به گزارش قدس آنلاین، بعد از مسیری که جامعه در دهه ۶۰ و ۷۰ با رویکرد «فرزند کمتر، زندگی بهتر» طی کرد، نزدیک به ۱۰ سال است که کارشناسها زنگ خطر را به صدا درآوردهاند. اگر مردم با همان نگاه گذشته زاد کنار هم را ادامه دهند کشور در دو، سه دهه آینده با بحران جمعیت روبهرو خواهد بود. در این شماره پروندهای درباره «سینمای فرزندآوری» تهیه کردیم که میتوانید در آن با چند نمونه از آثار سینمای ایران با موضوع فرزندآوری آشنا شوید.
■ خجالت نکش
خلاصه داستان: داستان زندگی زن و شوهری را روایت میکند که با داشتن عروس، داماد و نوه، در میانسالی بچهدار میشوند. این اتفاق آن هم در روستایی کوچک که هیچ چیز از دید اهالی پنهان نمیماند، زن و شوهر را دچار اتفاقاتی کمیک و بامزه میکند. اتفاقهایی که در نهایت سبب جدال این دو با یکدیگر میشود.
درباره فیلم: «خجالت نکش» که نزدیک به ۳ میلیارد تومان فروخته است، یک کمدی شریف درباره موضوع روابط زناشویی است، به این مفهوم که برای خنده گرفتن از تماشاگر، حیا را زیر پا نمیگذارد و تابوشکنی نمیکند. در سینمای کمدی با مفهوم روابط زن و مرد، نجیب ماندن و در عین حال تماشاگر را خنداندن، همچون راه رفتن روی لبه تیغ است. فیلم «خجالت نکش» وقیح نیست، تماشاگر را هم تا به آخر میخنداند و این یعنی میتوان کمدی «ایرانی» ساخت ولی شوخیهای جنسی و رکیک تعریف نکرد.
احمد مهرانفر بار دیگر هنر خود را به عنوان یک بازیگر کمدی به رخ میکشد و شبنم مقدمی پا به پای او پیش میآید، گرچه کمی تأکید بر لهجه من درآوردی او در بعضی قسمتها زیادی و نچسب است اما در مجموع مقدمی انتخاب کاملاً درستی برای یک زن میانسال عاصی از دست شوهر است که ناخواسته باردار میشود. تماشاگر «مادرانگی» مقدمی را میپذیرد و التهاب او را برای در آغوش کشیدن نوزادش درک میکند و با اینکه طبق قواعد ژانر کمدی، تماشاگران میدانند که در نهایت قرار نیست اتفاق ناگواری بیفتد ولی در صحنه در آب افتادن سبد نوزاد نفسها در سینه حبس میشود. این یعنی مقصودی موفق عمل کرده و تماشاگر را به دنبال خود میکشد.
رضا مقصودی، کارگردان این اثر درباره موضوعی که برای فیلمش انتخاب کرده میگوید: پیام من این نیست که بروید بچهدار بشوید، موضوعش این است که بچه داشتن خوب است اما هر کسی در هر جایی و با هر موقعیتی نباید بچهدار شود. بچه داشتن خوب است، این حرف کلی من است. البته این دیدگاه من بوده و آن را در فیلم هم گفتم، به نظرم خود بیننده هم باید تلاش کند تا متوجه شود حرف حساب فیلم چیست. اعتقاد من این است که بچه نعمت است اما چه کسی، چه شرایطی داشته باشد هم خیلی مهم است که من دربارهاش حـرف زدم.
■ فرشتهها با هم میآیند
خلاصه داستان: احمد، طلبه جوانی است که زندگی عاشقانهای را با همسرش لیلا سپری میکند. لیلا در آستانه وضع حمل است و احمد برای در آوردن پولِ بیشتر، مجبور به بنّایی است در عین حالی که به درسهای طلبگیاش هم میرسد. وقتی برخلاف تصور احمد، لیلا یک سه قلو به دنیا میآورد، تعادل زندگی آنها بهم میریزد.
درباره فیلم: حامد محمدی در نخستین تجربه فیلمسازی خود نشان داد که آتیه درخشانی دارد. «فرشتهها با هم میآیند» چه در انتخاب سوژه و چه در پرداخت کاملاً موفق است و مخاطب را در سینما به وجد میآورد. یادم میآید شبی که آن را به همراه خانواده در سینما تماشا کردیم، وقتی فیلم تمام شد، شنیدم خانمی که صندلی ردیف پشت ما نشسته بود به همسرش گفت دوست دارم من هم مادر شوم.
اگرچه داستان خیلی گره خاصی ندارد اما پرداخت خوب محمدی کار را درآورده و شما بعد از دو ساعت با یک حال خوب از سینما بیرون میروید. ظاهر سه قلودار شدن یک خانواده فقیر، تلخ است اما شما در قسمتهای مختلف سریال میخندید و اصلاً طعم تلخ نیازمندی و بیماری این خانواده مخاطب را اذیت نمیکند.
■ شکاف
خلاصه داستان:
زوجی (با بازی بابک حمیدیان و هانیه توسلی) قصد بچه دار شدن دارند اما پس از مشاهده زندگی دوست خانوادگی شان (با بازی پارسا پیروزفر و سحر دولتشاهی) که اختلافهای فراوانی دارند، دچار تردید میشوند. اما زمانی که اتفاقی برای کودک خردسال آنها رخ میدهد، وضعیت به مراتب برای این چهار نفر پیچیدهتر از قبل میشود.
درباره فیلم:
«شکاف» اثر قابل قبولی نیست. انتظار میرفت که کیارش اسدی زاده که پیش از این «گس» را کارگردانی کرده، بتواند در دومین تجربه فیلمسازیاش که بسیار بزرگتر و پر هزینهتر از فیلم اولش بوده، اثر اجتماعی به مراتب بهتری را ارائه دهد اما «شکاف» تنها تکرار کلیشههای چند سال گذشته سینمای ایران است. ریتم کند، فیلمنامه پر ایراد و نماهای بی کلام زائدی که هیچ کارکردی هم به جز پر کردن دقایق فیلم نداشتهاند از «شکاف» فیلمی ساخته که کمتر کسی پس از مشاهده، آن را به خاطر خواهد سپرد. بازیگران مطرح فیلم نیز بازیهای معمولی از خود به نمایش گذاشتهاند که بخش زیادی از آن به کلوزآپهای بیکلام یا فریادهای متعدد گذشته است. شاید در این میان تنها بتوان وضعیت سحر دولتشاهی را در دقایق پایانی فیلم بهتر از دیگران عنوان کرد.
■ آقای گرفتار
نخستین سری «آقای گرفتار» به کارگردانی حسن اکلیلی در سال ۱۳۷۰ تولید و از شبکه یک سیما پخش شد. بعدها در سال ۱۳۸۴-۱۳۸۳، سری دوم این مجموعه تلویزیونی به کارگردانی «اکبر منصورفلاح» و تهیهکنندگی «حسن اکلیلی» ساخته شد.
خلاصه داستان: مردی در انتظار تولد اولین فرزند خود است، اما همسرش ۹ فرزندِ همزمان به دنیا میآورد. گرفتاریهای ناشی از نگهداری ۹ قلوها، ماجراهای زیادی را به دنبال دارد.
حسن اکلیلی، بازیگر معروف اصفهانی که در این فیلم نقش پدر ۹قلوها را داشت در گفتوگو با خبرنگار ما درباره ساخت سری جدید سریال «آقای گرفتار» میگوید: بحث ساخت سریال «آقای گرفتار ۳» از چند سال قبل پیش آمد و یکی از کارخانههای بزرگ اصفهان برای حمایت از آن قولی را داد که متأسفانه عملی نشد. صحبتهای خوبی با مسئولان سیما شده است که امیدوارم تا دو هفته دیگر تکلیف ساخت «آقای گرفتار۳» مشخص شود و بتوانیم کار را شروع کنیم. وی با اشاره به اینکه اکنون ساخت این سریال نیاز به کمک مالی داشته و طرح ما آماده و دارای جذابیتهای فراوانی است، افزود: در این سری ۹ قلوهای ما به سن ۲۴ سالگی رسیدهاند و هرکدام برای خود همسری اختیار کرده و دارای زندگی مستقلی هستند و در اصل روایت داستان در یک مجموعه بسیار پرجمعیت فامیلی اتفاق میافتد. آنچه جالب است گرایش و تمایلات مختلف هر یک از این ۹ قلوها به موضوعی خاص بوده که روایتگر دیدگاههای مختلف جوانان است؛ برای مثال یکی از آنها فعال حوزه موسیقی است، دیگری بسیار مذهبی شده، یکی دیگر از جمله نخبگان و اعجوبههای شهر است و… که در اصل هرکدام نماینده یک قشر هستند و قصه را روایت میکنند.
نظر شما