۱ – نقش مردم : به طور قطع مردم درمتن گرانیها قرار دارند و هم میتوانند عامل افزایش سرعت گرانیهاو هم عامل توقف یا حداقل کاستن سرعت افزایش گرانیها باشند. بنابراین بر اساس تجربه سایر کشورهای دنیا مردم مهمترین نقش را دراقتصاد بازار دارند. درصورتی که مردم سنجیده وهمراه با درخواست مقامهای مسوول و کارشناسان وخبرگان جامعه حرکت کنند قطعا نقش سدی مقابل گرانی را بازی خواهند کرد که خیلی زود ثمرات ان نصیب خودانها خواهد شد. اما این درشرایطی است که مردم به سخنان مقامهای مسوول اعتماد داشته باشند. تجربه درکشور ما نشان داده که هرجا مردم به سخنان مسوولان گوش داده وعمل کرده اند متضرر شده اند. وقتی گرانی شروع میشود مردم ایران برخلاف تمام دنیا خرید کالای گران شده را بیشتر و بیشتر میکنندو این باعث میشود تا کمبود هم سراغ بازار امده و گرانی را دوچندان کند. این درحالی است که مسوولان از مردم میخواهند فقط به اندازه نیازشان خرید کنند. از دیگرسو بعد از اظهارات مسوولان مردمی که خرید بیش از نیاز رامتوقف کرده اند شاهد بودند که مقامهای مسوول هیچ کاری یا تلاشی برای بهبود وضعیت کالا و بازار انجام نداده اندو همین امر باعث تداوم گرانی شده و انها متضرر شده اندو بخاطر همین به سخنان مسوولان اعتماد ندارند. بنا براین باید برای تغییر این فرهنگ اول مسوولان به وعده هایی که میدهند عمل کنند تا اعتماد مردم جلب شودو سپس از مردم توقع همراهی در مواقع حساس را داشته باشند.
۲- دلالها و سودجویان : اینها القاب وعناوین غیررسمی است برای گروهی که نهایت سواستفاده را از شرایط ناهنجار بازار میکنندو اشخاص خاصی هم نیستند گاه ممکن است این افراد درقالب خود کارخانه تولیدکننده باشند که کالا را احتکار میکند تا بازار تشنه تر وکالا گرانتر شود وگاه درلباس بنکداری که کالای خریداری شده از کارخانه را به صورت قطره چکانی و با قیمت بالاتر عرضه میکندو گاه هم کسانی که فقط پول دارندو وارد بازارهای مختلف میشوند تا یک شبه چندین برابر روال سود کنند. درکشوری مانند ایران که بسیاری از نهادهای زیرساختی شکل گرفته است اصولانباید شناسایی این افراد وچهره ها کار دشواری باشد. ولی به نظر میرسد که قرار نیست این دلالها که پایه گذار گرانیهای بی دلیل دربازار هستند شناسایی شوند و دست انها از بازار مسلمانان قطع شود حال اینکه نفوذ دارند یا ممکن است حتی این ها خود درپوشش مسوولان ناظر بر بازار ظاهر شوند پرسشی است که مردم از مسوولان دارندو حداقل تاکنون جواب قانع کننده ای دریافت نکرده اند. مردم میپرسند که چطور است یک مغازه زیرپله ای ماست بندی از چشم مقامهای مسوول به دور نمیماند که ایا مجوز داردیا خیر؟ عضو اتحادیه هست یا خیر؟ بهداشت را رعایت میکند یا خیر؟ اما کسانی که میلیاردها تومان کالا را انبار میکنند، جابجا میکنندو دربازار عرضه میکنند یا عرضه نمیکنند را نمیتوان پیدا کرد؟
۳-مسوولان : مسوولان عنوان کلی است برای هر مقامی که دربرابر اتفاقات ناهنجار بازار مسوولیتی دارد از تعزیرات گرفته یا مقامهای دولتی یا بخش خصوصی. مقام مسوول از این جهت مهم است که باید با سیاستگذاری های خود اجازه ندهد تا بازار به دست افراد سودجو بیافتد و انها بتوانند تعادل درست بازار درعرضه وتقاضا را برهم بزنندو دراین رهگذر و بااستفاده از شگردها و روشها گرانی های غیر منطقی را به بازار تحمیل کنند. حال درصورتیکه مقام مسوول نتوانست مقابل کار این گروه یا گروهها را بگیرد باید راهکاری برای مقابله با گرانی که حاصل کار این گروه است ارایه کند. اگر این راهکار معقول واجرایی باشد قطعا مردم هم با مقام مسوول همراهی خواهند کرد اما اگر راهکار ارایه شده غیر منطقی باشد و جواب ندهند شاید مردم در دفعات اول ودوم همراه او باشند اما بعد از چندین بار ضرر وباختن دربازار حکایت چوپان درغگو شده ودیگر برای سخنان مقام مسوول تره هم خرد نمیکنند. حکایت نخریدن از این دست است بارها مسوولان به مردم وعده دادند که فلان کالاو بهمان بزودی با قیمت مناسب عرضه میشود ولی این عرضه یا هرگز انجام نشدو یا انقدر اندک بود که نیاز مردم را براورده نمیکرد و مردم با قیمتهای جدید عادت کردند دراین میان کسانی بردند که درابتدای گرانی به اندازه نیاز چند ماه یا چند سالشان خرید کردند. درست به همین دلیل هم هست که وقتی مقامهای مسوول دراین دور ازگرانیها از مردم میخواهند با گرانیها همراهی نکرده وکالای گران نخرند مردم برای سخنان انها اهمیتی قایل نشده وبه بازار هجوم بردند. مردم دیگر اعتمادی به سخنان مقام مسوول ندارندو حتی انرا چراغ سبزی به گرانفروشها تلقی میکنند.
۴- عزم ملی: شاید برخی بر این باورند که عزم ملی یعنی رها کردن یک کار به امید واهی اما واقعیت این است که دستیابی به هرهدف ملی ممکن است اگر عزم ملی پشت ان باشد. عزم ملی یعنی خواست و اراده همه مردم یک کشور. اگرهمه مردم یک کشور درمقابل گرانی محکم ویکصدا بایستندو به گرانی وگرانفروش " نه " بگویند، فقط به اندازه نیاز و برای رفع نیاز خرید کنند. سراغ کالاهای غیر ضروری گران شده نروندو مثلا سکه نخرند یا خودرویی که نیاز ندارند نخرند و صد البته این را همه مردم همراه باهم اجرا کنند. انها این هدف را فرهنگ و هنجار دانسته و کسانی که خلاف ان عمل میکنند را هنجارشکن بدانندو به چشم مخالف مردم نگاه کنند. شک نکنید خیلی زودتر از اینها طومارگرانی بسته شده بود. ولی چرا وقتی سخن از عزم ملی به میان میاید اینگونه تلقی میشود که موضوع رها شده است. چرا که شاید خیلی خیلی کم پیش امده که تک تک مردم کشور منافع جمعی را به منافع فردی ترجیح داده اند. کمتر پیش امده قید سود چند میلیونی خرید یک خودرو گران را زده اند و... و. و همه اینها رشته ها به یک منبع ختم میشود که انهم نداشتن اعتماد به اینده است. اگر مسوولان میتوانستند اینده روشنی از مسایل کشور ترسیم کرده وپیش روی مردم قرار دهند به گونه ای که انها بدانند طی سالهای اینده درعرضه اقتصاد کشور چه اتفاقاتی رخ میدهد و این راه با امدن و رفتن یکی تغییر نمیکرد شک نکنید که مردم ایران همراه ترین همراه مسوولان بودند.
نظر شما