نخست آنکه نباید قیام بحرین را قیام مردم علیه حکومت این کشور قلمداد کرد، در واقع مردم بحرین با کل دولتهای غربی قدرتمندی که حاکمان واقعی این جزیره هستند، مقابله میکنند؛ به عنوان مثال وقتی آمریکاییها مرکز راهبردیترین پایگاه خودشان را در غرب آسیا در بحرین تعریف میکنند و حتی به اهمیت این جزیره بارها تأکید کردهاند، مانند آنچه که جورج بوش در سال ۲۰۰۲ عنوان کرد که مهمترین متحد آمریکا خارج از ناتو کشور بحرین است و همچنین سرمایه گذاریهای نظامی بسیاری که آمریکا در این کشور انجام داده است، همه بر این واقعیت تأکید دارد که این جزیره یک جزیره عادی نیست و به همین خاطر شاهد بودیم وقتی که در ابتدای سال ۲۰۱۲ میلادی قیام مردم بحرین علیه رژیم آل خلیفه شروع شد، وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد که به هیچ عنوان اجازه نخواهد داد که جمهوری اسلامی دیگری در خلیج فارس شکل بگیرد زیرا اگر این انقلاب به پیروزی برسد دیگر دلیلی برای روی کار ماندن دولتهای متحد آمریکا در خلیج فارس نخواهد بود و سقوط بحرین یعنی سقوط حکومتهای دیکتاتور خلیج فارس.
دومین نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که با وجود کوچک بودن کشور بحرین، اما تعداد مبارزان با حکومت آل خلیفه و تنوع آنها در این جزیره بسیار است که اتفاقاً اختلافهای عقیدتی و تاکتیکی جدی با یکدیگر دارند و همین مسئله آنها را نیازمند داشتن یک رهبر واحد میکند. آیت الله عیسی قاسم تا حدودی موفق شده بود این جریان را رهبری کند و به همین خاطر نیز حکومت آل خلیفه اصرار داشت تا به هرشکلی ایشان را از صحنه حذف کند و از این رو با حکومت ترکیه رایزنی هایی کرد تا آیت الله عیسی قاسم به آن کشور تبعید و حتی حق شهروندی بحرینی از ایشان گرفته شود که با مقاومت جدی مردم و اعتراض دامنه دار هواداران این مجاهد، نقشه اخراج آیت الله عیسی قاسم با شکست روبهرو شد.
در همین حال رژیم آل خلیفه تلاش داشت تا با دست گذاشتن بر این نکته که آیت الله عیسی قاسم وکیل شرعی حضرت آیت الله خامنهای در بحرین است، اقدامات مبارزان بحرینی را به جمهوری اسلامی ایران ربط دهد و او را وابسته ایران معرفی کند که در این راه نیز شکست خورد، زیرا روش مبارزاتی شیخ عیسی قاسم، بسیار مسالمت آمیز بود و ایشان از همان ابتدا هم خواهان براندازی حکومت نبود و باور داشت که با پافشاری بر احقاق حقوق مردم به روشهای مسالمت آمیز و از طریق اصلاحات میتوان دولت را مجبور کرد تا به خواستههای مردم تن دهد.
اما با توجه به شرایط جسمانی فعلی شیخ عیسی قاسم، ممکن است این پرسش به وجود آید که آینده بحرین بدون این رهبر معنوی چه خواهد شد؟ که در پاسخ به آن باید گفت گرچه ممکن است واکنشهایی از سوی مردم به وجود آید اما به طور قطع روند انقلاب بحرین متوقف نخواهد شد زیرا گروههای معترض بحرینی بیش از آنکه وامدار تفکرات آیت الله عیسی قاسم باشند، اندیشههای خود را از آثار امام خمینی(ره) و شهید مطهری گرفتهاند.
نظر شما