قدس آنلاین- نسبت «کار» و «مدرسه» یا «آموزشوپرورش» یک نسبت فرهنگی است که از آن تعبیر به «فرهنگ کار» میکنیم. البته هر نهادِ دارای وجه تعلیم و تربیت مانند خانواده، مسجد، صداوسیما و عموم رسانهها چنین نسبتی را با مقوله «کار» دارند. معلم، محتوای درسی، محیط مدرسه و هر آنچه که در نهاد رسمی تعلیم و تربیت با دانشآموز ارتباط دارد، کیفیت این نسبت را تعریف و تعیین میکند. قطعاً این نسبت هم میتواند به ارتقای فرهنگ کار در دانشآموز شود یا برعکس سبب ایجاد رخوت و تنپروری در او شود. برای نشان دادن این نسبت، مثالهایی نیز میزنیم که در مدارس ما قابلمشاهده است.
فرهنگ اشاعه شده از طریق برنامه درسی «آشکار» یعنی کتابهای درسی، محتوای آموزشی و فعالیتهای رسمی تعریفشده، همه تأثیری نیست که مدرسه میتواند بر مخاطبان خود بگذارد. علاوه بر برنامه درسی آشکار (فرهنگ کار در کتابهای درسی)، برنامه درسی «پنهان» ازجمله رفتار و سلوک معلمان و اولیای مدرسه و روابط بین دانشآموزان نیز تأثیر قابلتوجهی بر شکلگیری فرهنگ کار در دانشآموزان دارد. چهبسا اثری که دانشآموزان به ویژه در سنین پایینتر از برنامه درسی پنهان در این رابطه بپذیرند، بیش از بخش رسمی و آشکار برنامههای مدرسه باشد!
تلاش، دقت، وجدان کاری و عدالت یک معلم در شکلگیری نوع نگاه نسل آتی به مقوله «کار» مؤثر است. بخواهیم یا نخواهیم دانشآموز، از معلمان و مسئولان مدرسه الگو میگیرد. نحوه ارزشیابی ما از دانشآموزان، به آنها این پیام را میدهد که هر کس بهاندازه تلاش خود امتیاز گرفته است یا خیر. نوجوان به خوبی تشخیص میدهد که آیا معلم میان کار خوب و دقیق دانشآموزان تفاوت قائل میشود یا همه را مثل هم میبیند. فراوان اتفاق افتاده است دانشآموزی در درسی نمره کامل را میگیرد که به اذعان خود او هیچ مطالعهای نداشته است.
چنین دانشآموزی چه برداشتی خواهد داشت؟ همکلاسی او که زحمت کشیده است، چطور؟ دانشآموز با مشاهده چنین رفتاری چگونه باور کند که: «نابرده رنج گنج میسر نمیشود / مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد»
یکی از روشهای معمولِ ما برای ترغیب و تشویق دانشآموزان به درس خواندن، وعده داشتن زندگی راحت در آینده است. اگر این روش چند صباحی جواب دهد، برداشت دانشآموز این خواهد بود که کار و تلاش مخصوص دوران تحصیل است و بس. این روش که بیشتر در خانوادهها و آنهم همراه با تخریب برخی مشاغل مورداستفاده قرار میگیرد، غیر از زیر سؤال بردن اصل «کار و تلاش» در زندگی، ذهنیت نوجوانان ما را نسبت به بسیاری از مشاغل ضروری جامعه تخریب میکند.
فرهنگ کارآفرینی و مهارتافزایی یکی دیگر از نسبتهای دو مقوله «کار» و «مدرسه» است که غالباً در مورد مدارس فنی و حرفهای و کاردانش طرح میشود. میدانیم که بسیاری از مشاغل نیازمند تحصیلات دانشگاهی نیستند. آموزشوپرورش در یک هدایت تحصیلی موفق و البته در هماهنگی با سایر نهادها میتواند زمینه ایجاد بسیاری از مشاغل را متناسب با ظرفیتهای بومی هر منطقه فراهم کند. وقتی کشف استعداد و هدایت تحصیلی بهطور موفق انجام گیرد، افراد در کارهایی مشغول میشوند که علاقه دارند و در کیفیت و بهرهوری کار آنها تأثیر مثبت میگذارد.
با همه تأکیدی که بر اصل «کار و تلاش» میکنیم، جهتدهی به کار و شغل نیز از اهمیت اساسی برخوردار است. برخی از کارها و مشاغل، جنبه تولیدی دارند و برخی جنبه مصرفی. ضمن این که از داشتن بسیاری از مشاغل در حوزه مصرف مانند خرید و فروش کالاها و خدمات ناگزیر هستیم، اما مشاغلی که در حوزه تولید قرار میگیرند در الویت والایی هستند و اساس اقتصاد جامعه بر پایههای تولید استوار است. اگر صنعت ما در عرصه فناوریهای نوین پیشرفت کند، بدیهی است که فرد و جامعه بسیار منتفع خواهد شد. این جهتدهی در مورد دوگانه کارها و مشاغل مفید و غیرمفید و حقیقی و کاذب نیز یکی از مواردی است که بهترین فضا برای پاسخگویی به آن مدرسه است.
فرهنگ کار جمعی و مشارکتی از دیگر عرصههای نسبت میان «کار» و «مدرسه» است. در این مورد مثالهای فراوانی میتوان برشمرد. از فعالیتهای درسی گرفته تا دیگر فعالیتهایی که میتوان در محیط مدرسه شکل داد. مدرسه، محیط زندگی نوجوانان ماست و خود آنها در اداره آن سهیم هستند. جالب است که در این زمینه، برخی از مدارس از خانوادهها موفقتر هستند. یعنی نقشهایی برای دانشآموزان تعریفشده است و آنها مسئولیتهایی را برعهدهگرفتهاند. بهعنوان مثال، نگهداری و نظافت محیط مدرسه بر عهده خود دانشآموزان گذاشته میشود. این واگذاری مسئولیت، سبب میشود که آنها در نگهداری محیط کلاس و مدرسه نیز دقت داشته باشند. البته، گاهگاهی شنیده میشود که برخی خانوادهها در برخی مناطق شهری، این طرح سازنده را خلاف شأن خود و فرزندانشان میدانند.
اردوهای جهادی، نمونهای موفق از یک طرح جامع برای ترویج «فرهنگ کار» است. در این الگو، اصلِ کار و تلاش ارج نهاده میشود، جهتدهی تولیدی دارد و مفید است، کمک به مستضعفان و نیازمندان حقیقی است و رضای خداوند، روح حاکم بر آن است. در این نمونه، توجهِ درخوری به وجه فرهنگ کار وجود دارد که فراتر از گزاره «کار مساوی است با پول» قرار میگیرد. کار صرفاً بهکار یدی کاهش داده نمیشود و طیف وسیعی از کارها را شامل میشود. چشمپوشی از منافع شخصی و کار برای رفاه و پیشرفت دیگران از دیگران وجوه این طرح مقدس است.
نظر شما