* در دهههای پیشین ورود زنان به عرصه ادبیات افزایش کمی و کیفی داشته است، این ورود چه تأثیری بر سیمای زن در ادبیات داشته است؟
** وقتی زنان قلم به دست میگیرند حتماً متفاوت خواهند نوشت. تا پیش از ظهور سیمین دانشور آنچه درباره زنان است از زبان مردان نوشته شده است؛ اما سیمین دانشور توانست فضای متفاوتی را که مردان داستان نویس تا پیش از این از زن ارائه داده بودند دگرگون کند. از خلق زری «سووشون» تا «هستی» جزیره سرگردانی ۲۰ سال طول میکشد اما زنی مثل هستی و زری تا پیش از این در ادبیات وجود نداشته است. سیمین دانشور در «جزیره سرگردانی» نمایندگان چند طیف زن را در رمانش خلق میکند و به دغدغههای آنها میپردازد در حالی که تا پیش از این در رمانها نمیتوانستیم تعریفی از زن به معنای واقعیاش در ادبیات ارائه دهیم و زن عموماً در آثار چوبک و هدایت زنی اثیری و یا لکاته بود. اما از زمان سیمین دانشور و در آثار نویسندگانی مانند فریبا وفی و یا بلقیس سلیمانی با سیمای دیگری از زن ایرانی مواجه میشویم.
* به طور کلی زنی که در ادبیات معاصر وجود دارد با آنچه پیش از این در ادبیات کلاسیک وجود داشته، چه تفاوتی کرده است؟
** امروزه با توجه به سن و سال نویسندگان و دغدغههای ذهنی و شخصی آنها آثار متفاوتی میتوانید در ادبیات معاصر ایران ببینید؛ مثلاً رمان «پاییز فصل آخر سال است» نوشته نسیم مرعشی که جایزه کتاب سال را در بخش رمان از آن خود کرد و مورد استقبال مخاطب هم قرار گرفت به زندگی چند دختر جوان دانشجوی شاغل پرداخته است. روابط، خواستهها و آرزوهای نسل زن ۳۰ ساله و دغدغههای این قشر مورد توجه قرار گرفته است؛ یا رمان «چراغها را من خاموش میکنم» مجموعه آثار داستانی یک زن خانه دار است که دغدغههای مادر و همسر بودن را میبینیم؛ یا در آثار«فریبا وفی» زنی را میبینیم که اگرچه خانه دار است اما اندیشمند است و به دنبال هویت خود است. اگر بخواهیم در خصوص چهره زن در آثار امروز و دیروز صحبت کنیم باید بگوییم جستوجوی هویت دغدغه اصلی نویسندگان زن در دهههای اخیر است.
* آیا ادبیات توانسته در مسئله تغییر نگاه به زنان، خط شکن باشد و نگاه اشتباهی را که در دورههای گذشته به زنان وجود داشته است عوض کند؟
** کتاب باید تأثیر خودش را بگذارد و میگذارد. در همه کشورها نهاد پیشرو نهاد ادبی است. بدون شک ما انتظار داریم همه مخاطبان این کتابها نگاههای تازه تری نسبت به زن داشته باشند.
* حتی با اینکه ایرانیها نسبتاً با کتاب قهر و بیگانهاند، باز هم قائل به چنین تأثیرگذاری در ادبیات هستید؟
** متأسفانه نتیجه چنین خلأیی در بسیاری از عرصهها دیده میشود؛ اما مخاطبان ادبیات که نسل جوان و تأثیرگذار ایران هستند از کتاب تأثیر میگیرند. دانشجویان من وقتی کتابی جریان ساز میبینند آن را میخوانند، راجع به آن گفتوگو میکنند و اثر را نقد میکنند. این طور نیست که چون مردم کتاب نمیخوانند ادبیات نمیتواند در روند مسائل جامعه مؤثر باشد. قشر روشنفکر جامعه حتماً از ادبیات تأثیر خواهند گرفت، اما به دلیل قهر مردم با کتاب حتماً ادبیات نمیتواند تأثیرش را بر همه سطوح اجتماع بگذارد و این مسئله خلأ بزرگی را ایجاد میکند.
* با همه مسائلی که گفته شد، نویسندگان امروزی در ترسیم سیمای واقعی زن، به چه جنبه هایی از زن امروز ایرانی نپرداخته اند؟
** ببینید با همه تلاش هایی که در دهههای گذشته و بخصوص در سالهای اخیر برای تصویر همه جانبه از زن ایرانی توسط نویسندگان انجام شده اگر بخواهیم از زنان ایده آل ایرانی در ادبیات نام ببریم با تعداد کمی روبهرو هستیم. با اینکه من تقریباً آثار نویسندگان زن ایرانی را خواندهام نمیتوانم قاطعانه از شخصیتهای متعدد داستانی نام ببرم که توصیفی همه جانبه از زن ایرانی دارند و یا میتوانند الگو باشند فقط میتوانم از شخصیت هستی، زری و قهرمان «دل فولاد» منیرو روانی پور به عنوان زنانی نام ببرم که میتوانند الگوی زنان ایرانی باشند.
در آثار سالهای اخیر و دهه ۹۰ تعداد زنانی که در تصمیم گیری هایشان قاطعاند و میتوانند تصمیم گیریهای درستی را در بزنگاههای زندگی داشته باشند، کم است مثلا قهرمان داستان «بازی آخر بانو» نوشته بلقیس سلیمانی هم نمونه چنین زنی است؛ در حالی که کارکرد اصلی ادبیات معرفی چنین چهره هایی به جامعه است. نویسندگان ما باید بتوانند شخصیت هایی را بیافرینند که نمونههای واقعی و ایده آلی از زن امروز ایرانی باشند تا بتوانند الگوهای خوبی برای زنان ما باشند.
* با توجه به حضور شما در هیئتهای علمی جوایز ادبی و همایشها فکر میکنید جوایز ادبی مانند پروین و یا همایشهایی که با موضوع زنان برگزار میشود، چقدر میتواند در مسئله حضور زنان در عرصه ادبیات تأثیرگذار باشد؟
** اجتماع و گردهمایی نویسندگان در همایشها مهم است، چون به بهانه همین همایشها نویسندگان نوشتههای یکدیگر را میخوانند و میشنوند و با فضای فکر یکدیگر آشنا میشوند و همین آشنایی موجب زایشهای فکری و نوشتاری خواهد شد. اما جوایز ادبی با هر موضوعی که برگزار میشوند تشویق کننده و ترغیب کننده هستند و عامل دلگرمی برای نویسندهای است که میداند تلاشهای او دیده میشود و از تلاشهای او قدردانی میشود. بنابراین شرکت کردن در گردونههای ادبی مثبت است.
نظر شما