إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا
«همانا گوش و چشم و قلب، همه آنها مورد سؤال واقع خواهند شد».
(سوره مبارکه اِسراء/ آیه ۳۶)
از مولای متقیان، انسان کامل، حضرت علی(ع) پرسیدند که یا علی! چگونه تو «علی» شدی و چگونه به این مقام والا رسیدی؟
حضرت در پاسخ فرمودند: «کُنتُ بَوّاباً علی بابِ قَلبی»؛ یعنی «پیوسته بر در ورودی قلبم نگهبانی میدادم». حضرت تأکید میکنند برای اینکه انسان به مقام والای بندگی خداوند برسد باید مراقب درِ ورودی قلبش باشد و اجازه ندهد هر مطلبی وارد قلبش شود. هر سخنی، هر نگاهی، هر تصویری، هر فکری، هر خیالی، هر گمانی، هر نیتی، هر دروغ و غیبتی نباید اجازه داشته باشد به راحتی از دریچه چشم و گوش انسان وارد قلب او شود. بهترین کسی که میتواند و باید مراقب این دروازه ورودی باشد، بی گمان خود انسان است! که باید دائماً بر درگاه ورودی قلبش یعنی چشم و گوش خود نظارت و دقت داشته باشد و هرگاه انسان چنین حفاظتی از چشم و گوش خود داشت، قلبش نیز پاک میماند و نورانی میشود.
انسان باید ناظر اعمال خود باشد و بر خود نظارت داشته باشد تا قلب او به انبار گناه و آلودگی تبدیل نشود که اگر چنین شد، دیگر به راحتی نمیتوان از آثار منفی این گناهها گریخت. عفونت گناه بتدریج تمام بخشهای قلب انسان و روح او را درگیر میکند و تبدیل به سرطانی میشود که غلبه کردن بر آن یا غیرممکن یا بسیار بسیار دشوار خواهد بود.
در عرفان و اخلاق اسلامی نیز بر موضوع «مراقبه» تأکید ویژهای میبینیم. مراقبه یعنی اینکه شخص در هر حالی از حواس پنجگانه خود و رفتاری که از او سر میزند مراقبت کند و مواظب باشد کاری که مخالف خواست الهی است، انجام ندهد.
عالم وارسته، مرحوم آیتالله حقشناس میگوید: «شیطان کاملاً به وضعیت شما مطلع است که چه کسی احکام شرع را یک دستی گرفته و چه کسی خودش را در حضور پروردگار میداند و چه کسی نمیداند؛ چه کسی مراقب است و چه کسی مراقب نیست. بنابراین امام صادق(ع) فرمودند: کسی از شر این خبیث (شیطان) محفوظ است که دائم در مقام «مراقبه» باشد و خودش را در حضور و محضر پروردگار بداند و در ادامه فرمودند: آن کسی که شب و روزش را بیتفاوت میگذراند، دائم شکار شیطان است؛ وَ امَّاالمُهمِلُ لِاَوقاتِهِ فَهُو صیدُ الشَّیطان».
بزرگترین دروازههایی که شیطان میتواند از آن وارد دل انسان بشود، چشم و گوش است. شیطانی که در برابر خداوند قسم یاد کرده است که لحظهای از منحرف کردن فرزندان آدم دست نشوید و در هر لحظه همچون دشمنی خونی، بر سر راه انسان به کمین بنشیند تا او را به دام بدبختی و بیچارگی بیندازد و از راه سعادت، منحرف کند. شیطان همان طور که در آیات ۱۶ و ۱۷ سوره اعراف میخوانیم، میگوید: «قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ. ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ»؛ یعنی: «[شیطان خطاب به خداوند] گفت پس به سبب آنکه مرا به بیراهه افکندی من هم برای [فریفتن] آنان [انسانها] حتماً بر سر راه راست تو خواهم نشست. آنگاه از پیش رو و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها می تازم و بیشترشان را شکرگزار نخواهی یافت».
پس باید هشیار بود و در برابر دشمنی اینچنین آماده و سرسخت، نباید دروازههای ورودی را باز گذاشت. نباید هر چیزی را دید و هر چیزی را شنید و هر چیزی را گفت که چه بسا بیشتر این دیدهها و شنیدهها و گفتهها، تیرها و نیزههای زهرآگین شیطان باشند. باید مراقب چشم و گوش و زبان و دل خود بود که اینها در روز جزا مورد سؤال قرار میگیرند و به تصریح آیات قرآن، بر ضد صاحب خویش شهادت خواهند داد.
نظر شما