قدس آنلاین - گروه استانها - رقیه توسلی: بنا به تجربه می دانم پا کج کردن سمت کانال های دوستانه و کاری، همانا و پیچ و تاب برداشتن در گرداب، همانا!
اما چه می شود کرد که گاهی از دست آگاهی هم کاری ساخته نیست!
این بار هم در کانال، حاضری ام را می زنم با یک چراغ روشن... ماشاءالله وسط ساعت کاری، آنلاین ها بپاست و گرد و خاکی از تایپ سریع در هوا معلق است...
هر کس در حد توانش تخریب می کند، می پرسد، می خنداند، ناسزایی هم البته قاطی با مزاح... بالای صفحه is typing چند نفر همزمان... به گمانم از سیصد و اندی مسافر این کانال، صدها نفر در حال تخمه شکستن و چشم دوانی اند با خنده های قیطانی! خیلی قیطانی!
یا الله ای می گویم و پا به خواندن می گذارم... ملاحت خانوم درونم را می پایم که لب می گزد هی... پابه پای اختلاط دوستان پیشروی می کنم... دوستانی بی تعادل، شاید خسته از دغدغه های روزمره، بی حجاب...
هم کانالی ها، فرا فرهنگی هستند... نه همه شان... اما بسیارشان... برایم طرح شوخی های نافرم، دیالوگ های بدردنخور، ذوقی که کنترل نمی شود و حضور خاطراتی که هر چه می اندیشم در حافظه ندارم شان، جذابیتی باقی نمی گذارد...
قِل نمی خورم میان شان... جزو آن دسته هم نمی شوم که گوشه ای دِنج، تخمه آفتابگردان می شکنند...
به چشم های ناشاد ملاحت خانوم نگاه می کنم و از دنیای مجاز می پرم به رئال و دستاوردها و اطلاعات آن حیطه عجیب را می گذارم روی میز...
گزینه های روی میز، خوشایند نیست... لفت دادن، ارشاد، سکوت، همرنگ جماعت شدن!
برمی گردم به گروه. در عرض نیم ساعت، صد پیام به اشتراک گذاشته شد... با خطاب نام کوچک، موضوعات سخیف، طعنه های فراوان و حرارت و شوری که زنانه و مردانه اش، مخلوط است!
اوقات و اعتقادم را از کانال می آورم بیرون. درحالیکه اعضای بزرگوار، کماکان در حال تاخت و تازند.
یک عذرخواهی به ملامت خانوم بدهکارم.
نظر شما