قدس آنلاین-سالها پیش در آغاز همکاریام با «مرکز فرهنگی میثاق» با آدمهایی آشنا شدم که جهانشان بزرگتر از عموم افراد جامعه بود؛ انسانهایی با دغدغههای جهانی و تجربههای جهانی، کسانی که به جای غرق شدن در روزمرگیهای ملالت بار به دور دستها مینگریستند. یکی از آن آدمها «حاج رضا برجی» بود.
«حاج رضا» برای نسل من که دوران انقلاب اسلامیو دفاع مقدس را لمس نکرده بودیم، نمونهای بود که نحوه پیوند روحیه جهادی دفاع مقدس و جنبههای جهانشمول انقلاب اسلامی را به ما انتقال میداد.
در نگاه من «حاج رضا» نماینده اقلیتی بود که بعد از پایان دفاع مقدس در جنگ سخت، تازه دفاع مقدسشان در جنگ نرم فرهنگی آغاز شده بود و عملاً هیچ گاه بازنشسته یا پشیمان نمیشوند. اقلیتی که خود را در مرزهای جغرافیایی، نژادی و مذهبی محدود نکردند و در حد توان، مسئولیت خود را در رساندن صدای هر مظلومی میجستند که تحت ظلم قرار گرفته بود؛ خواه این مظلومان از اهل سنت بوسنی و افغانستان باشند، یا از شیعیان لبنان، از کوزوو باشند یا قره باغ، از کردستان ایران باشد یا کردستان عراق... برای آنها تفاوتی نداشت و هر کجا که حضور و فعالیتشان ممکن بود حضور مییافتند؛ زیرا از امامشان آموخته بودند که «تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم «لا اله الّا الله» را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم.» «حاج رضا برجی» و امثال او با انتقال بخشی از تجربههای تکرار نشدنی خود، جهان من و همنسلان من را که وارد عرصه مستندسازی شده بودیم بزرگتر کردند و به ما آموختند که «میشود» یک «انقلابی» بود و کار «جهانی» کرد.
نظر شما