آن زمان را به یاد آوریم که متولیان امور فرهنگی چقدر شادمانی میکردند که مکانی استثنایی با نام «شهر آفتاب» برپا کردهاند و چقدر در وصف آن مکان تبلیغات کردند. همان زمان اینجانب و خیلی از صاحب نظران دلسوز در خصوص این تصمیم نسنجیده متنها نوشتند. در همان سال شتابزدگی مسئولین در افتتاح آن مکان دورافتاده از شهر باعث شد تا اتفاقات غریبی چون افتادن آب به غرفهها و ضرر و زیانهای ناشران و وزارتخانه سر زبانها بیفتد.درعین حال که نمایشگاه در بدترین شرایط و امکانات لنگ لنگان مسیر ناهموار خود را طی کرد و هیچ سازمان و نهاد نظارتی برآن نشد تا عملکردهای عجولانه و نسنجیده را واکاوی کند و باعث شود تا برخی از سمتهای خود کنار بروند، کاری که در همه جوامع توسعه یافته رسم است و همین باعث میشود تا بدون برنامهریزی پروژهها و طرحهای فرهنگی با صرف هزینه کلان به شکست منجر نشوند.
جالب این است که در درون وزارتخانه نیز کمیتهای در خصوص ارزیابی عملکرد همکاران و احیاناً رفع نواقص برای سالهای آتی تشکیل نشد.اگر هم احیاناً چنین روندی در جریان است هیچگونه نمود عینی برای تغییرات بنیادین سال بعدهم دیده نشد و باز هم سالنها و غرفهها بدون نظام قانونمندی طراحی شدند و باز هم مردم برای پیدا کردن ناشران مورد نظر خود سرگردان و حیران بودند. عدم دسترسی مردم به نمایشگاه و ایاب و ذهاب به شهر آفتاب عملاً باعث شد تا تعداد بازدید کنندگان کتاب به شدت کاهش یابد و لاجرم ناشران متضرر شدند. در چنین اوضاع و احوالی بود که تصمیم برآن شد تا شکست را در سکوت اجباری پذیرا باشند و دوباره مصلی را برای برگزاری نمایشگاه آماده کنند؛ نمایشگاهی که چون کنهای بزرگ به جان وزارتخانه افتاده و راه رهایی از آن نیست و همین است که نمایشگاه کتاب تهران هیچگاه در حد و اندازه نمایشگاههای معروف کتاب خاصه نمایشگاه فرانکفورت آلمان ظاهر نشود. با تمام این اوصاف،مکان برگزاری نمایشگاه نقش بسیار مهمی در بازدید مخاطبان دارد. با توجه به اینکه نمایشگاه کتاب تهران سه مکان را تجربه کرده است؛ محل نمایشگاههای بینالمللی تهران، مصلای امام خمینی (ره) و شهر آفتاب، برگزاری دوباره نمایشگاه کتاب در مصلای امام خمینی (ره) اقدام درستی بود.
نمایشگاههای کتاب باید در دسترس عموم باشند تا مردم به راحتی بتوانند به آنجا بروند. خیلی از مردم زمانی که نمایشگاه در مصلی بود چندبار فرصت میکردند برای بازدید به آنجا بروند. شهر آفتاب از حداقل امکانات برخوردار نبود، مسافتش دور بود، با توجه به اینکه ساختمانها نو بودند این توقع را ایجاد میکرد که امکانات خوبی در اختیار مردم قرار گیرد اما اینگونه نبود. مردم در پیدا کردن غرفهها مشکل داشتند و مشکلات دیگر که باعث میشد حجم بازدیدکننده در سالهای گذشته کاهش پیدا کند و شاید یکی از دلایلی که وزارت ارشاد تصمیم گرفت به مصلی بازگردد همین موضوع بود.حال سئوال این است که پیکر نیمه جان شهر آفتاب در آینده به چه کار خواهد آمد و در آتیه به تلی از خاک بدل خواهد شد؟
نظر شما