افشین علا در ابتدای این نشست با بیان اینکه شعر انقلاب با فرهنگ مردم ایران درآمیخته، گفت: شعر انقلاب در وقایع صدر اسلام، عاشورا، مظلومیت اهل بیت(ع) و فرهنگ مهدویت ریشه دارد و نمیتوان آن را به چهار دهه و استقرار نظام جمهوری اسلامیمحدود کرد.
آرش شفاعی هم با اشاره به اینکه میتوان به بررسی شعر انقلاب، هم از منظری اثبات گرایانه و هم از دیدگاهی تفسیری پرداخت؛ گفت: هر چه زمان میگذرد، تعداد پرسش ها و تفسیرها در این عرصه بیشتر میشود. سؤالاتی از این دست که اصلاً انقلاب یعنی چه و شعر انقلابی چه معنا و مفهومیدارد و ادامه داشتن شعر انقلاب به چه معنی است؟ بحث «همزمانی» و «در زمانی» هم مطرح است و ما مبتلا به چیزی به نام شعر انقلاب هستیم و روایتهایی که از این مسأله وجود دارد در قضاوت ما تأثیر میگذارد و شاید سالها بعد این جنبه از تفسیر و قضاوت زمان زده درباره شعر انقلاب کنار برود و نگرش دوره گرا و تاریخی به شعر انقلاب پررنگ تر شود.
شعر انقلاب به نقد جدی نیاز دارد
اسماعیل امینی هم گفت: مسألهای که ما با آن رو به رو هستیم این است که یکسری افراد، معتقد به شعر انقلاب و طرفدار سینه چاک آن هستند و یک گروه از افراد هم منکر این نوع شعر به شمار میروند در این میان جای یک مطالعه علمیو بدون حب و بغض خالی است.
او همچنین به طرح این پرسش پرداخت که آیا به شعر انقلاب میتوان به چشم پاره ای اسناد تاریخی برای پی بردن به منظومه انقلاب نگاه کرد یا نه، افشین اعلا در پاسخ گفت: منتقدان و متولیان فرهنگی ما ارزیابی برازنده و درخوری از شعر انقلاب نداشته و مصادیق بارز و ناب این نوع شعر را کشف نکردهاند. اگر امروز بعضی از پیشروان شعر انقلاب در روزگار ما کناره گرفته اند، صرفاً به دلایل سیاسی نبوده بلکه عدم وجود نقد درست و تشخیص سره از ناسره، یکی از دلایل کناره گرفتن آنها به شمار میرود.
علا با اشاره به اینکه امروز مداحی بر شعر پیشی گرفته است، بیان کرد:در شرایط فعلی فریاد مداحان بیش از شعر ناب انقلاب به گوش میرسد درحالی که شعر باید به مدح رونق ببخشد. امروز مدح بر منابر ما هم سایه افکنده؛ تا آنجا که یک روز مردم میگفتند میخواهیم پای منبر فلان عالم برویم حالا میگویند فلان شخص، فلان جا مداحی میکند.
به گفته این شاعر و نویسنده، شعر انقلاب را نمیتوان با خطبه نماز جمعه مقایسه کرد چراکه در خطبه نماز جمعه سرفصل ها از یک ستاد مرکزی ابلاغ میشود اما نمیتوان به یک شاعر مبارز انقلابی که با وجدان و اعتقاد خود به نهضت امام راحل(ره) پیوسته خط مشی داد.
وی اعتراض و عدالت طلبی را از خطوط اصلی و ممتاز شعر انقلاب برشمرد و گفت: استکبارستیزی جزو ذات شعر انقلاب است و ما شاعران انقلابی از شبه روشنفکران بخاطر این موضع خجالت نمیکشیم. من شعری برای شیخ زکزاکی گفته بودم و یکی از همین روشنفکران به طعنه گفت که آخر برای زکزاکی شعر میگویی. به او گفتم اگر برای ماندلا شعر گفته بودم، از نظر شما خوب است اما زکزاکی چون روحانی، شیعه و طرفدار انقلاب اسلامیاست، شما از او بدتان میآید اما ما او را میستاییم.
وی درعین حال به انصاف و صداقت برخی روشنفکران ایرانی نیز اشاره کرد و گفت: کسی چون سیمین بهبهانی، بعد از فوت قیصر امینپور در تجلیل او مطلب بسیار ارزشمندی نوشت در حالیکه همان زمان، بسیاری از گرایشها ناخوشنودی خود را از تجلیلی که از قیصر به عمل آمده بود، اعلام کردند در صورتی که تجلیل از قیصر یک حرکت خودجوش مردمیبود.
انتقاد از محمد حقوقی
آرش شفاعی هم بر لزوم انصاف در نقد تأکید و بیان کرد: ما به یک پژوهشگر آگاه احتیاج داریم که به ما نشان دهد شعرهایی که دیده و شنیده نشده بر اشعاری که در بوق و کرنا کرده اند برتری دارد اما مشکل همیشه ما این بوده که ابتدا یک کرسی علمیپدید میآوریم سپس دنبال محتوا برای آن میگردیم و در پی رسیدن به این محتوا، مبلغی را به چند نفر پرداخت میکنیم و از آنها میخواهیم در ارتباط با موضوع مورد نظر به پژوهش بپردازند در حالی که کار تحقیقی متفاوت با گزارش کار است.
این روزنامه نگار در ادامه به کارهای پژوهشی محمد حقوقی در ارتباط با شعر معاصر اشاره و بیان کرد: هیچ کس منکر جایگاه «حقوقی» به عنوان یک منتقد جدی و خوب در حوزه شعر معاصر نیست اما در کارهای او، شعر بعد از انقلاب به طور کل نادیده گرفته شد و این اتفاق خوشایندی نیست که منتقدان چشم خود را بر شعر انقلاب ببندند.
علا هم در ادامه گفتههای شفاعی مطرح کرد: اعضای شورای کتاب کودک به عنوان یک نهاد محترم و در عین حال یک حلقه واسط و غیررسمی بین پدیدآوردندگان شعر و ادبیات کودک و مجامع بین المللی، همواره شاعران و نویسندگان انقلابی و ارزشی را نادیده میگیرد.
شفاعی همچنین به تناقضی که گاه در رفتار و آثار شاعران به چشم میخورد، اشاره کرد و آن را طبیعی و بازتاب حالات مختلف روحی آنان دانست و افزود: جان شاعر ناآرام است. مشکل این است که اهل فکر و منطق در برخورد با شاعران این ناآرامی را به تناقضگویی نسبت داده و درک نکردهاند. برای همین اگر یک نفر شاعر انقلاب بود، انتظار دارند در چارچوب مورد انتظار مسؤولان رفتار کند و مثلاً با دیدن بیعدالتی فریاد نکشد.
افشین علا نیز جشنوارهای شدن را یکی از آفات شعر معاصر برشمرد و گفت: شعر در دهه اخیر تحت تأثیر مناسبتهای زمانی قرار گرفته است و این جشنواره ها و مناسبت زدگی، سلیقه شاعران و به ویژه نسل جوان را تنزل داده است.
شفاعی یکی دیگر از آسیب های شعر انقلاب و همچنین دفاع مقدس را اسطوره سازی از مفاهیم و اتفاقاتی دانست که در سالهای جنگ و انقلاب رخ داده و گفت: دفاع ما دفاع مقدسی بود چرا که از دین، آیین و شرف خود پاسداری کردیم. اما همه آیا این به این معناست که همه اتفاقاتی که در جنگ رخ داد مقدس است؟ اکنون وضعیت به شکلی است که اگر شاعری بخواهد از آسیبها، مشکلات و عوارض ناشی از جنگ بگویید با برچسب ضدجنگ سرودن روبهرو میشود. دامنه این مقدسسازیها امروز به جایی رسیده است که قوه قصائیه، مجلس، دولت و وزرا هم مقدس شدهاند و کسی نمیتواند از آنها انتقاد کند.
علا هم در تأیید گفتههای شفاعی، گفت: چگونه است که ما نمیتوانیم به نقد عملکرد خود بپردازیم. چطور شاعر انقلاب نمیتواند از مفسدان اقتصادی و اجتماعی بگوید آن هم زمانی که عدالت خواهی و اعتراض را نه از هیچ حزب و جناحی که از خود انقلاب یاد گرفته است؟
او در ادامه گفت: اگر امروز به مشکلات مردم در شهرهای مرزی نپردازیم و جنگ و انقلاب را آسیب شناسی نکنیم با مشکلات متعدد رو به رو خواهیم شد. دهه ۶۰، هر روز شاهد مراسم تشییع شهدا بودیم اما از این همه فساد خبری نبود؛ امروز در حالی پیکر شهیدحججی را به عنوان نماد مظلومیت شهدای مدافع حرم تشییع میکنیم که مفاسد اقتصادی کم نیست و من به عنوان یک شاعر انقلابی نمیتوانم فقط در تجلیل از شهیدان بگویم و دربرابر آن مفاسد سکوت کنم.
نظر شما