.
جهان: بخشی از انتقاد شما به نیروهای ارزشی بر می گردد؟
حسینی: در مرحله اول باید از دولت مطالبه کنیم حال اگر دولت کم کاری کرد، توجه نکرد، دیگر نهادها، موسسات و اهالی فرهنگ فعالتر شوند مانند دیگر حوزه ها، مثلا در سر پل ذهاب زلزله شده، حالا اگر دولت کوتاهی می کند آیا سپاه و ارتش دست روی دست بگذارند یا ستاد اجرایی، بنیاد مسکن یا دیگران بگویند ما کاری نکنیم وظیفه دولت است! بله وظیفه دولت است باید هم از دولت بخواهیم اما اگر انجام نداد نباید که کار روی زمین بماند. فرض کنیم در حادثه هواپیمای یاسوج اگر فقط به امید دولت می نشستند ممکن بود تا مدتها لاشه هواپیما و جعبه سیاه پیدا نشود ولی وقتی همه مشارکت کنند کارها باشتاب بیشتر و به نحو بهترانجام می شود.
با توجه به چهار سال مسئولیتان در وزارت ارشاد، جشنواره های فجر اعم از سینما و موسیقی را تا چه حد در مسیر انقلاب می دانید؟
حسینی: این سنت خوبی است که هر ساله فرصتی فراهم می شود که کارنامه فرهنگی و هنری در عرصه های مختلف مورد ارزیابی قرارگیرد. جشنواره ها ویترین یک ساله تولیدات در حوزه سینما، تئاتر، موسیقی و ... هستند. حال اگر برخی تولیدات با باورها و ارزش های اسلامی سازگار نیست باید اشکالات رابرطرف کنیم نه این که اسم جشنواره را عوض کنیم یا زمانش را تغییر دهیم و بعد عده ای خود را آزاد ببینند و هر اثری را که خواستند ارائه دهند!
این ایده ها مطرح شده؟
حسینی: برخی مطرح می کنند که چون جشنواره ها در تراز و زیبنده انقلاب نیستند پس به عنوان فجر نباشند. این ایده در واقع پاک کردن صورت مساله است، نه اتفاقا باید جشنواره ها در مناسبت های اسلامی و انقلابی برپاشود، تا هم دست اندرکاران و هم هنرمندان احساس مسئولیت بیشتری بکنند و با نظارت همگانی شاهد جشنواره درخور نظام باشیم.
مصداقا برای هدایت جشنواره در مسیر دلخواه انقلاب چه کار می توان کرد؟
حسینی: از اعتباراتی که در اختیار دستگاهها و نهادها هست اگر درست استفاده شود و شرط حمایت، تولید آثاری با مضامین مفید و موضوعات اولویت دار باشد می توان بر روند تولید اثرسازنده داشت. حمایت های دیگری هم وجود دارد مانند مجوزدادن، زمینه سازی برای معرفی فیلم، شرکت دادن درجشنواره ها که مع الاسف در مواردی نه تنها همکاری و حمایت لازم صورت نمی گیرد بلکه کارشکنی هم می شود. مثلا سال گدشته همکاری لازم برای حضور فیلم "امپراطور جهنم" که به موضوع مهم داعش پرداخته، دربخش اصلی جشنواره صورت نگرفت. در مورد فیلم "نفس" که مرتبط با دفاع مقدس بود هم مانع تراشی می کردند که با پیگیریهای فراوان سرانجام کوتاه آمدند.
همین که وزیر ارشاد یا معاون سینمایی پشت صحنه یک فیلم هنگام تصویربرداری شرکت می کنند تاثیر تبلیغی خاص خود را دارد. یا وقتی از
آقای احمدی نژاد در اواخر ریاست جمهوری بیشتر می خواست همه طرف ها و همه گروه ها از ایشان راضی باشند، دیگر کار چندانی به انجام وظایف شرعی و قانونی نداشت.
یک اثر هنری و فرهنگی طی مراسمی باحضور مسئولان رونمایی می شود بازتاب تبلیغی دارد. حمایت دیگر خرید محصولات است مثل خرید کتاب که وظیفه ارشاد و نهاد کتابخانه هاست و دیگر نهادها هم می توانند در خرید و در نتیجه ترویج کتاب های ارزنده مساعدت کنند.
بعضا مغلطه می کنند این همه دستگاه فرهنگی داریم چرا دولت باید پاسخگوی اشکالات باشد؟ آقای جنتی گفته بود وقت بودجه گرفتن همه ارگان ها به صف می شوند وقت گزارش دهی می گویند وزارت ارشاد بیاید گزارش بدهد؟
حسینی: بله ما نهادها و مراکز متعدد داریم اما گلوگاه ها دست وزارت ارشاد است. هر اجرای تئاتر و موسیقی، اعطای مجوز آلبوم موسیقی، ساخت و اکران فیلم و همچنین نظارتها در اختیار و وظیفه وزارت ارشاد است، لذا هرجا ایراد و اشکالی باشد نگاه ها متوجه ارشاد می شود.
از جهت فعالیتهای ایجابی فرهنگی بله همه نهادها، سازمان ها و مراکز فرهنگی باید کار بکنند و هم باید بپذیرند که کم کاری کرده اند اما بعد نظارتی بر عهده ارشاد است که باید به درستی وظیفه خودرا انجام دهد. همه حوزه های فرهنگی و هنری از جمله مطبوعات، کتاب، موسیقی، تئاتر، سینما و هنرهای تجسمی در حیطه دولت و ارشاد است. در خصوص نظارت، سازمان تبلیغات، حوزه هنری، شهرداری ها، حوزه های علمیه و... و. نقشی ندارند. اگر فیلم مسئله داری مانند ۵۰ کیلو آلبالو اکران می شود ارشاد باید جواب گو باشد. ارتباطی با دیگر نهادهای فرهنگی ندارد که آنها مواخذه شوند. بله در مورد فعالیت ها اگر فرض کنیم ۱۰یا۲۰ میلیارد در اختیار حوزه هنری است باید جواب بدهد بگوید این تولیدات را داشتیم.
سراغ معاونت مطبوعاتی برویم. وضعیت آزادی بیان در دولت آقای احمدی نژاد خصوصا در زمان مسئولیت شما چطور بود؟ بعضا از آن دوران به فضای خفقان یاد می کنند.
حسینی: به هیچ وجه این طور نبوده است. این ادعا مبنایی ندارد همه رسانه های چپ و راست کار خودشان را انجام می دادند و فعالیت می کردند. البته در یک مقطعی یعنی اول کار که در شرایط فتنه سال ۸۸ بودیم در آن دوره کوتاه اوضاع کشور اقتضا می کرد در بحث نظارت جدی تر باشیم. بقیه دستگاه ها هم در آن فضای ملتهب جدی تر برخورد می کردند تا شرایط به وضع عادی برگردد و کشور کمتر آسیب ببیند. بعضی نشریات، روزنامه ها و سایت ها در آن مقطع آتش بیار معرکه شده بودند و به آشوب و بلوا دامن می زدند. اصلا دولت را به رسمیت نمی شناختند، می گفتند دولت کودتا و کل نظام را زیر سوال می بردند. انتخابات را به عنوان اینکه تقلب شده به رسمیت نمی شناختند و خواهان برگزاری انتخابات مجدد بودند! به این رسانه ها تذکر داده می شد ولی معدودی از آنها تعمد داشتند و به استقبال برخورد می رفتند!
خاطرم هست آن موقع به آقای احمدی نژاد رییس جمهور نمی گفتند؟
حسینی: بله، حتی به نمایندگان و منتخبان مردم در سال ۹۰ می گفتند راه یافتگان به مجلس، یعنی این گونه القا می کردند که قانونی نیستند. معلوم است که به اینها تذکر داده می شود یا برخورد می شود یا حداقل حمایت نمی شوند و برایشان هورا نمی کشند. برخی از اینها مواضعشان با بی بی سی، صدای آمریکا، منافقین و سلطنت طلب ها نداشت، عقل سلیم حکم می کرد که تذکر داده شود و در صورت اصرار به کارشان با آنها برخورد شود البته به نظر می رسید که تعدادی از آنها به هر دلیل دوست داشتند که فعالیتشان متوقف شود!
متناسب با سوژه روز، فردی هم کاریکاتوری ارائه کرد که در فتنه بسیار فعال بود. ما تمام سوابق ایشان را داشتیم. این نبود که اتفاقی یک کاری شده یا بگوییم برداشت ما نادرست است، نه کاملا کارهای قبلیش معلوم بود که هدف دار بوده در مناسبت ها کاریکاتور را می گذارد. در هفته دفاع مقدس یکی از رزمندگان را گذاشته بود به جای پیشانی بند چشم بند گذاشته بود کاملا معلوم بود که این دفاع مقدس را زیر سوال می برد در همه جای دنیا به رزمندگانشان احترام می گذارند. تعداد قابل توجهی از نمایندگان هم به ما تذکر دادند که چرا واکنش نشان نمی دهیم. جلسه ۷ نفره هیات نظارت راتشکیل دادیم داشتیم. وقتی سوابق کاریکاتوریست را دیدند گفتند که باید برخورد صورت بگیرد. این برخورد انجام شد اما احمدی نژاد در یک مصاحبه تلویزیونی گفت با این تصمیم مخالف هست و ناخوشنودی خود را با صراحت اعلام کرد.
احمدی نژاد گفت من به وزیر ارشاد گفتم که نباید این کار را می کردید؟
حسینی: نه قبلش که احمدی نژاد نبود، نیویورک بود. بعد که ایشان آمدند گفتند که این کار درست نبود. البته ما روال قانونی را طی کرده بودیم.
استدلال احمدی نژاد چی بود؟
حسینی: ایشان از حدود سال ۹۰ یک مقدار نگاهش تغییر کرده بود و دیگر اعتقاد چندانی به نظارت نداشت! حتی در دیدار با اهالی تئاتر درجشنواره می گفت سخت گیری نکنید در حالی که سخت گیری وجود نداشت بلکه همکاران صرفا به ضوابط قانونی عمل می کردند. این ضوابط باید رعایت بشود در تئاتر درست نیست که حرکات جلف، کلمات رکیک، شوخیهای جنسی و تمسخر مبانی و ارزشهای اعتقادی صورت بگیرد. بعضا خانواده ها برای تماشای تئاتر شرکت می کنند به حرمت خانواده ها بایدخط قرمز آداب اجتماعی و اخلاقی رعایت شود. نمی توان اجازه داد هرچه خواستند بگویند. هنرمندان که می خواهند فرهنگ سازی کنند باید یک سر و گردن ازدیگران بالاتر باشند. فرهنگ جامعه را ارتقا بدهد نه اینکه آلودگی و بیان عبارات سخیف و مبذل موجب انحطاط شوند. ما می گفتیم ضوابط باید اجرا بشود بحث شخصی که نداریم، ما سلیقه فردی را قبول نداشتیم می گفتیم ضوابط را رعایت کنید. به هرحال آقای احمدی نژاد در اواخر ریاست جمهوری بیشتر می خواست همه طرف ها و همه گروه ها از ایشان راضی باشند، دیگر کار چندانی به انجام وظایف شرعی و قانونی نداشت. این نگرش موجب می شد که گاهی اوقات اصطکاک پیش بیاید و ایشان به مخالفت با تصمیمات و مواضع درست بپردازد!
یکی از وقایعی که در زمان وزارت شما رخ داد، بحث انحلال خانه سینما بود. جزئی تر اشاره می فرمایید؟
حسینی: خلاصه ماجورا این بود که اولین بار در شورای فرهنگ عمومی کشور مطرح شد که خانه سینما مجوز تاسیس خود را اوایل انقلاب از شورای فرهنگ عمومی کشور گرفته است. شورای فرهنگ عمومی یکی از شوراهای اقماری شورای عالی انقلاب فرهنگی است. در آغاز شورای فرهنگ عمومی اساسنامه خانه سینما را تصویب کرده بود بعد اساسنامه در چندین مرحله این تغییر کرده بود. بدون اینکه به مرجع تصویب کننده اطلاع داده باشند و روال قانونی را طی کنند. شما فرض کنید حزبی در وزارت کشور تاسیس می کنید بعد نمی توانید اساسنامه را تغییر بدهید، اگر می خواهید تغییر بدهید باید به وزارت کشور اطلاع بدهید. تغییرات متعددی را در طول زمان انجام داده بودند ولی به هیچ کس هم اطلاع نداده بودند. اولین بار آنجا درشورای فرهنگ عمومی این اعتراض صورت گرفت و خواهان برخورد قانونی با این تخلف شدند. از طرفی اداره کنندگان خانه توقع داشتند که حمایت مالی انجام بدهیم اما نظارت معنا و مفهومی نداشته باشد. درحالی که ما باید پاسخ گو باشیم وقتی که از بیت المال مبالغی در اختیار افراد و مراکز قرار می دهیم، باید بتوانیم نظارت داشته باشیم. علاوه برآن این مجموعه به جای کارهای صنفی و رفاهی برای اعضاء، تبدیل به محفلی سیاسی برای اهداف خاص شده بود و هر از چندی حساسیت هایی هم ایجاد می شد، از جمله جشن سینما که اینها گرفته بودند از هنرمندانی تجلیل کردند در سخنرانی هایشان که خارج از کشور علیه نظام کار می کنند و درصدد براندازی نظام هستند! ما می گفتیم شما باید چارچوب قانونی را رعایت کنید. تاکید ما این بود قانون معیار و فصل الخطاب باشد و صنوف به ثبت برسند. و انتخابات براساس روال قانونی انجام شود. بجای همکاری و پذیرش ضوابط مساله را سیاسی کردند یعنی به جای اینکه مقابل قانون و مقرراتی که هست تمکین کنند به جوسازی شروع کردند، برخی هم در رسانه ها حمایت سیاسی کردند، در حالی که مساله صنفی بود، مساله رعایت قانون بود ولی کاملا جهت گیری ها و بازتاب ها سیاسی شد. اگر واقعا نگاه صنفی داشتند این همه جنجال و هیاهو برپانمی شد. آیا به اندازه کمکی که ما به صندوق حمایت از هنرمندان کردیم اینها در طول این پنج سال حمایت کردند؟ حتی به اندازه نصف آن مبالغ حمایت کردند؟ و خلاصه بعد از سالها چه کار مهمی کردند؟ رفتند در وزارت کار صنوف سینمایی را به ثبت برسانند یعنی هنرمند را به عنوان کارگر تلقی کردند، البته کارگر مقام والایی دارد ولی وقتی می توان از طریق وزارت فرهنگ عمل کرد چه ضرورتی داشت که به سراغ وزارت کار بروند!؟
نگاه سیاسی بود؟ یعنی انی افراد چون با آقای احمدی نژاد و شخص شما همخوانی نداشتند، عملا به دنبال جنجال بودند؟
حسینی: اصلا در ماجرای فتنه ۸۸ مساله فراتر از دولت و وزارت ارشاد بود. با اصل نظام عده ای سرشاخ شده بودند. یک نمونه عرض کنم، وقتی می خواستیم درجه یک هنری به خانم هنرمندی بدهیم و به وی طی نامه ای اطلاع دادیم، قبل از اینکه به ما پاسخ بدهد نامه اش از بی بی سی سر در آورد، گفته بود اصلا حکومت را قبول ندارم، چون بعضی در قضیه فتنه فعال بودند یک موضع گیری های این چنینی هم داشتند. در ادامه همان واکنش ها این جنجال ها برپا می شد. می خواستند با دولت مقابله کنند و گرنه مساله صنفی باشد نیازی نیست این قدر جنجال درست شود.
در مورد بحث ممنوع الکاری برخی از بازیگران
سال اول که در اوج فتنه کار را شروع کردیم، عده ای در جشنواره ها شرکت نمی کردند و تحریم می کردند یا حتی روی سن جایزه می گرفتند و بلافاصله جایزه را به عنوان اعتراض روی زمین می گذاشتند.
اشاره کنید که می گویند "یک انتقاد کردیم ممنوع الکار شدیم".
حسینی: نه، کسی بخاطر کار هنری برایش محدودیت ایجاد نمی شد. البته مورد داشتیم که کارگردانی در فتنه فعال بود و قوه قضاییه برخورد کرده بود که به ما ارتباطی نداشت.
آقای پناهی منظورتان هست؟
حسینی: بله محدودشدن ایشان ارتباطی با ما نداشت، دستگاه قضایی برخورد کرده بود ولی مواردی به ما مراجعه می کردند که مشکلشان رابرطرف کنیم. برخی که مدیران ما را اصلا قبول نداشتند! از جمله کارگردانی آمده بود در آن ایام موضع گرفته بود، مصاحبه کرده بود، بعد هم گفت ممنوع الخروج شدم. ما گفتیم رفتی علیه نظام هر چه خواستی گفتی! گفت من احساساتی شدم تحت تاثیر جوسازی ها و شرایط قرار گرفتم، گفتم آن موقع احساساتی شدی حالا که شرایط عادی شده و گرد و غبار فتنه خوابیده یک مصاحبه بکن و جبران بکن، حرف ها را تعدیل کن، ما که نمی گوییم بیایید توبه نامه بنویسید، می گوییم که بیاید موضع ایجابی بگیرید کاری نداشته باشید. قبلا چی گفتید ما براساس موضع شما برویم صحبت کنیم. بالاخره کشور و نظام را که قبول داری، معاند که نیستی، خودت بشین یک متنی بنویس می دهیم به یک خبرگزاری کار بکند. ما نمی خواهیم به حیثیت شما لطمه وارد شود. تلاش ما بر این مبنا بود که حتی المقدور مشکل هنرمندان را حل کنیم. ما حتی بعضا مورد نقد فارس، جهان نیوز و دیگر رسانه های انقلاب قرارمی گرفتیم که چرا به کسی که در فتنه بوده جایزه دادید؟ البته بنای ما بر جذب حداکثری بود. به جز افراد معاند که حداکثر ۵ درصد بیشتر نبودند با بقیه سعی کردیم همراهی و مساعدت کنیم. سال اول که در اوج فتنه کار را شروع کردیم، عده ای در جشنواره ها شرکت نمی کردند و تحریم می کردند یا حتی روی سن جایزه می گرفتند و بلافاصله جایزه را به عنوان اعتراض روی زمین می گذاشتند. ولی بعد از مدت کوتاهی دیدند که دایره کار را وسیع کردیم از هنرمندان ارزشی و شهرستانی دعوت کردیم، این طور نیست که کار ما لنگ بماند اگر اینها این کارها را بکنند خودشان آسیب می بینند. معطل نماندیم، البته راه را باز کردیم که اینها برگردند و همکاری کنند ولی این طور نبود که اگر مثلا نیامدند جشنواره فجر را تعطیل کنیم، نه خیر جشنواره را سال اول برگزار کردیم برخی ها می گفتند اینها در جشنواره شعار می دهند مثلا به حمایت از عوامل فتنه که چنین نشد. جشنواره برگزار شد هیچ مساله ای هم پیش نیامد. اول خیلی از اینها گارد داشتند، در طیف مقابل بودند، نشستیم جلسه گذاشتیم کلی بحث کردیم. خیلی ها وقتی ما را می دیدند اصلا نظرشان عوض می شد. با کارگردان ها بازیگران هنرمندان جلسه می گذاشتیم. مثلا معاونت سینمایی کار آقای اصغر فرهادی را متوقف کرده بود، نشستیم صحبت کردیم و گفتیم کارتان را ادامه بدهید. همان فیلمی که برای اولین بار جایزه اسکار گرفت، جدایی نادر از سیمین.
خیلی از دلسوزان در مورد مجوزهای موسیقی اعتراض می کنند. حساسیت در مورد مجوز های ارشاد به عنوان نهاد متولی چقدر است؟ شاخص مجوز دادن چیست؟ سوال دوم اینکه وضعیت خواننده هایی که در خارج فعالند و بعضا مایل به بازگشت به ایران و فعالیت در داخل کشور هستند چطور است؟ مثل آقای حبیب محبیان که در زمان دولت دهم برگشت اما تا آخر عمرش مجوزی دریافت نکرد ولی اخیرا صدایش پخش شد.
حسینی: در اینکه موسیقی مورد توجه و حمایت باشد باشد بحثی نیست. ما هر ساله چند جشنواره موسیقی و برنامه های متعدد داشتیم بر مبنایی که حضرت آقا دارند. بله برخی علما و بزرگان هستند که اصلا با کل موسیقی مخالف هستند. بعضی وقت ها دیدار داشتیم با برخی آقایان که می گفتند کلا موسیقی را تعطیل کنید. می گفتیم نمی توانیم بر مبنای دیدگاه امام و رهبری موسیقی را قبول دارند در حدی که مجاز است و اشکالی ندارد. پس اصل موسیقی مورد قبول هست خود حضرت آقا در درس خارج، مدت ها بحث شان به موضوع موسیقی اختصاص داشت. تلاش کردیم همان مباحث را مبنا قرار بدهیم و سند موسیقی را بنویسیم که به عنوان سند بالادستی باشد ولی در آن دوره دیگر این فرصت و توفیق را پیدا نکردیم، چون از ناحیه دفتر به ما ابلاغ یا ارسال نشد.
درس خارج بود؟
حسینی: بله درس خارج حضرت آقا درباره موسیقی بود. ما از بیت بارها درخواست کردیم که متن درسها را در اختیار ما قرار بدهید تا با کمک تعدادی از هنرمندان متعهد موسیقی مجموعه ای ارزنده فراهم کنیم که به مثابه راهنمای عمل و نقشه راه باشد.
یک معیار داشتیم و آن اینکه اگر کسی دارد با شبکه های فارسی زبان معاند همکاری می کند، همزمان نمی تواند در داخل کشور هم برنامه اجرا بکند. می گفتیم خود شما انتخاب کنید، گذشته ها گذشته است، شما از حالا به بعد تصمیم بگیرید داخل می خواهید کار کنید یا می خواهید با شبکه های ضدانقلاب همکاری کنید؟ اگر می خواهید در داخل کار کنید شرطش این است که با کسانی که در صدد براندازی هستند همکاری خودتان را قطع کنید. برخی از آن شبکه ها اصلا با صراحت علیه نظام و انقلاب فعالیت می کردند. این معیار را قرار داده بودیم. می گفتیم اول برادریتان را ثابت کنید، بعد درخواست اخد مجوز بدهید. یک مدت به ایران بیایید اطمینانی حاصل بشود، ما هم کم کم همکاری می کنیم و فعالیت را شروع می کنید. ولی خوب درحال حاضر دیگر این ضابطه نیست لذا فرد همزمان دارد بیرون برای شبکه ها و محافل ضدانقلاب برنامه اجرا می کند و داخل هم مجوز می دهند. این ملاک فقط در موسیقی نبود در مورد بازیگری هم بود. بازیگری که دریک فیلم خارجی بازی می کند که علیه اسلام و انقلاب و یا مغایر شئونات فرهنگی و اخلاقی است نمی توانیم در داخل برایش فرش قرمز پهن کنیم.
یعنی آقای محبیان این را قبول نکرد؟
حسینی: ایشان بحثی نداشت. بحث ما این بود که خیلی عجله نکن. ما از یک برنامه هایی شروع و به تدریج مجوز می دهیم. اما کسی که تازه از راه رسیده بلافاصله بگوییم برنامه اجرا کند، منطقی نیست. چه بسا بعد از اجرا بلافاصله برگشت خارج و همان آش و همان کاسه! می گفتیم یک زمانی هرچند کوتاه بگذرد بعد به روال عادی کارها دنبال می شود و مقدماتی هم در معاونت هنری فراهم شده بود که ایشان بیاید همکاری بکند که بنده در جزییات ورودنداشتم.
شروط شما را قبول کرد که آن طرف قطع همکاری کند؟
حسینی: بحث ما این بود که نمی شود همزمان در داخل و خارج کار کنید. یک حساسیت هایی در جامعه وجود داشت. قبل از دادن مجوز به ایشان جنجالی برپا شد حتی در برخی خطبه های نماز جمعه گفته بودند به خواننده لس انجلسی مجوز دادند در حالی که چنین نبود!
در مورد محتوای موسیقی چطور؟
حسینی: محتوا اهمیت زیادی دارد و این انتظار وجود دارد که در کشور ما مضمون زیبنده فرهنگ جامعه اسلامی باشد نه این که سطحی، نازل و یا مبتذل باشد. به یاد داشته باشیم دراین زمینه فرهنگی غنی داریم. درکشوری هستیم که مفاخری چون حافظ، سعدی، مولوی و فردوسی داریم. باید این نکته مراقبت بشود که سروده ها یک سطح قابل قبولی را داشته باشد و انحرافات اخلاقی و اعتقادی هم در آنها نباشد.
یعنی الان آن شاخص ها رعایت نمی شود؟
حسینی: می گویند که روزانه بیش از ۱۰۰ تئاتر در تهران برگزار می شود، وزیر وقت گفته بود ما نمی توانیم نظارت کنیم یعنی بهانه شان این بود که چون برنامه ها زیاد است نظارت میسر نیست! شما دستگاه متولی و مسئول هستید باید چاره اندیشی کنید.
از نیروهای دیگر کمک بگیرید باید ساز و کار فراهم کنید که نظارت انجام بشود. این طوری که رها کنیم همان ولنگاری می شود که رهبر انقلاب تذکر دادند.
نظرتان در مورد جشنواره امسال و ماجرای آقای حاتمی کیا چیست؟
حسینی: چون در دهه فجر بیشتر در استان ها سخنران مراسم بودم فرصت نشد که فیلم ها را ببینم و به قضاوت درستی برسم. کم و بیش اخبار جشنواره و فیلم ها را دنبال می کردم. اما اینکه در رسانه ها یا در رسانه ملی یک کار ارزشی که نگاه راهبردی جمهوری اسلامی را نشان می دهد، تضعیف و مورد هجمه قرار گیرد، قابل قبول نیست. بر فرض که فیلم ضعیفی هم باشد چنین برخوردی حاکی از اهداف دیگر است، در حالی که حاتمی کیا را غالبا به عنوان کارگردانی توانمند و خبره قبول دارند. سراغ سوژه ای می رود خوب آن را ارایه می دهد. در ساخت فیلم "چ" از نزدیک شاهد زحمات طاقت فرسای حاتمی کیا بودیم. بالغ بر دو میلیارد کمک کردیم تا این فیلم ساخته بشود. ایشان با دقت و احتیاط تمام کار را به نتیجه رساند. البته اکران فیلم در جشنواره دوره بعد از مسئولیت ما موکول شد.
بعضا در مورد "به وقت شام" اظهارنظرهای ناروایی کردند که نشان از نوعی کینه ورزی و انتقام جویی از ایشان بود. شاید دلیل عمده اش که مخفی می کردند این بود که چرا راجع به این موضوع کار کرده است. فرد به اصطلاح منتقدی که این گونه حرف می زند دیگران باید جلو او بایستند. دست رو دست بگذاریم راجع به جبهه مقاومت فیلم نسازیم!؟ پیروزی بر داعش را که از افتخارات بزرگ است، در سینما نادیده بگیریم؟ ایران مردانه ایستاد و کمک کرد شر داعش را کم شود. بعد سینمای بالیوود برای ما فیلم بسازد که انگار قهرمانان هندی آمدند آنجا را آزاد کردند!؟
اینکه هزینه فیلم اصغر فرهادی را سفارت قطر داد، این عرف است؟
حسینی: ضوابط روشن و شفافی نداریم. یکی از بحث هایی که در آن دوره داشتیم و به دوستان سینمایی تاکید داشتم این بود که بیاییم ضوابط حضور در جشنواره ها، در برنامه های مختلف خارج از کشور، آثار مشترکی که با کشورهای
برخی علما و بزرگان هستند که اصلا با کل موسیقی مخالف هستند. بعضی وقت ها دیدار داشتیم با برخی آقایان که می گفتند کلا موسیقی را تعطیل کنید.
دیگر تولید می شود و همین بحث سرمایه گذاری خارجی را ضابطه مند کنیم. دنبال این بودیم که سند سینما را تدوین کنیم که به نتیجه نرسید.
شورای عالی سینما هم که منحل شد؟
حسینی: بله شورای عالی سینما می توانست در این خصوص راهگشا باشد. نداشتن ضوابط، یا ساکت و مبهم بودن قانون می تواند مشکل ساز باشد. فرد صرفا با نگاه جشنواره ای فیلم می سازد یا سفارتخانه های کشورهای اروپایی از برخی کارها حمایت می کنند، معلوم است که در جهت منافع خودشان حمایت می کنند،
چطور شد که پیشنهاد وزارت ارشاد به شما شد؟
حسینی: از دوره نوجوانی و قبل انقلاب علاقمند به کارهای فرهنگی و هنری بودم. بعد از انقلاب هم در جهاد سازندگی در کمیته فرهنگی فعال بودم. چندین سال هم به عنوان رایزن فرهنگی در خارج از کشور بودم. در مجلس پنجم هم نسبت به مباحث فرهنگی حساس بودم از جمله در استیضاح مهاجرانی فعال بودم. ۴ سال سابقه مدیریت در صدا و سیما داشتم. با حوزه مطبوعات هم از آغاز انقلاب با انتشار نشریه "ندای کپرنشین " در جهاد و مجله "the guide" و" المدرسه" در رایزنی و مجلات سروش در صدا و سیما و امثال آن ارتباط و از نزدیک آشنایی داشتم.
البته سه وزارت خانه پیشنهاد شد یعنی گفتند برای سه وزارتخانه فرم پر کنم: وزارت علوم، ارشاد و آموزش و پرورش. درآن مقطع پس از چهارسال فعالیت شبانه روزی، تمایلم مسئولیت در وزارت علوم بود. احاطه و اشراف خوبی نسبت به امور مختلف آموزش عالی کشور پیدا کرده بودم. مثلا زمانی که رئیس دانشگاه پیام نور بودم تقریبا به همه واحد ها درسراسرکشور سرزدم و کاملا می دانستم چه وضعیتی دارند. چون چهار سال در وزارت علوم بودم گزینه اول بنده ادامه خدمت دراین مجموعه بود. برای وزارت آموزش و پرورش هم اصلا فرم پر نکردم چون هیچ سابقه مدیریتی در وزارت آموزش و پرورش نداشتم. البته می دانید قبل از آن به یکی وزرا گفته بودند شما چه سنخیتی با آموزش و پرورش دارید گفته بود من ۱۲ سال آنجا درس خوانده ام! علی ای حال تقدیر این بود که چند صباحی درخدمت اهالی فرهنگ و هنر باشیم. قبل از نهایی شدن موضوع پیش چهره های شناخته شده فرهنگی کشور برای مشورت رفتم. به من گفتند شما سه ماه بیشتر نمی توانید آنجا دوام بیاورید، زیر مسائل ارشاد بسیار پیچیده است و کار با هنرمندان با توجه به روحیات و توقعاتی که دارند بسیار سخت است. نکته دیگری که از سر صداقت و شناخت به عنوان دشواری کار مطرح کرد این بود که احمدی نژاد در مباحث فکری و فرهنگی یک مقدار با سیاستهای نظام و رهبری فاصله گرفته و جمع بین این دو میسر نیست. نکته سوم هم که ظاهرا ایشان اشاره نکرد شرایط خاص فتنه سال ۸۸ یعنی آغاز بکار بنده بود که به یاری خدا این سه چالش مانع ارائه خدمات گسترده سخت افزاری و نرم افزاری در دوره مسئولیت نشد.
خوب است مشکل دوم را مقداری توضیح دهید؟
حسینی: در وزارت فرهنگ برخی سازمان ها داریم که صرفا زیر مجموعه دولت نیست باید با مقام معظم رهبری هماهنگی شود. مثل سازمان حج و زیارت، سازمان اوقاف و امور خیریه، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی که امور این سازمانها ظرافت و پیچیدگی خاص خود را دارد که بنده تاکنون جایی مطرح نکرده ام با چه مشکلاتی دراین خصوص مواجه بودیم.
حالا به ما بگویید.
حسینی: ناگفته بماند بهتر است ولی گذرا به یکی دو مورد اشاره می کنم. مثلا در خصوص سازمان فرهنگ و ارتباطات از روز اول آقای احمدی نژاد می گفت باید رئیس سازمان عوض شود. عزل و نصب رییس آنجا مثل دیگر معاونت های ارشاد با اختیار و تصمیم وزیر صرفا نبود بلکه براساس اساسنامه، با پیشنهاد وزیر و تائید حدود ۱۵ نفر اعضای شورای عالی سازمان تصمیم گیری می شد که همین فرایند کار را دشوار می کرد. تازه بعد از آن هم مرحله بالاتری داشت و آن تائید حضرت آقا بود. بعد از طی این روند وزیر می تواند حکم رئیس سازمان را ابلاغ کند.
انجام شد؟
حسینی: بله بالاخره شد اما در کار اجرایی و مدیریتی خیلی وقتها این مصرع ناب حافظ را باید زمزمه کرد: که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها! یا این تعبیر: آری شود ولی به خون جگر شود!
بالغ بر ۸ ماه از دوره ریاست مدیر وقت مانده بود و احمدی نژاد اصرار داشت که بلافاصله وی عزل و فرد دیگری جایگزین شود که راجع به جایگزین هم اختلاف نظر جدی با ایشان و نیز در شورای عالی سازمان وجود داشت.
آن موقع مسئول کی بود؟
حسینی: آقای مصطفوی بود.
الان آقای ترکمانی هستند.
حسینی: بله آقای ابراهیمی ترکمانی هستند. به هرحال از روز اول شروع کار تا تعیین رئیس بعدی یعنی بیش از ۸ ماه این اصطکاک مشکل آفرین بود. بالاخره در جلسه ای که دکتر خرمشاد را پیشنهاد دادم، برخلاف اساسنامه سازمان، ۱۷کاندیدای دیگر هم اعضای جلسه مطرح کردند، درحالی که پیشنهاد فقط از سوی وزیر باید مطرح شود که آقایان می گفتند روال و عرف این است که اعضای شورای عالی هم پیشنهاد می دهند. تک تک اینها را بررسی کردیم تا به شش نفر تقلیل دادیم که آن هم داستانی دارد، از بین شش نفر رای گیری کردیم و آقای خرمشاد رای اول را آورد. بعد معرفی کردیم و خوشبختانه مرحله تایید بعدی راهم پشت سرگذاشت و کار خود را آغاز کرد. این مختصری از یک مورد پشت صحنه بود که افراد عادی حتی غالب خواص در جریان نیستند و سختی کار ارشاد را فقط در حوزه هایی مثل سینما، موسیقی و تئاتر می دانند.
ماجرای حج و زیارت هم اشاره می کنید که رفت و آمد زیاد شده بود، آقای خاکسار، لیالی و موسوی!
حسینی: آقای خاکسار از همان اولی که ما رفتیم استعفا داد و بحث جابه جایی ایشان مطرح بود که اصرار کردم حداقل مراسم حج ۸۸ را مدیریت کند و بعد فرد جایگزین کار خود را شروع کند. آقای لیالی هم مورد نظر و توافق نماینده ولی فقیه و رئیس بعثه حج بود که حدود سه سال مسئولیت داشت و درسال پایانی ریاست سازمان به آقای موسوی واگذار شد که هر کدام داستان مفصلی دارد که "این زمان بگذار تا وقت دگر"!
آن موقع سر آمدن موسوی بحث بود. ایشان مدتی معاون پارلمانی رئیس جمهور بودند، بعد سفیر ایران در سوریه شد، آخرش هم به حج و زیارت ختم شد.
حسینی: بله، به هرحال مدیریت در ارشاد گرفتاری های خاص خود را دارد، همان گونه که گفتم آن شخصیت با تجربه معتقد بود سه ماه بیشتر نمی توانم در ارشاد دوام بیاورم ولی علیرغم همه فشارها و موانع، به لطف الهی دوره ۴ ساله با کمترین مسئله و تنش در آن شرایط ملتهب تمام شد، سعی کردیم کارها را با متانت پیش ببریم. اول دوره مقارن با فتنه بود بعد از مدتی اختلافات داخلی گروه ها و طیف های مختلف اصولگرا شروع شد، اگر با احمدی نژاد مشکل داشتند گاهی اوقات ترکش های آن ما را هم بی نصیب نمی ساخت. در حالی که خط فکری بنده از اول انقلاب مشخص بود و حاکی از ثبات قدم در مسیر ولایت بود.
از عملکرد خودتان راضی هستید؟
حسینی: با توجه به شرایط و امکانات در انجام وظیفه کوتاهی نکردم. علاقه ندارم در این باره شرح و بسط دهم، همین قدر می گویم در این چهارسال یک روز هم فارغ ازکارهای ارشاد نبودم. حتی یک سفر ۱۲ روزه که درموسم حج به مکه ومدینه رفتم بخاطر مسئولیت حج و زیارت را آنجا هم بعضی برنامه ها را دنبال می کردیم. البته این روحیه یعنی کار و تلاش بی وقفه در غالب مدیران جهادی دولت نهم و دهم وجود داشت که حضرت آقا بارها ازخدمات دولتمردان تجلیل کردند و حتی در آخرین جلسه دولت دهم از پایبندی به شعارهای انقلاب و امام تقدیر کردند. واقعا دوره پر کاری بود البته معنایش نیل به تمامی اهداف نیست زیرا در مواردی زیرمجموعه از چابکی و توانمندی لازم برای همراهی برخوردار نبود یا سایر دستگاهها و مدیریت ها از جمله دیگر سازمان ها و مراکز فرهنگی همکاری لازم را بعمل نمی آوردند.
برای نمونه برای اولین بار درآن دوره جایزه اسکار به ایران تعلق گرفت ولی سال بعد، شرکت در جایزه اسکار را تحریم کردیم چون در آمریکا یک فیلمی علیه پیامبر گرامی اسلام ساخته بودند، به عنوان اعتراض به این جسارت و گستاخی به ساحت نورانی نبی مکرم، ما شرکت نکردیم تا دنیا بفهمد که بی تفاوت نیستیم. برای این واکنش قبلا با دستگاه های دیگر مشورت و هماهنگ کردیم ولی همین که اعلام کردیم هجمه سنگینی علیه ما شروع شد و مدیرسازمان فرهنگی و تبلیغی مرتبط نه تنها حمایت نکرد، بلکه دراین اعتراض ها به نوعی نقش هم داشت، یعنی تقدیر که نکردند به نوعی ما را محکوم کردند.
شما از اعضای جبهه یکتا بودید وضعیت جبهه یکتا چطور است؟
حسینی: یکی از دلایل اصلی شکل گیری یکتا این بود که نشان دهیم جمع مستقلی هستیم و با برخی مواضع و خط مشی های احمدی نژاد همراه نیستیم. یعنی جمعی هستیم که حضور ما در دولت به خاطر احساس مسئولیت و پایبندی به ولایت و رهبری و به منظور خدمت به مردم بوده است. از اول هم اعلام شد یکتا یک حزب سیاسی نیست، یک هیئت اندیشه ورزی و جلسه همفکری است که دوستان همواره در جریان آخرین تحولات و تحلیل ها باشند.
فقط دعوا سر اعلام موجودیت بود که بگویید از طیف احمدی نژاد جدا شدید؟
حسینی: از حلقه خاص پیرامون احمدی نژاد مرز خود را برای کسانی که نمی دانستند شفاف کردیم. مرتب مورد سوال بودیم که ارتباط شما با احمدی نژاد چگونه است؟ می گفتیم در این مجموعه ارتباطی با ایشان نداریم، بله در دولت با ایشان کار کردیم و خدمات
فردای روزی که ایشان با مشایی به وزارت کشور جهت ثبت نام رفت در حاشیه دولت گفتم جایگاه رئیس جمهور بالاتر از این بود که شما ملازم مشایی شوید و برای ایشان راه باز کنید این زیبنده و سزاوار نبود.
ارزنده ای هم به مردم ارائه شد، حالا یک جمع مستقل هستیم و جوابگو و مدافع مواضع و رفتار احمدی نژاد نیستیم.
احمدی نژاد چطور به اینجا رسید؟ یک عده می گویند از اول این طوری بود، یک عده هم می گویند از یک زمانی به بعد تغییر جهت داد؟
حسینی: عوامل متعدد ممکن است دخیل باشد. البته لازم نیست فرد از اول زاویه چندانی داشته باشد، چه بسا شخصی در اعتقادات اصیل راسخ بوده باشد اما از یک مقطعی دچار تجدید نظر و استحاله شود. معمولا یک زمینه هایی در فرد هست که عوامل متعدد به تدریج موجب ظهور و بروز آن خصلتهای ناشایست می شود. اطرافیان هم دامن می زنند با اغراق و مبالغه در مورد شخصیت فرد این توهم را برایش بوجود می آورند که دارای چنان پایگاه و محبوبیتی درکشور و حتی خارج از ایران است که نیازی به حمایت رهبری ندارد و می تواند مقابله هم بکند. این از عبرت های روزگار است، فردی که خود را سرباز و نوکر ولایت در آغاز ریاست جمهوری می دانست، به تدریج فاصله می گیرد کارش به جایی می رسد که همان حرفهایی را می زند که اپوزسیون نظام مطرح می کند!
چی می گفت؟
حسینی: اعتراض ایشان به مجلس، دستگاههای نظارتی، قضایی و بعضی نهادها بود. ما می گفتیم الان که بحث مجلس و قوه قضاییه نیست الان بیرون تلقی این است که شما مقابل حکم حکومتی رهبری ایستاده اید. می گفت نه این جوری نیست من دیشب خدمت حضرت آقا بودم و در آینده یک سخنرانی می کنم از ولایت فقیه دفاع می کنم و همه این ابهامات برطرف می شود. حرف ما این بود که با سخنرانی اشکالات ایجادشده برطرف نمی شود، چون عمل و رفتار شما پیام دیگری دارد. بنده گفتم امروز سه شنبه است بعد از ظهر در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی شرکت بکنید بهتر است از اینکه فردا در جلسه هیات دولت حضور یابید یعنی هرچه زودتر باید این قضیه تمام بشود. بالاخره این ماجرای تلخ را تا روز شنبه کش داد و شب که ما در بندرعباس بودیم توانستیم یک پیام برای جشنواره خلیج فارس بگیریم و یکشنبه هم سرکار آمد در دولت شرکت کرد. توقع داشتیم بعد از این حادثه مواضع خود را تصحیح کند و با صراحت همراهی و تبعیت خود را از رهبری اعلام نماید که متاسفانه همان مواضع کج دار و مریز ادامه پیدا کرد و در انتخابات ریاست جمهوری سال۹۲ فردی را کاندیدا کرد که رهبری معاون اولی او را نپذیرفته بود و در دولت هم کسی موافق این گزینه نبود جز حلقه چهار پنج نفره که دور ایشان بودند. بنده حتی فردای روزی که ایشان با مشایی به وزارت کشور جهت ثبت نام رفت در حاشیه دولت گفتم جایگاه رئیس جمهور بالاتر از این بود که شما ملازم مشایی شوید و برای ایشان راه باز کنید این زیبنده و سزاوار نبود. می گفت نه می خواستم مردم بدانند که کاندیدای من ایشان است. بعدها با ایشان بحث کردم که معلوم بود رد صلاحیت می شود چه اصراری داشتید که از مشایی حمایت کنید، از کسی دیگر حمایت می کردید. در هرصورت اینگونه حرکات سوال برانگیز بود. در سال ۹۵ هم دیدیم که حضرت آقا در جلسه خصوصی به ایشان گفتند که شما شرکت نکنید. ایشان طوری خودش و اطرافیان گفتند که انگار چنین جلسه ای وجود نداشته تا اینکه حضرت آقا علنی گفتند و بعد ایشان اطلاعیه صادر کرد نمی آید و از کسی حمایت نمی کند. دو مرتبه چند روز بعد اعلام کرد از بقایی حمایت می کند. هنگام ثبت نام هم خودش ثبت نام کرد و همه را مات و مبهوت این حرکات زیگزازی ساخت.
اخیرا در نامه ای به رهبری نوشته که وزیر خارجه انگلیس آمده گفتند که احمدی نژاد را حذف کنید دستوری دادند.
حسینی: اینها ادعا هست چیزی که اثبات شده نیست.
جهان: یک ادعای دیگری هم دارند که برای بقایی پرونده سازی می شود؟
حسینی: به پرونده ایشان ورود پیدا نکردم، بیشتر آنچه شنیدم راجع به تخلفات در مناطق آزاد است که زیر مجموعه ایشان بودند و ظاهرا بعضی مدیران منصوب وی در کیش و دیگر مناطق که لازم است قوه قضائیه با صراحت تخلفات و جرائم رابیان کند تا شبهات برطرف شود.
الان با احمدی نژاد ملاقات دارید؟
حسینی: نه، مدت هاست که با ایشان گفت وگو نداشته ام. هیچ کس از دوستان علاقه مند نبود که احمدی نژاد در این مسیر قرار بگیرد و زحمات فراوان و طاقت فرسای خود را تحت الشعاع قرار دهد! چقدر در سفرهای استانی زحمت کشید. ای کاش با همان روحیه پر کاری، عدالت خواهی، ولایت پذیری، خدمت به مردم و محرومان و استکبارستیزی همچنان در میدان بود و موجب دلگرمی نیروهای انقلابی و بغض و کینه ضدانقلاب بود.
از یک مقطعی احمدی نژاد از مرجعیت و روحانیت فاصله گرفت. می گفت باید فقط نظر رهبری را در نظر داشته باشیم، کاری با دیگران نداشته باشیم. از بعضی علما مثل آیت الله مصباح و بعضی ائمه جمعه هم به تدریج فاصله گرفت و این سیر به جایی رسیده که اکنون با رهبری هم سر ناسازگاری دارد و شاید می پندارد این جوری بتواند در صحنه بماند!
این را گفته بودند که حضرت آقا حمایت نمی کرد ما ۳۰ میلیون رای داشتیم!؟
حسینی: این معروف بود، من صریح جایی نشنیدم ولی اینکه باید کاری کنیم آن ۱۳ میلیون را جذب کنیم مطرح بود. مثلا به شورای ایرانیان خارج از کشور خیلی بها داده می شد. می خواستند ایرانیان خارج راجذب کنند. در داخل هم درپی جذب گروه هایی بودند که با روحیه مذهبی و انقلابی فاصله دارند، در حالی که نتواستند آنها را جذب کنند، نیروهای مومن هم به تدریج فاصله گرفتند. یعنی از اونجا مونده و از اینجا رونده شدند! یاهمان تعبیر: نه درغربت دلم شاد و نه رویی دروطن دارم!
ناگفته ای دارید که حضرت آقا نظر خاصی راجع به فرهنگ داشته باشند؟
حسینی: در اشراف فرهنگی و هنری ایشان کسی تردید ندارد ولی هر چه بتوان نزدیکتر و مطلع تر شد، ابعاد و عمق این احاطه را بیشتر متوجه می شود.
برای نمونه وقتی خدمت حضرت آقا می رسیدم و گزارش مراسم تکریم از شخصیتی مثل میرزا کوچک خان، سیدنعمت الله جزایری یا سیدعلی آقای قاضی را ارائه می کردیم دادیم، ایشان معمولا به نکات و محورهایی اشاره می کردند که از دید دست اندرکاران و پژوهشگران همایش مغفول مانده بود و به همین دلیل گاه بهترمی دیدیم که مراسم را به تاخیربیندازیم تا پیرامون آن محورها تحقیق بیشتری صورت گیرد.
در خصوص اکران یکی از فیلم ها در جشنواره اختلاف نظر وجود داشت، فیلم در اختیار حصرت آقا قرار گرفته بود. در بیت جلسه ای بود قبل از رهبر انقلاب از آقا وحید سوال کردم آیا حصرت آقا فرصت کرده اند فیلم را ببینند، پاسخش مثبت بود، گفتم نطرشان چیست؟ گفت از آقا بپرسید. مصلحت نمی دانستم در حضور دیگران سوال کنم چون اگر جواب منفی بود طرح در جمع مناسب نبود.
اسم فیلم را می فرمایید؟
حسینی: قلاده های طلا. بعد از جلسه وقتی حضرت آقا از جمع جدا شدند و به سمت در خروجی رفتند. یک لحظه رفتم جلو و سوال کردم نطرتان راجع به فیلم چیست؟ فرمودند: خوب بود، یک مکث کردند و فرمودند: خیلی خوبه، این پاسخ را که شنیدم خیالم راحت شد و با طیب خاطر فیلم را در جشنواره فجر اکران کردیم.
شما اولین و آخرین وزیر و مسئولی بودید که حاضر شدید از منزلتان فیلمبرداری کنند، ماجرا چه بود؟
حسینی: دوستان صداوسیما اصرارداشتند به منزل بیایند و مصاحبه ای انجام دهند. بنده هم بخاطر برنامه ها و سفرها فرصت نمی کردم تا بالاخره یک روز جمعه اعلام آمادگی کردم. بلافاصله آمدند و ساعتی هم دنبال سوژه گشتند چیزی پیدا نکردند. البته این گزارش بازتاب وسیعی داشت و با استقبال مردم مواجه شد و هنوز هم باگذشت بیش از ۶ سال درباره آن سخن می گویند. همان ایام به دیدار یکی از مراجع رفتم از این گزارش به خوبی یادکرد و به اثر مثبت آن درجامعه اشاره کرد.
درآمد ورزا چقدر بود؟
حسینی: ما چون هیات علمی دانشگاه بودیم همان حقوق هیات علمی را می گرفتیم حالا اگر مابه التفاوتی بود و کمتر از حقوق وزرا می گرفتیم آن را می پرداختند. به هرحال حقوق وزرا حدود پنج میلیون تومان بود، و درماه های آخر ظاهرا به هفت میلیون تومان افزایش یافت.
الان اطلاع دارید حقوق وزرا چقدر است؟
حسینی: شنیدم افزایش چشم گیری پیدا کرده است.
تاکتیک جمنا را برای انتخابات بعدی چطور ارزیابی می کنید؟
حسینی: امیدواریم که حرکتی که آغاز شده همه پای کار بیایند. بالاخره دوره اول برخی می گفتند که با شتاب این کار صورت گرفته است فرصت هم کم بود از زمانی که رسما جبهه مردمی اعلام موجودیت کرد تا انتخابات پنج ماه وقت بیشتر نبود در پنج ماه نمی شود سلایق، نگرش ها و همه نظرات را همگرا کرد یک اقدامی انجام شد در نوع خودش قابل قبولی بود، تاثیربسزایی هم داشت حداقل این بود که به گزینه واحد رسیدیم اگر تلاش جبهه نبود ما دچار تشتت وتفرقه ای مثل سال ۹۲داشتیم، ۲۱ کاندیدا داشتیم و با مشکلات عدیده ای مواجه بودیم که بالاخره با آن ساز و کار به یک نفر رسیدیم و درمقابل رییس جمهور مستقر یک کاندیدا نزدیک به ۴۰ درصد آراء را به دست بیاورد یعنی۱۶ میلیون رای که برای اولین بار این اتفاق می افتاد.
برای انتخابات بعدی چه برنامه ای دارید؟
حسینی: درحال حاضر بازسازی ساختار رادنبال می کنیم و در هر استان ۱۰نفر را به عنوان هیات موسس انتخاب می کنیم تا این هیات ها مجامع و شوراهای شهرستانی و استانی را ساماندهی کنند. شکل گیری و فعال نمودن ۲۲ کمیته تخصصی اقشار و برگزاری مجمع ملی درسال آینده برای انتخاب شورای مرکزی جدید ازجمله برنامه هاست.
ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید
حسینی: من هم از شما تشکر می کنم و آرزوی توفیق برای شما و مجموعه جهان نیوز دارم
نظر شما