به گزارش قدس آنلاین، لازم نیست گرد پیری روی موهایت نشسته باشد و یا عمری را سپری کرده باشی، جوان امروزی هم که باشی با شنیدن تک بیت «ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش...» سفری در زمان کرده و به دهه شصت میروی و رزمندگان را درکنار خانوادههایشان میبینی که پیشانی بند بسته و برای اعزام آماده میشوند. یا در دل تاریکی شب برای آخرین بار با همرزمانشان وداع کرده و برای عملیات حاضر میشوند. این سفر تنها به قدرت کلام مردی به نام «حبیب الله معلمی» ممکن میشود که در کنار صدای «صادق آهنگران» جاودانه شده است. شاعری که هر چند دیگر در بین ما نیست اما با سرودههایش، در یاد و خاطره ادبیات دفاع مقدس و شعر آیینی ماندگار شده است. به بهانه سالروز درگذشت او پای صحبت شاعر همشهریاش مرتضی حیدری آل کثیر نشستهایم تا به راز ماندگاری اشعارش پی ببریم.
■ اگر بخواهید آقای معلمی و شعرشان را برای ما تعریف کنید، چه خواهید گفت؟
حبیب الله معلمی نوحه سرا و آیینی سرای برجسته استان خوزستان است که موفق شد در کنار آقای آهنگران نوحههای برجستهای را کار کند که تا به امروز در خاطر مردم و همچنین در شعر آیینی ماندگار شود. ما همین امروز هم نوحههایی داریم که شنیده شده و مورد توجه قرار میگیرند و گاه با یک بار شنیدن در ذهن مانده و حتی بعد توسط مردم تکرار میشوند. اما حبیبالله معلمی در آن برهه از تاریخ توانست متنی را بنویسد که در عین اینکه حرف مردم بود، حرف دین هم بود و این هماهنگی در کنار دلی بودن اشعار موجب برجسته شدن نوحههای ایشان شد.
■ به نظر شما اثرگذاری سرودهها و نوحهها به خاطر شعر ایشان یا ساخت و صدای آقای آهنگران بود؟
آقای آهنگران و دیگر افراد مداح نوحههای دیگری هم داشتند اما آن نوحههایی برجستهتر شد که این دو بال را به همراه داشتند؛ ملودی خوب و شعر خوب. بخشی از ماجرای ماندگاری این اشعار به آن تاریخ و برهه زمانی هم برمیگردد. بعضی از این اشعار در سنگرها سروده شده است و این دو تن در شبهای عملیات کار را شکل دادهاند. خاطرهای که پشت این کار است و خونی که پشت این نوحه هاست این اشعار را متفاوت کردهاست و سبب شده که خاطره یک نسل را تشکیل بدهد و در ذهن و یاد مردم بماند. شعرهای ایشان در حوزه شنیداری درخشان هستند، میدانید که هر شعر آیینی خوب لزوماً نمیتواند مناسب نوحه باشد و اینکه شما چیزی بگویید که در حین انتقال مفاهیم برجسته در آهنگ سوار شده و متناسب با فضای آهنگ باشد هم مهم است. اشعار معلمی این ویژگی را داشت که با زبانی ساده درباره مفاهیم بسیار مهم و والایی حرف میزد و بعد هم به خوبی بر آهنگ مینشست و در حوزه شنیداری هم موفق بود. ویژگی دیگری که اشعار ایشان داشت توجه به حماسه بود. روح حماسی که در اشعار ایشان متبلور شده است دلیل دیگری برای درخشش کارهای ایشان است. ایشان در عین حال که در نوحه به حزن توجه داشت از حماسه غافل نبود و حتماً میدانید آنچه از ایشان بیشتر برجسته شد و مردم همچنان با شنیدنش به خاطر میآورند و گاه زیر لب تکرار میکنند همان هایی هستند که حماسیاند و در عین سادگی دریایی از معنا و انگیزش با خود به همراه دارند. عنصر حماسه باید با مفاهیم دیگر کنار هم چیده شود تا کاری در قد و قواره مفاهیم آیینی ما شکل بگیرد.
■ همان طور که میدانید آقای معلمی کشاورز بودند و تا پایان عمر زندگی سادهای داشتند. به عنوان یک شاعر فکر میکنید که سبک زندگی افراد در آنچه میسرایند و کیفیت کارهایشان نقش دارد؟
خدا در قرآن زمانی به ذم شاعران میپردازد. در این جا ما با شاعر سر وکار داریم نه با شعر! یعنی شعر بد نیست این شعر نیست که ملامت میشود بلکه شاعر است که میتواند بد و خوب داشته باشد. به همین خاطر شاعری که اهل حق باشد خدا هم او را مدح میکند. چطور شاعر به چنین مرحلهای میرسد و شعری میگوید که مذموم نیست؟ آن زمان که شاعر اهل سلوک باشد. سبک زندگی ایشان و سلوکشان در رسیدن به این مرحله سهم زیادی داشته است.
سادگی اشعار او از سادگی زندگی یک کشاورز بیرون آمده که سر و کارش با نور و سبزی است. کشاورزی که آن قدر خالصانه مفاهیم برجسته دینی را فهمیده که میتواند با سلیسترین زبان و در قالب نوحهای حماسی آن را برای مردم بازگو کند. شاید این روزها صنعتی گفتن شعر خیلی رواج داشته باشد. اینکه شاعر بنشیند تا درباره فلان موضوع و یا مفهوم شعری بگوید، اما در حوزه شعر آیینی نمیتوان این طور برخورد کرد و توقع شعری ماندگار را داشت. زیاد شنیدهایم که باید از دل برآید تا بر دل نشیند.
■ همان طور که گفتید این اشعار در تاریخی مشخص و در فضای جنگ سروده شد. ممکن است این برچسب به این اشعار بخورد که فقط در آن زمان کاربرد داشتند و تاریخ مصرف دارند؟
تاریخ مثل یک دایره در حال تکرار است. درست است که بعضی از شخصیتها مانند ائمه معصومین تکرار نمیشوند، اما اتفاقات و حوادث به صورت دایره وار مجدد تکرار خواهند شد. شما به صدر اسلام نگاه کنید کاری که پیامبر(ص) کرد و غربالی که در آن زمان از مردم زمانه صورت گرفت به شکل دیگری در زمان انقلاب ما هم تکرار شد. انقلاب آمد و مردم را الک کرد و بعضی برجسته شدند. جنگ ما تکرار همان رشادتهای صدر اسلام است. شهادت طلبی رزمنده ما نزدیک به روحیه و شهادت طلبی یاران پیامبر(ص) و یاران امام حسین(ع) بود. این افراد در همان فضا قدم میزدند و با دیدن خاطراتشان میبینیم که از همان جنساند. این مسیری است که ادامه دارد. الان هم ما حوادث سوریه و شهدای مدافعان حرم را داریم. این حرکت دایره وار برای ما یک پیام به همراه دارد و آن هم این است که تا زمانی که جبهه حق و باطل وجود دارد ما با این مفاهیم سر وکار خواهیم داشت و در نتیجه آنچه براساس این مفهوم و اعتقاد سروده شده باشد، ماندگار خواهد بود و کاربرد خواهد داشت.
■ چطور میشود این اشعار را در زمان امروز هم استفاده کرد و به نسل جدید هم ارائه داد؟
فضای نوحه میطلبد که ما به سبکهای نو و ریتمهای جدید توجه کنیم. نسل جدید، شیوه جدید میخواهد. منتها ما چیزی داریم به نام نوستالژی که به جز حس عاطفهای که ما به آنها داریم شامل خاطرهها و یادواره هایی میشود که ارزش تکرار را دارند. شاید هم چندان ارزش هنری نداشته باشند به طور مثال این مصرع «تشنه آب حیاتمای اجل مهلت بده» با اینکه شاعرانگی خاصی ندارد اما چون خاطره دارد و احساس دارد به عنوان نمک اشعار آیینی مانده و همچنان در انتهای بسیاری از مراسم هیئتها خوانده میشود. به جز بار نوستالژی این آهنگها بعضی آن قدر برکت دارند که گاه با اندکی تغییر یا کلامی نو میتوانند باز آفرینی شوند. آنچنان که گاه این اتفاق افتاده و بسیار هم نسل جدید از آنها استقبال کرده و زمزمه شان میکند. پس میتوان همچنان کار نو کرد.
نظر شما