خیابانی که هنوز از اولین نقطه تا آخرین نقطه آن خاکی است و اهالی این خیابان نه تابستان از دست گرد و غبار آسودهاند و نه زمستاناز گل و لای درامانند.
* زندگی کودکان در بین خاک و بوی تعفن فاضلاب
اهالی بیش از ۲۰ سال است که با همه مشکلات این محله کنار آمدهاند، اما نمیدانند پایانی برای این انتظار خواهد بود.
کودکان قد و نیم قد دیروز این محله که حالا برای خودشان پدر شدهاند، نمیدانند فرزندان آنها شاهد همت مسئولان خواهند بود یا نسل دیگری هم باید طعم تلخ این وعدهها را بچشد.
مشکلاتی چون نداشتن مدرسه با امکاناتی در حد معمول، جای خالی فضای سبز، محرومیت از پارک محله و استنشاق بوی تعفن جویهای فاضلاب به جای هوای پاک و مفرح هنوز با بچههای دیروز و امروز این محله کلنجار میرود.
بچه هایی که در بازی در زمین فوتبال ورزشگاه نیمه کاره دیوار به دیوارشان به جای زمین خاکی وسط بلوار، آرزوی باور نکردنی آنهاست.
بچه هایی که در تمام تابستان باید به جای اکسیژن هوا از گرد و خاک خیابان تنفس کنند و در زمستان هم باید گل و لای محله را تحمل کنند، غافل از اینکه این طفلان معصوم نمیدانند مرتکب چه گناهی شدهاند که باید با این همه محرومیت سر کنند.
* خیابانی که فقط نام گلزار را یدک میکشد
هنوز بلوار حضرت محمد(ص) را به نیمه نرسیدهایم که ساکنان کوچه گلزار به سراغ ما میآیند.
التماس میکنند کمکشان کنیم تا شاید دردی از دردهای بسیار آنها را درمان کنیم.
هر کدام سرصحبت از مشکلی را باز میکنند که برای همه آنها مشترک است.
یکی از درد بی درمان ورزشگاه نیمه کارهای مینالد که به جای عصای دست اهالی، بلای جان آنها شده است.
او میگوید: ۲۰ سال است که چشممان به دست مسئولان برای تکمیل این طرح است.
همسایه دیگری میگوید: کودکان اینجا چارهای جز بازی در زمین خاکی، مابین نخالههای بنایی و پاتوق معتادان ندارند.
او میگوید: افتادن کودکان در دریچه کانال فاضلاب کابوس هر روزه مادرانی است که یک بار این حادثه وحشتناک را به چشم دیدهاند.
به گفته وی، اهالی به جای مسئولان و متولیان امر، خودشان اقدام به بستن این دریچه با موکت و فرش کردهاند تا هم از خطرات احتمالی برای کودکان جلوگیری شود و هم مانع انتشار بوی تعفن فاضلاب در هوای محله شود.
وی تنها اقدام انجام شده از سوی مسئولان را گذاشتن طعمههای سم آلود به جهت به دام انداختن موشهای این کانال عنوان میکند و میگوید: این در حالی است که همین امر هم موجب نگرانی خانوادهها به جهت در دسترس بودن کودکان شده است.
زن میانسالی هم میگوید: ما که ۳۰ سال پیش موفق به گرفتن دیپلم شدیم، اما دخترکان اینجا در این دوره محکوم به ترک تحصیل به دلیل نداشتن مدرسه هستند.
او با بیان اینکه این ترک تحصیلات اجباری منجر به ازدواجهای زود هنگام شده، میافزاید: این خطری است که زنگ آن در آینده به گوش خواهد رسید.
او وضعیت مدارس مقاطع ابتدایی منطقه را هم بغرنج اعلام میکند و اظهار میدارد: برای هر خانواده دو راه پیش رو وجود دارد یا باید کلاسهای ۴۵ تا ۵۰ نفره مدرسه این محله را انتخاب کنند و یا اینکه ۵۰۰ هزار تومان به عنوان شهریه اجباری به مدرسه محله همجوار پرداخت کنند.
یکی دیگر از اهالی هم از امکانات محدود حمل و نقل عمومی گلایه میکند و میگوید: تنها وسیله حمل و نقل عمومی این محله یک خط اتوبوسرانی است که حتی یک اتوبوس جدید و کولر دار ندارد.
او که فرزندش به دلیل خاکی بودن تمام محله به بیماری پوستی سختی مبتلا شده میافزاید: هوای خاک آلود همیشگی اینجا موجب شده تا همه اهالی درگیر بیماری تنفسی باشند یا با بیماری پوستی دست و پنجه نرم کنند.
او تعداد زیاد سگهای ولگرد را از دیگر مشکلات این محله عنوان میکند و اظهار میدارد: هر شب این محله در قرق ۳۰ تا ۴۰ سگ ولگرد است.
نظر شما