در کنار متن، متون دیگری وجود دارند که به معنایابی آن کمک میکنند. فرامتن، بینامتن، پیشامتن و پیرامتن از جمله این متنهاهستند. بی تردید اما خود متن اصلی ترین و مهم ترین منبع تولید معناست و از سالهای ابتدایی قرون بیستم میلادی تاکنون، نقد نو که تنها و تنها به حلاجی و تحلیل و تفسیر متن میپردازد و هرعامل برون متنی را از دخالت در نقد باز میدارد، از مهمترین نحلههای نقد ادبی محسوب میشود.
عنوان شعر از عناصر مهم پیرامتنی در خوانش و تأویل متن است. آیا نقش این عنصر تاکجا در این خوانش و تأویل مؤثر و ضروری است؟ به راستی اکر بدون عنوان، شعری ناقص و بی معناگردد، نمیتوان عنوان را به به عنوان پیرامتن بلکه به عنوان بخشی از متن دانست؟
شعر «محمدرضا محمدی نیکو» یک عنوان دارد:«من»
ساختار زیانی و جمله بندی این شعر به گونه ای است که انگار به نهاد نیاز دارد اما تنها گزارهاش را به همراه آورده است. در این صورت حضور «من» به جای عنوان در متن شعر نه تنها لازم که ضروری به نظر میرسد.
این «من» است که در فضای استعاری خویش با غروری کاذب، زیر و بم روزگار را از یاد برده است و دچار غفلتی عظیم شده است.
شعر نیمایی «محمدرضا محمدی نیکو» با وزن پایهای «مستفعلن» نیازی به عنوان ندارد و نام بهتر اتس که در دل متن تعبیه گردد.
*سرزمین بی آسمان/ محمدرضا محمدی نیکو/ دفتر شعر جوان/ 1374/ صفحه 71.
نظر شما