قدس آنلاین- شهرت نزد بیشتر کسانی که صاحب آنند، کالایی است جهت عرضه. کالایی که دست بر قضا مشتریهای پر و پا قرصی هم دارد. پولهای کلانی نیز برایش میدهند، بنابراین بدیهی است اگر جماعتی از بام تا شام، تمام هم و غم خود را صرف کسب این متاع گرانبها کنند. در روزگاری نه چندان دور، شاهراه حصول این جواهر نادر، رسانههای معمول بودند، یعنی مطبوعات و صدا و سیما. کمتر میشد کسی را یافت که خارج از این عرصه به این آب حیوان دست یافته باشد. حالا اما با شیوع اینترنت، راههای کسب شهرت بیشمار شدهاند. هنرمندان، اصحاب قلم، متفکران و خلاصه بزرگان فراوانی را میشناسم که عمری صرف فرهیختگی و دانایی کرده و سرشان به تنشان میارزد و اما در پی گذشت شش- هفت دهه از زندگانی، به قدر جوانکی که فیالمثل در فلان پیام رسان اینترنتی نمایش موتورسواریاش را گذاشته، مشهور نیستند و طرفدار ندارند.
تا اینجای کار حرفی نیست و آن شهرت نوش جان صاحبش. درد بیدرمان از آنجا آغاز میشود که این مشاهیر یک شبه، چون فی المثل خوشگلند، یا جوک خوب تعریف میکنند، یا بلدند یک توپ را چطور شوت کرده یا ادا و تقلید عدهای را درآورند و خلاصه دهها و بلکه صدها و دیده شده حتی میلیونها نفر هم به همین دلیل اخبارشان را دنبال کرده و طرفدارشان هستند، میشوند مرجع!... به چه معنا؟ یعنی وظیفه خود میدانند تا درباره هر اتفاق ریز و درشت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و منطقهای و بینالمللی و... حتی دینی و فقهی و خانوادگی و... نظر بدهند و از هر آنکس و هر آنچه نظیر ایشان نیندیشد طلبکار باشند!
نتیجه این معادله زمانی هولناک میشود که شاهراههای سنتی و سابق کسب شهرت، به جای تلاش در اصلاح این رویه و تفهیم این خطر به مخاطب، از هول عقب نماندن از قافله، خودشان میشوند آتش بیار معرکه. یعنی به جای پرداختن به آنچه نیاز حقیقی مردم و مخاطبان است، میگردند دنبال آنهایی که به هر دلیل بیشتر دنبال کرده (حالا به هر روش) برای خودشان دست و پا کردهاند. لابد فکر میکنند از این راه مشتری بیشتری برای رسانهشان جلب کرده و در قیاس با رقبا بازی را بردهاند. حالا یکی باید در این بلبشو به این سؤال کلیدی پاسخ دهد که آیا هدف رسانهها در درجه نخست جلب مخاطب بیشتر و به هر قیمت است یا رسانه در ذات خودش رسالتی دارد و بر همان مبنا آن را «دانشگاه» نامیدهاند.
باری به گمان نگارنده، سیلاب ویرانگری که شرحش رفت، خیلی چیزها را با خود برده و من از این میان برآنم فقط به اربابان رسانه ملی هشدار دهم، بگویم شما مرجعی مقدس هستید. شما همان مرکزی هستید که یک برنامه «روایت فتح» تان، سپاه ۱۰۰ هزار نفری را برای حراست از این سرزمین راهی جبهههای جنگ میکرد و حالا نزدیک ۱۰۰ شبکه صوتی و تصویریتان، طی صدها برنامه، نمیتواند یک پیام رسان رایگانتان را به بینندگان و به شنوندگانتان بفروشد! چرا؟ چه اتفاقی افتاده است؟ چرا پس از قریب سه دهه از آزمون برنامه نمایش خاله بازی هنرپیشهها و به نمایش گذاشتن مشاهیر به هر بهانهای، هنوز این فرمول را رها نمیکنید؟ چرا به جای میدان دادن به متفکرانی که خردشان راهگشای مخاطب تشنه امروز باشد، همچنان مجری سالاری در دستگاه شما بیداد میکند و در سمت دیگر کم دانشی میان مجریانتان به مرز بحران رسیده است؟ چرا اندک چهرهها و مجریان فرهیخته کمرنگ و ناپیدایند و... چرا این همه سال در بر همان پاشنه میچرخد.
۶ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۷
کد خبر: 602404
یکی باید در این بلبشو به این سؤال کلیدی پاسخ دهد که آیا هدف رسانهها در درجه نخست جلب مخاطب بیشتر و به هر قیمت است یا رسانه در ذات خودش رسالتی دارد و بر همان مبنا آن را «دانشگاه» نامیدهاند.
منبع: روزنامه قدس
نظر شما