به گزارش قدس آنلاین، به نقل از روابط عمومی دانشگاه یزد ، دکتر ابراهیم طاهری به مناسبت ۷ تیرماه سالروز شهادت آیتالله دکتر بهشتی و ۷۲ تن از یاران امام خمینی با انفجار بمب به دست منافقان در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، دلایل و انگیزه های این بمب گذاری و پیامدهای آن را تشریح کرد و با اشاره به اینکه پیروزی انقلاب اسلامی ایران از دو جهت دارای اهمیت است اظهارداشت: از یک طرف در بعد داخلی به سلطه ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی پایان می دهد و با توجه به ملاحظات عصر مدرن نظام سیاسی دمکراتیکی با لحاظ اندیشه های اسلامی شکل گرفت که اطلاق نام و عنوان "جمهوری اسلامی ایران" بیانگر این مسئله است. به واقع نظام سیاسی که بعد از انقلاب اسلامی به وجود آمد دارای دو بال جمهوریت و اسلامیت است.
وی افزود: اما از نظر خارجی به طور دقیق انقلاب اسلامی ایران در تلاش است به سیاست نه شرقی و نه غربی مرحوم مدرس و مصدق جامعه عمل بپوشاند. دلایل شکل گیری راهبرد نه شرقی و نه غربی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به آسیب های جدی بر می گردد که طی ۴۰۰ سال اخیر ایران از قدرت های بیرونی از جمله امریکا، انگلستان و روسیه خورده است.
طاهری ادامه داد: برای مثال بخش زیادی از خاک ایران از زمانی که روس ها در شمال ایران قدرتمند شدند از این کشور جدا شدند و به همین ترتیب انگلستان بخش های زیادی از خاک ایران را از آن جدا کرد که در این رابطه می توان به جدا شدن هرات از ایران با دستور کار انگلیسی ها می توان اشاره کرد، یا جدایی بحرین از ایران زمانی اتفاق افتاد که محمدرضاشاه به عنوان متحد کلیدی غرب در منطقه خاورمیانه ایفای نقش می کرد.
وی افزود: این مقدمه را بیان کردیم تا این مسئله را آشکار کنیم که پارادایم انقلاب اسلامی دارای دو محور در بعد داخلی و خارجی است: نفی استعمار خارجی و استبداد داخلی. آنچه در هفتم تیر ۱۳۶۰ اتفاق افتاد در واقع صرفا باعث شهادت آیت الله بهشتی و ۷۲ تن از اعضای حزب جمهوری اسلامی ایران نشد بلکه هدف آسیب زدن به پارادایمی بود که دو هدف فوق را پیگیری می کردند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: در واقع عاملان این حادثه چپ هایی بودند که در تب و تاب آن روزهای جامعه ایران حتی ذره ای عرق ملی نداشتند چه اگر می داشتند به خوبی آگاه بودند که دو هدف ذکر شده در بالا که ازسوی بانیان اصلی پارادایم فکری انقلاب اسلامی دنبال می شد در نهایت هدف کلی اش خدمت به ایران بود و بس. در میان افرادی که به شهادت رسیدند تاثرگذارترینشان بهشتی بود. مردی که از جنس بهشتیان بود و برای تحقق دو هدف فوق الذکر از طریق نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران با همه توان و اندیشه اش می کوشید.
وی با بیان اینکه از نظر بانیان شهادت بهشتی، او شخصیت ممتازی بود که یک تنه قادر بود آینده جمهوری اسلامی ایران را تضمین کند افزود: در واقع هدف بانیان این حادثه که به یقین جایشان در جهنم است جلوگیری از تثبیت نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران بود. رئیس سازمان مرتکب این عمل یعنی مسعود رجوی در مصاحبه با نشریه الوطن العربی در دی ماه ۶۱ که ترجمه آن ازسوی ارگان فرقه نیز منتشر گردید این چنین است: "دستاورد سال اول مبارزه مسلحانه ما بسیار بود تا حدی که رژیم امروز بیآینده شده است…کلیه کاندیداهای رهبری پس از خمینی یعنی مقاماتی که میتوانستند رهبری رژیم کنونی را بعد از او به دست گیرند،… علاوه بر آنها دو هزار نفر دیگر از آخوندهای حاکم و سایر مسئولین رژیم نیز… به هلاکت رسیدهاند".
عضو هیات علمی گروه حقوق و علوم سیاسی دانشگاه یزد گفت: شهادت آیت الله بهشتی و یاران اش نشان داد که چگونه بار دیگر استعمار از طریق عناصر داخلی اش به دنبال زمین گیر کردن انقلاب اسلامی و نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران بود. تاریخ باردیگر تکرار شد و این بار از آستین چپ ها برون آمد، چپ هایی که طی صدسال اخیر آسیب هایی که به ایران وارد آورده اند جبران ناپذیر است.
طاهری ادامه داد: آنها تحت تاثیر اندیشه های مارکسیستی با هرکسی که قصد خدمت به ایران را داشته باشد تقابل خواهند داشت، آنها نه به مصدق رحم کردند و نه به بهشتی. از نظر اندیشه ای میان این دو شخص تفاوت های زیادی است در حالی که اولی در زمره ملی مذهبی ها قرار می گیرد دومی عرق مذهبی بیشتری دارد، اگرچه ملاحظات ملی را از نظر دور نمی دارد، اما نقطه هدف مشترک هردوی آنها خدمت به ایران است اما ابزاری که برای این هدف انتخاب می کنند متفاوت است.
عضو هیات علمی دانشگاه یزد بااشاره به اینکه محمد مصدق در چهارچوب دولت ملی می اندیشد اما محمد بهشتی در قالب تمدن اسلامی-ایرانی افزود: چپی ها در ایران نشان داده اند که به عملیات نظامی بهای زیادی می دهند به محض آنکه احساس کنند قادر نیستند از نظر اندیشه ای با رقبایشان در میدان مبارزه و اندیشه نبرد کنند صحنه عملیات را به سمت حوزه نظامی کشانده و از این طریق سعی در جبران ناکامی های خویش از این طریق دارند.
بهشتی ها نمی میرند چراکه اندیشه شان زنده است
به گفته وی آنها پارادیم ساز اندیشه انقلاب اسلامی یعنی آیت الله بهشتی را هدف قرار دادند تا از این طریق پارادایم انقلاب اسلامی را با بحران روبرو سازند غافل از آنکه عدو سبب خیر شد و این عمل آنها باعث ماندگاری بیشتر پارادایم انقلاب اسلامی گردید. آنهایی که این ظلم بزرگ را مرتکب شدند قصد داشتند از این طریق ستون های خیمه انقلاب اسلامی را از بین برده و در مرحله بعد میوه عمل خود را بچینند غافل از آنکه بهشتی ها نمی میرند چراکه اندیشه شان زنده است.
طاهری تصریح کرد: از آن به بعد همه مردم فهمیدند که قدرت های بزرگ از هرکسی که به سربلندی این خاک بیندیشد رحم نخواهد کرد. اگر بخشی از مردم تا آن روز با تردید و دو دلی به مسئله منافقین مینگریستند پس از شهادت بهشتی و یارانش به ماهیت آنان پی برده و نفرت عمومی از آنان بالا گرفت و حیات سیاسی آنها برای همیشه مختومه شد. از سوی دیگر شهادت مظلومانه آیتالله بهشتی و یاران همراهش حاکمیت خط امام را ماندگار ساخت. بیتردید به ثمر نشستن و شکوفایی انقلاب اسلامی در سراسر جهان نتیجه حقانیت تفکر و خون به ناحق ریخته شده شهدای گلگون کفن این مرز و بوم به ویژه شهدای عالیمقام فاجعه دلخراش هفتم تیر سال ۱۳۶۰ است.
انسجام و یکپارچگی ملی
وی در ادامه سخنان خود در خصوص پیامدهای دیگر این حادثه گفت: از جمله پیامدهای دیگر این حادثه می توان به پیروزی پارادایم انقلاب اسلامی که در قالب آن دو اصل محوری مردم سالاری دینی و استقلال در عرصه داخلی و خارجی نمودار می شود اشاره کرد. در واقع در این راستا این امر خود به ماندگاری بیشتر راه و خط امام کمک کرد.
وی انسجام و یکپارچگی ملی را از دیگر آثار و برکات شهادت مظلومانه شهدای هفتم تیر دانست که در قالب آن مردم ایران اسلامی به این درک رسیدند که دشمنان قسم خورده آنها به چیزی کمتر از ذلت و خواری آنها راضی نیستند و هر حکومتی را که بخواهد جلوی زیاده خواهی های آنها را بگیرد سد می کنند. بنابراین با حضور بیشتر در عرصه ای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی انسجام و یکپارچگی خود را با اثبات رساندند.
وی تصریح کرد: آشکار شدن ماهیت گروههایی مثل مجاهدین خلق که دغدغه ای جز وابستگی ایران نداشتند و برای دستیابی به اهدافشان از هیچ ابزاری از جمله ایجاد ترور و وحشت ابایی نداشتند و حقانیت گروههایی که همه جان و تن شان برای ایران می تپد و به چیزی کمتر از منابع ایران و جهان اسلام نمی اندیشند. از این زمان به بعد می توان گفت راه حق از باطل جدا شد و مردم به راحتی می توانستند در این رابطه قضاوت کنند.
وی گفت: در نهایت اینکه از بعد شخصیتی نیز مظلومیت آیت الله شهید بهشتی برای همگان آشکار شد.منافقین و گروههای ضد انقلاب در این راستا از ابزارهای مختلفی استفاده کردند تا او را به شخصیتی منفور نزد افکار عمومی جلوه دهند. آنها ابتدا تلاش کردند که ایشان را ترور شخصیتی کنند اما وقتی در این امر توفیقی حاصل نکردند ترور فیزیکی ایشان را هدف قرار دادند.
طاهری با اشاره به بیانات امام خمینی در خصوص شهید بهشتی گفت: امام خمینی می فرماید: "کسی را که من بیشتر از بیست سال میشناختم و روحیاتش را مطلع بودم و میدانستم چه جور مرد صالحی و مرد به درد بخوری برای این کشور است، مخالفین او را در کوچه و بازار و محله و صحبتهایی که همه میکردند، آن طور جلوه دادند. یک مرد صالحی را به صورت یک دیکتاتور درآوردند! و شما باید مهیا[ی] این جور مسائل باشید؛ یعنی، کشوری که نهضت کرده برای آزاد شدن و برای مستقل بودن و برای اینکه وابسته نباشد به هیچ قدرتی از شرق و غرب، باید خودش را مهیا کند برای توابعی که پیش میآید. یا باید انسان تن در بدهد به همه ذلتها و به همه زیر بار بودنها و تحت سلطه بودنها و یا اگر بخواهد مستقل باشد، باید عوارض و لوازمش را بپذیرد. و ملت ما چون خواسته است مستقل باشد و خواسته است که آزاد باشد و خواسته است که دست جنایتکاران را از این کشور قطع کند لابد در این پیامدها هم ایستادگی میکنید". شهادت آیت الله بهشتی حقانیت راه ایشان را نزد افکار عمومی اثبات کرد.
نظر شما