قدس آنلاین- جواد فراهانی: عربستان سعودی، طی سال های اخیر با اتکای به غرب و آمریکا و با استفاده از دلارهای نفتی کوشیده است نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد و به اصطلاح با قدرت های منطقه ای مانند جمهوری اسلامی ایران مقابله کند که در این مسیر از توسل به هرگونه ابزار ممکن کوتاه نیامده است.
امروز همگان به خوبی می دانند که عربستان سعودی یکی از مهمترین حامیان مالی تروریسم در سوریه و عراق بوده و اساسا ایدئولوژی تروریسم تکفیری داعش برگرفته از همان عقیده وهابی رایج در عربستان سعودی است و شهروندان سعودی پیرو این عقیده تکفیری، بخش عمده ای از عناصر تروریستی داعش در سوریه و عراق را شکل داده اند.
از سوی دیگر، این کشور از چند سال پیش با بهانه بازگرداندن دولت قانونی به یمن، ولی با هدف از بین بردن ایدئولوژی مقاومت و جنبش انصارالله، مقابله با نفوذ قدرت های منطقه ای، تسلط بر ثروت های طبیعی و بنادر راهبردی، حاکم کردن رئیس جمهور دست نشانده و... جنگی خانمان برانداز را علیه مردم بی دفاع و مظلوم یمن به راه انداخته که طی این مدت صدها هزار نفر به خاک و خون کشیده شدند، میلیون ها نفر از خانه و کاشانه خود آواره شدند، انواع بیماری ها در این کشور شیوع پیدا کرد و بیشتر زیر ساخت های یمن ویران شده اند.
در بحرین نیز از زمان آغاز انقلاب مردم این کشور علیه رژیم حاکم آل خلیفه با پیاده کردن نیروی نظامی و حمایت مالی و سیاسی از این رژیم، درصدد خاموش کردن چراغ انقلاب مردم این کشور بر آمد و رژیم حاکم در بحرین با استفاده از حمایت های سعودی، بسیاری از رهبران انقلاب را بازداشت و تعداد بسیاری از مردم را به قتل رسانده است.
عربستان سعودی برای اجرای این سیاست های مخرب و ویرانگر در منطقه که آن را ضامن بقای حکومت خود می بیند، به حمایت قدرت های بزرگ مانند آمریکا و غرب نیاز داشت که برای جلب این حمایت هزینه گزافی را باید متحمل می شد، از این رو، خود را بازیچه آنها قرار داد و در واقع به خیال آنکه در حال تقویت قدرت منطقه ای خود است، مجری سیاست های آمریکا و غرب در منطقه شد.
رژیم سعودی برای آنکه حمایت آمریکا و غرب را داشته باشد، مجبور شد تا منابع مالی و انسانی گروه های تروریستی در سوریه و عراق را تامین کند و با خرید انواع و اقسام تسلیحات، رونق بخش کارخانه های سلاح در آمریکا، انگلیس و فرانسه باشد. در واقع عربستان به گاوی شیرده تبدیل شده است که تا شیر دارد آمریکا و غرب از آن خواهند دوشید و هر زمان که شیر آن خشک شود و یا تاریخ مصرف آن تمام شود، ذبح شده و از گوشت آن استفاده خواهد شد.
علی رغم تمام هزینه هایی که عربستان سعودی برای تحقق آمال و آرزوهای خود به غرب و آمریکا پرداخت کرده و علی رغم تمام حمایتی که از تروریست ها در سوریه و عراق به عمل آورده و هزینه گزافی که در جنگ علیه مردم بی دفاع یمن متحمل شده است، امروز شاهد آن هستیم که ارتش عراق و نیروهای بسیج مردمی تروریست های داعشی را به زانو در آوردند و محور مقاومت، هر روز پیشروی و پیروزی هایی بزرگی را در سوریه محقق می کنند و تمام آنهایی که دیروز در بوق برکناری "بشار اسد" از ریاست جمهوری سوریه می دمیدند، امروز از موضع خود عقب نشینی کرده اند. در یمن نیز پس از چند سال کشتار وحشیانه، موفق نشده اند هیچ یک از اهدف خود را محقق کنند و مردم یمن با پایداری، استقامت و روحیه مبارزه طلبی، پاسخ کوبنده ای را به متجاوزان داده اند.
عربستان سعودی، با تمام هزینه های گزافی که محتمل شده است، ولی موفق نشد تا هیچ یک از اهداف خود را در منطقه محقق سازد و در سطح داخلی نیز، علی رغم اقدامات شاهزاده "محمد بن سلمان" در حذف موانع برای رسیدن به کرسی پادشاهی و جانشینی پدر، امروز برای برداشتن آخرین گام، به شدت نیازمند کمک است.
پایگاه تحلیلی خبری "الوقت" در مقاله ای با بررسی اوضاع داخلی عربستان می نویسد: برخی معتقدند که بن سلمان فرصت زیادی پیش روی خود دارد، ولی واقعیت بر عکس آن است، چرا که ولی عهد سعودی، به تدریج آن پشتوانه و حمایت داخلی را که به واسطه سردادن شعارهای بزرگ به دست آورده بود، در حال از دست دادن است و بیم آن دارد که شکست های سیاسی و نظامی آن در منطقه، همانطور که اشاره کردیم، بر اوضاع داخلی این کشور نیز تاثیر منفی بگذارد؛ به ویژه آنکه چشم انداز 2030 با پیچدگی و دشواری روبه روست و فعالیت مخالفان در خاندان حاکم برای مقابله با او، علی رغم تلاش برای سیطره بر اوضاع، شدت گرفته است.
"محمد بن سلمان" که از روز اول با هماهنگی "محمد بن زاید" ولی عهد امارات، باصطلاح گام های بزرگی را از تجاوز به یمن و چشم انداز 2030 تا محاصره قطر و عزل بن نایف و در رأس همه، معامله قرن که روند عادی سازی روابط عربستان با رژیم صهیونیستی را سرعت می دهد، برداشته است، امروز در سایه ناکامی تجاوز به یمن پس از گذشت چهار سال و گذشت دوسال بی نتیجه از محاصره قطر و همچنین، پیچیدگی و ابهام در چشم انداز 2030، حال خوشی ندارد و تنها امیدواری او به "معامله قرن" است که شاید بتواند او را با ایجاد تغییر در عرصه منطقه ای و تقویت جایگاه داخلی و خارجی، نجات دهد.
این در حالی است که در عرصه داخلی، پس از آنکه تمایل شدید "بن سلمان" برای اجرای "معامله قرن" با هدف ایجاد روابط مستحکم با رژیم صهیونیستی و تحقق منافع این رژیم براساس اصل "سمعا و طاعتا" در جهت تسهیل روند رسیدن به پادشاهی فاش شد و بسیاری از اعضای خاندان حاکم به دلیل اقدامات او ابراز خشم کردند، مجله "آتلانتیک" آمریکا نوشت: ولی عهد سعودی می کوشد تا بسیاری از نشانه ها و نمادهای فرهنگی-اجتماعی در کشور را تغییر دهد، ولی بسیاری از کارشناسان معتقدند که حتی اگر او بتواند قطار ضعیف اصلاحات در این جامعه سنتی را به پیش ببرد، ولی حمایت مردم را به همراه ندارد و شرایط داخلی او همچنان نامناسب و ضعیف است.
از سوی دیگر آنچه بر موانع پیش روی "محمد بن سلمان" می افزاید، نارضایتی و خشم فضای عمومی از شرایط اقتصادی است که آخرین نارضایتی ها از صدور قبض های برق با قیمت بالاست که خشم مردم عربستان را برانگیخته است و برخی آن را آغازی برای سیاست دولت برای استثمار شهروندان به بهانه اصلاحات اقتصادی برشمرده اند.
در عرصه منطقه ای و بین المللی نیز شرایط ولی عهد سعودی همانطور که پیش از این ذکر کردیم، چندان مناسب نیست و چه بسا یکی از اهداف او از تمام اقداماتی که انجام می دهد، معرفی خود در قالب "اصلاح گر تجددگرا" باشد، ولی علی رغم تمام اقداماتی که مانند آزادسازی رانندگی زنان انجام داده، موفقیت آمیز نبوده است.
یک روزنامه مشهور فرانسوی اخیرا با انتشار مقاله ای، از نقض حقوق بشر در عربستان از سوی مقامات این کشور آن هم در زمانی که از اصلاحات سخن می گویند، انتقاد کرده و می پرسد: چرا با کشوری که تا این حد حقوق بشر را نقض می کند و در منطقه به ویژه در یمن نقش مخرب دارد، مماشات می شود؟
خلاصه آنکه روشن است طرح ها و سیاست گذاری های سعودی و اماراتی در منطقه در معرض شکست کامل قرار دارد و این چیزی است که "بن سلمان را برآن داشته تا برای نجات خود، وارد "معامله قرن" شود، ولی اگر "معامله قرن" نیز شسکت خورد، آن وقت بن سلمان چه خواهد کرد؟
انتهای پیام/
نظر شما