افزایش آمار طلاق طی چند سال گذشته وقرارگرفتن نام خراسان رضوی دربین شهرهای دارای آماربالای طلاق ما را بر آن داشت تا با گفتوگو با دکتر حسین اکبری استاد دانشگاه و جامعه شناس در خصوص دلایل افزایش طلاق گفتوگو کنیم که میخوانید:
*از دلایل افزایش طلاق در مشهد بگویید.
**افزایش طلاق فقط مختص به مشهد نیست و این روزها دیگر به یک بحث ملی تبدیل شده است و در تمام کشور و در نقاط مختلف با یک فراز و نشیبی یک الگوی واحدی را طی میکند و تقریبا رشدش در تمام استانها وجود دارد و گزارش شده است و مشهد هم نسبت به بقیه استانها خیلی مستثنی نیست و نمیتوان این شهر را از بقیه شهرها جدا کرد و در واقع اگر ما بخواهیم در خصوص طلاق صحبت کنیم باید یک تحلیل کلی ارائه بدهیم.
اینکه این پدیده چرا رشد پیدا کرده و مشهد هم به طبع ان دارد از این الگو پیروی میکند و فقط ممکن است عوامل افزایش طلاق در شهری کمتر یا مثلا در جایی مثل مشهد بیشتر باشد و گرنه همه کشور تقریبا دارد از الگوی واحد در این خصوص پیروی میکند. پس اجازه بدهید یک تحلیل عمومی تر برای این قضیه داشته باشم.
در توضیح سئوال شما باید بگویم که ببینید ما الان جامعهای هستیم که داریم دوران گذار را طی میکنیم و دقیقا الان بین سنت و مدرنیته ماندهایم و این قضیه باعث شده است که جامعه ما یک تغییرات اجتماعی سریعی راپشت سر بگذارد.
شاید سرعت تغییراتی که ایران دارد تجربه میکند کمتر کشوری در دنیا این میزان از تغییرات را در یک مدت زمان کوتاه طی کرده باشد. به لحاظ تاریخی سی، چهل سال برای تغییرات زیاد عمر خیلی کوتاهی است بنابراین ما میتوانیم بگوییم که جامعه ایران در این چند دهه اخیر تحولات بنیادینی را پشت سر گذاشته است و این تحولات باعث شده است که عمده ساختارهای سنتی جامعه از هم بپاشد و درکنار آن و به جای آن ساختار جدیدی شکل نگیرد بنا براین ما با یک دورهای از بی سازمانی اجتماعی مواجه هستیم.
یعنی جامعه قدرت تنظیم کنندگی خودش را ازدست داده است قواعد اجتماعی، ارزشها و هنجارهای اجتماعی دیگر مثل سابق عمل نمیکند و تقریبا یک نوع روحیه فرد گرایی در جامعه حاکم شده است و عملا بسیاری از آن تنظیم کننده هایی که در گذشته زندگی اجتماعی آدمها را مرتب میکردند الان دیگر وجود ندارند یا خیلی ضعیف شدهاند.
این باعث شده است که جامعه به نوعی دچار رها شدگی بشود و افراد جامعه به حال خودشان رها شوندو گرفتار انواع اسیبهای اجتماعی از جمله طلاق بشوند.
*مسالهای مانند مشکلات اقتصادی در این سالها تا چه اندازه به ازیاد طلاق دامن زده است؟
**مطمئنا بی تاثیر نبوده است. بالاخره زمانی که یک حوزهای دچار بحران بشود جامعه مثل یک سیستم عمل میکند و بقیه جامعه هم دچار مشکل میشود. طی سالهای اخیر حوزههای سیاسی و اقتصادی ما دچار چالشهای زیادی شده است و دچار انواع بحرانها بودهاند بنابراین حوزه اجتماعی و فرهنگی هم از این بحرانها تاثیر گرفتهاند.
ما وقتی آمارهای طلاق را بررسی میکنیم یکی از دلایلی که عمدتا به آن اشاره میشود دلایل اقتصادی است که وقتی با مشکلات فرهنگی آمیخته میشوند بسیار افراد را برای گرایش به سمت طلاق مستعد میکنند.
طلاق یک چند بعدی است و ما نمیتوانیم با یک عینک و با یک تحلیل به سمت آن برویم. آدمها با دلایل مختلفی طلاق میگیرند فقط بعضی از این دلایل میتواند در بین آنها دلایل عمده تری باشد. ولی اگر بخواهیم به صورت کلی تری به آن نگاه کنیم این است که جامعه ایران یک تغییرات زیادی را در نظام ارزشی تجربه میکند و جامعه دارد میرود به سمتی که به یک نظم اجتماعی جدیدی برسد که ممکن است خیلی از عناصرش مطلوب ما نباشد.
*تا کنون مشاورههای قبل از ازدواج یا حتی مشاروه هایی که زوجها در زمان وقوع طلاق از آن استفاه میکنند چقدر در جلوگیری یا پایین آوردن این آمار موثر بوده اند؟
**مشاورهها بیشتر یک حالت ترمیمی دارند. زمانی که ساختارهای جامعه دچار مشکل شدهاند حالا ما میخواهیم که با این مشاورهها با یک چیزی شبیه مسکنی مقداری اثرات این قضیه را کاهش بدهیم.
چرا ادمها به مشاوره نیاز پیدا میکنند؟ این بحثی است که باید در مورد آن بحث کرد. چرا فرایند اجتماعی شدن ما به گونهای نیست که فرزندان ما آماده زندگی مشترک با دیگران باشند؟
و حالا نیاز باشد که فردی که بیست و چند سال از عمرش گذشته به او یاد بدهیم که همسر داری چگونه است و تو باید اختلافاتت را چگونه حل کنی.
درست است که انسانها به کمک نیاز دارند ولی انگار مشاهده میشود جامعه نقش خودش را در تربیت فرزندان از دست داده و حالا ما توقع داریم که سیستمهای مشاره هایی بیاید و این قضایا را ترمیم بکند.
بله مشاوره خیلی خوب و مفید است ولی سیستم راه حلی ندارند. جامعه باید کارکرد خودش را انجام بدهد وحالا اگر یک درصدی از افراد دچار مشکل شدند سیستم مشاوره موارد کمی را اموزش بدهندوگرنه مشاوره به این معنا نیست که مشاوره میتواند کل بار اجتماعی کردن ادمها و یاد دادن زندگی به آنها را بر دوش بگیرد. این غیر ممکن است.
*این میان نقش خانوادهها چقدر میتواند در کم کردن طلاق موثر باشد؟
**طلاق یک پروسه است و نه یک اتفاقی که به یکباره بیفتد. کسی که وارد زندگی مشترک میشود و بعد طلاق میگیرد در یک فرایند و بیست و چند ساله یاد میگیرد با دیگران تعامل بکند. وقتی این فرایند را دی خانواده طی نکرده و نقشهای جنسیتی را به خوبی یاد نگرفته است. و پدر و مادر بودن را یاد نگرفته است.
قاعدتا وقتی وارد زندگی مشترک میشود با مشکل مواجه میشود. این میان خانواده نقش بسیار مهمی دارد و قاعدتا کارکرد اجتماعی مهمی هم دارد و اگر نقشش را به درستی انجام دهد مطمئنا با مشکلات کمتری از این دست مواجه هستیم.
*چرا در یکی دو سال گذشته آمار درستی از میزان طلاق ارائه نشده است؟
**امار کلی که در سال ۹۶ ثبت شده است حاکی از این بوده که بیشترین میزان طلاق را در این سالها داشته ایم در حالیکه به همین میزان هم آمار کمی از ازدواج ها ثبت شده است یعنی نسبت ازدواج به طلاق کاهش داشته است. مشکلی که در آمارهای طلاق وجود دارد این است که از بهمن ۹۵ آمارهای طلاق با توجه به سیاست هایی که انجام شده داده نمی شود. و فقط یکسری امارهای کلی در کشور اعلام می شود که خیلی قابلیت تحلیل ندارند تا ببینیم دقیقا دارد چه اتفاقی می افتد.
نظر شما