قدس آنلاین- رضا برجی در سال ۱۳۴۳ در خانوادهای با اصالت زنجانی، در شهر همدان به دنیا آمد. آغاز جوانی او با آغاز جنگ تحمیلی همراه شد و او که تنها ۱۹ سال داشت، در ماههای نخست جنگ راهی جبهه و با گروه شهید چمران همراه شد. در طول دوران دفاع مقدس در بسیاری از عملیات حاضر بود و بارها مجروح شد اما هربار پس از مداوا به جبهه باز میگشت. علاوه بر این او در جریان عملیات فاو جانباز شیمیایی نیز شد.
او از همان دوران دوربین عکاسی به دست گرفت. ابتدا برای واحد تبلیغاتی لشکر سیدالشهدا(ع) عکاسی میکرد و از اواخر سال ۱۳۶۵ به گروه «روایت فتح» پیوست. با پایان جنگ او دوربین را زمین نگذاشت و به عنوان یک عکاس انقلابی و هنرمند باورمند در بسیاری از درگیریهای نظامی جهان حاضر شد و اکنون رکورددار حضور در ۱۴ جنگ بینالمللی است و در بسیاری از جنگهای آسیا، اروپا و آفریقا حضور داشته و به عکاسی پرداخته است.
نمایشگاه انفرادی عکسهایش در آلمان، بوسنی، لبنان، هند، سوریه، پاکستان، ترکیه و اتریش برگزار شده و در نمایشگاههای جمعی در ۱۱ کشور جهان شرکت کرده است. بارها در جشنوارههای مهم فیلم و عکس داوری کرده، جایزه گرفته و مستندهای ارزشمندش درباره جنگ ۳۳ روزه، فجایع بوسنی، بحران کوزوو و مصایب افغانستان تحسین شده است اما همچنان همان بسیجی خاکی سالهای جنگ است، بی هیچ ادعا و خودشیفتگی روشنفکرانه.
دیروز مراسم تجلیل از او در دومین برنامه شب وصل، با حضور بسیاری از چهرههای هنری و فرهنگی برگزار شد. به همین انگیزه با او همکلام شدیم. این گفتوگوی جذاب را بخوانید.
به اعتقاد شما هنر انقلابی چه وظیفه و ویژگیهایی دارد و مهمترین شاخصه هنرمند انقلابی چیست؟
انقلابی بودن یعنی همیشه آماده دفاع از دستاوردهایی که آن انقلاب برای جامعه میآورد انقلاب اسلامی برای مردم ایران حامل دستاوردهایی بوده است که باید از این دستاوردها حمایت شود. هرکسی که با این دستاوردها با اصول این انقلاب موافق باشد به نظر ما انقلابی است حتی اگر مسلمان نباشد. انقلابی بودن یعنی در جهت دستاوردهای انقلاب سال ۵۷ به رهبری امام(ره) و در جهت تفکر رهبری حرکت کردن. حالا این انقلاب چهل و چند ساله شده است و هنوز نسل اول انقلابیون هنوز زندهاند و الان هر هنری که در راستای این تفکر حرف بزند میشود هنر انقلابی. امام خمینی(ره) میگوید هنرمند انقلابی هنرمندی است که از مظلوم دفاع کند و نه تکیهاش به شرق باشد و نه به غرب. هنرمند انقلابی از نظر ایشان ستیزهجو است و به هیچ قیمتی زیر بار ظلم نمیرود و از مظلوم دفاع میکند. هر هنری هم که در این راستا باشد هنرانقلابی است.
ولی متأسفانه الان برخی از هنرمندان از این آرمانها فاصله گرفتهاند. چرا؟
بله الان در هنرمندان انقلابی عدهای هستند که همه وجودشان را در راه این انقلاب و اهداف آن گذاشتهاند. هنرمندان بسیجی اینها هستند. هنرمندانی هم هستند که نمرهشان کم شده و خسته شدهاند. این ریزشها امری کاملاً عادی است و در هر انقلابی اتفاق میافتد و افتاده است. البته کسانی هم هستند که به خاطر هجوم رسانههای بیگانه بریدهاند. فشار زندگی و مسائل مادی و اجتماعی باعث این مسائل شده است و یک بسیجی انقلاب با وجود این مشکلات به یک انقلابی صرف تبدیل میشود.
اشرافیتطلبی الان سم این انقلاب و مدیران ما شده است. یک زمانی یک وزیر خجالت میکشید بگوید خانه دارم، الان با گردن کلفتی از داشتههایش صحبت میکند. هر انقلابی به این سم گرفتار بشود یقیناً به طرف انحطاط کشیده میشود و متأسفانه باید بگویم که ما صحبتهای امام(ره) را فراموش کردهایم. امام(ره) میگوید زمانی که مدیران به طرف ثروتاندوزی رفتند باید فاتحه آن حکومت را خواند و این آفت انقلاب است. ممکن نیست کسی شکمش سیر باشد و در یک خانه بزرگ زندگی کند و بتواند درک درستی از فقر مردم داشته باشد. به جهت وجود انسانی نمیتواند درک کند و الان مشکل هم همین است چون بعضی مدیران فرهنگی و هنری به اشرافیگری روی آوردهاند و داشتن ثروت هنگفت برای این آقایان عادی شده است. زمانی که این نوع زندگی برای مدیری عادی بشود از جامعه خودش فاصله میگیرد و درک درستی نخواهد داشت و بالطبع مدیریت فرهنگی و هنری درستی هم نخواهد داشت.
اتفاقی که باید در فرهنگ و هنر بیفتد، اول شناخت جامعه کنونیمان است. بعد از آن باید درک درستی از فرهنگ و هنر داشته باشیم تا بدانیم چه خوراکی به مخاطبان ارائه دهیم و اگر این اتفاق نیفتد، جامعه از فرهنگ و هنر دور میشود و دچار چند دستگی میشود. مدیران ما باید ذائقه مردم را به طرف هنر خوب بودن تغییر بدهند.
یعنی با این حساب هنر انقلاب میتواند تحت تأثیر شرایط اجتماعی و سیاسی دگرگون شود؟
حتماً همین طور است و این تأثیر هم کاملا مستقیم است. برای این است که میگویند هنرمند باید به روز باشد یعنی خودش را برای مقابله با مسائل آماده کند. وقتی هنرمند میبیند میتواند با یک فیلم مبتذل یک ثروت میلیاردی به جیب بزند، وسوسه میشود. این را شهید آوینی هم میگوید و از «وسوسه شیطان» صحبت میکند.
هنر انقلابی یک تفکر است و قرار نیست در طول دوران تغییر ماهیت بدهد و یا برای یک دوره خاصی تعریف شده باشد چون هدف فنا فیالله است که در همه ادوار جاری است. این یک مسیر است؛ چیزی مثل در مقابل زور ایستادن که مربوط به دوران خاصی نیست. مگر میشود بگوییم که ما پنجاه سال دیگر هیچ هنرمند انقلابی نخواهیم داشت؟ ممکن نیست!
متأسفانه این روزها عدم شناخت و معرفت باعث شده خیلیها هنر دینی را با ظواهر و نگاهی سطحی و دمدستی دین اشتباه بگیرند برای خروج از این گرداب چه باید کرد؟
این از آن طرف دیوار افتادن است و خیلی از اشرافیگری و ثروت اندوزی بدتر است. این آدمها با زبان دین، مردم را فریب میدهند و با اسلام ثروتاندوزی میکنند. این از نظر امام (ره) خیلی کثیف است. به مردم پند میدهند ولی حتی اگر حرف خوب هم بزنند مورد توجه مردم قرار نمیگیرد.
با این حساب به نظر شما هنرمند انقلابی کیست؟
شناخت یکی از مهمترین مسائل یک هنرمند است. هنرمند انقلابی بجز اینکه باید هنر و تکنیک را بشناسد باید انقلاب را بشناسد. هنرمندان ما شناختی از دشمن انقلاب اسلامی ندارند.
هنرمند باید شاخکهای حساس داشته باشد و نسبت به همه مسائل شناخت داشته باشد. اگر از فقر میگوید، در صورتی که فقررا نشناخته باشد نمیتواند در مورد فقر فیلم بسازد، شعر بگوید و... هنرمند باید خیلی زودتر از مردم عادی، اتفاقی را که سالها بعد میخواهد بیفتد درک کند. این مورد را در وجود کسی میتوانستی ببینی مثل مرتضی آوینی که یک هنرمند انقلابی واقعی بود.
مرتضی آوینی میگفت دهکده جهانی تشکیل خواهد شد و ما ناگزیر در این دهکده جهانی خواهیم بود ولی ما شهروند مطیعی برای این دهکده نخواهیم بود. او میگوید مرزها برداشته میشود و ما توان جلوگیری از این امواج را نداریم ولی باید خودمان را در مقابل این امواج مقاوم کنیم.
ما الان با موارد زیادی مواجه هستیم و بالطبع همین موارد باعث شده که در جذب مخاطب مشکل داشته باشیم. مثل نداشتن رماننویس انقلابی، نقاش انقلابی، مستندساز انقلابی و...همه اینها را کم داریم. ما باید جامعه خودمان را بشناسیم تا بتوانیم راه جذب مخاطب را به دست بیاوریم.
نظر شما